معرفی و دانلود کتاب سقوط اثر آلبر کامو رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: آلبر کامو
- مترجم: شورانگیز فرخ
- ناشر: انتشارات نیلوفر
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 167
- سال انتشار: 1956 میلادی
- افتخارات: -
کتاب سقوط از مصادیق شاهکار ادبی توسط آلبر کامو نوشته و خلق شده است. داستان کتاب مربوط به زندگی شخصی به نام ژان باتیست کلمانس میباشد که در حال روایت اتفاقات مختلف زندگیاش برای شخصی غریبه است. ژان که شغل اصلیاش وکالت بوده است هم اکنون خود را قاضی توبه کار میداند و معرفی مینماید. رمان سقوط اگرچه اثری طولانی نمیباشد اما با تلاش و دقتی که نویسندهاش داشته است به خوبی توانسته مفاهیم عمیقش را بیان نموده و به خواننده علاقهمندش ارائه نماید. راوی داستان با تک گوییهایش به توضیح ماجراهای زندگیاش پرداخته و چگونگی سقوطش از باغهای عدن پاریس و سپس تبعید به آمستردام را بازگو کرده است. کلمانس ضعفهایی هم دارد از جمله آنکه از قضاوت شدن میترسد و به تمسخرش توسط دیگران اهمیت زیادی میدهد.
شاید با نام کتاب و مفاهیم اولیه و حتی پس از آن، خواننده اینگونه برداشت کند که انرژی منفی از اثر مذکور و خطوطش ساطع میگردد در صورتی که به هیچ وجه اینطور نیست و آلبر کامو از تألیف سقوط دو هدف اصلی خود را مدنظر قرار داده است: یکی پالایش روح که منجر به شناخت عمیق انسان از خودش گردیده و دوم دستیابی به آگاهی که میتواند مقدمه بسیار با اهمیتی برای پیشرفت باشد. لذا خواندن چندین باره این کتاب، توصیهای است که به علاقه مندان میشود که تا با رسیدن به هوشیاری بالا، انگیزه خود را افزایش دهند. کلمانس به عنوان شخصیت اصلی داستان از ریاکاریهایش در زندگی میگوید و قصه را از آنجایی شروع میکند که روزهای پرشکوهی را در پاریس میگذرانده است و به دلیل ثروتمند بودن و جذابیتی که از آن برخوردار بوده ارتباط خوبی هم با خانمها برقرار میکرده است.
وی از لذتی سخن به میان میآورد که در کمک کردن به افراد مختلف مانند نابیناها در هنگام عبور از خیابان، حاصل میشده و این حس را به او القا میکرده است که در جایگاه بالاتری نسبت به سایر اعضای جامعه قرار دارد اما بعدها با شنیدن صدایی شبیه به سقوط در حین عبور از کنار یک پل، شرایطش به کلی تغییر میکند و تازه متوجه میشود که تا چه حد کارهای به ظاهر خوب را تنها برای جلب توجه دیگران انجام میداده است و ریشه اعمالش، نه تنها فروتنی نبوده بلکه ظاهرسازی بوده که اکنون ضرباتی را بر روح او وارد میسازند. همچنین کامو در رمانش مطرح میکند که در موقعیتهایی مانند جنگ، همه مقصر هستند چه آنان که جنگ را شروع کردهاند و به آن شدت میبخشند و چه آنهایی که به آن پایان نمیدهند و یا از آن جلوگیری نمیکنند.
در ادامه میتوانید علاوه بر خلاصه کتاب متنی، به خلاصه صوتی کتاب سقوط گوش دهید و آن را دانلود کنید:
آلبر کامو (Albert Camus) نویسنده الجزایری الاصل، متولد روز 7 نوامبر سال 1913 میباشد که با داشتن عنوانهای دیگری همچون فیلسوفی و روزنامهنگاری موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال 1957 بابت آثار مهم ادبیاش شد. وی نخستین نویسنده متولد قاره آفریقا و کشور الجزایر بود که چنین جایزه ادبی دریافت میکرد. او پیش از آنکه در سال 1930 دچار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال دانشگاه الجزیره بود، دانشگاهی که در آن تحصیل میکرد و سرانجام در سال 1960 در روز چهارم ژانویه در یک سانحه تصادف رانندگی، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
علاقه مندان به رمانهای فلسفی به ویژه افرادی که قصد دارند عمیقترین مفاهیم و درسها را از دل داستان یک اثر دریابند میبایست سقوط را در سرلیست مطالعاتیشان قرار دهند. در ضمن آنهایی که معتقدند آلبر کامو از نویسندگان برتر تاریخ است و دیگر آثار او را خواندهاند نباید از خواندن یکی از مطرحترین کارهایش غافل بمانند و هر چه زودتر باید با آن، لحظات و روزهایی را سپری نمایند.
کتاب سقوط پس از یک پیش گفتار به صورتی داستان گونه توسط مؤلفش روایت میشود و توسط چندین ناشر گوناگون تا به حال در بازار کتاب ایران، چاپ و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. ترجمههایی که از پرویز شهدی، کاوه میرعباسی و امیر لاهوتی برای این اثر صورت پذیرفته، از جمله معروفترین و روانترین برگردانهایی بوده است که خوانندههای زیادی را مشتاق به مطالعه آن کردهاند.
در انتهای هر آزادی، حکم دادگاهی است برای همین است که آزادی بر دوش سنگینی میکند.
آیا میدانید که این چه معنایی دارد؟ گرم شدن کره زمین؟ گرسنگی؟ فقر؟ خشونت؟ تقصیر شما است؟
ای دختر جوان باز هم خودت را در آب بیفکن تا من یکبار دیگر فرصت کنم هردویمان را نجات دهم.
وقتی از عشق و عفاف نا امید شدم به این نتیجه رسیدم که عیاشی باقی مانده است. عیاشی به خوبی جایگزین عشق میشود خندهها را از میان میبرد سکوت را باز میآورد و مخصوصا جاودانگی میبخشد. در مرحلهای از مستی هوشیارانه وقتی که دیرگاه شب میان دو زن هرجایی، خالی از هرگونه خواهشی خوابیدهاید، امید دیگر شکنجه نیست. روح بر سراسر زمان حکم میراند، درد هستی برای همیشه به آخر میرسد، از یک جهت میتوان گفت که من همیشه در عیاشی زندگی کرده بودم چون هرگز از آرزوی زندگی جاوید دست نکشیده بودم.
شما با آثار دانته آشنایید؟ حقیقتاً؟ عجب! بنابراین شما میدانید که دانته در نزاع میان پروردگار و اهریمن، قائل به فرشتگان بیطرف است و آنان را در برزخ که به منزله دالان دوزخ است، جای میدهد.
من هرگز شب از روی پل نمیگذرم، این نتیجه عهدی است که با خود بستهام، آخر فکرش را بکنید که کسی خودش را در آب بیندازد و آن وقت از دو حال خارج نیست، یا شما برای نجاتش خود را به آب میافکنید و در فصل سرما به عواقب بسیار سخت دچار میشوید یا او را به حال خود وامی گذارید و شیرجههای نرفته گاهی کوفتگیهای عجیب به جا میگذارد.
سرانجام روزی رسید که دیگر طاقتم طاق شد و نتوانستم خودداری کنم اولین واکنشم، نامنظم و آشفته بود. حال که دروغگو بودم میرفتم که پیش همگان آن را اقرار کنم و دوروییام را پیش از آنکه به وجودش پی ببرند به صورت همه این احمقها بکوبم و وقتی که مرا به مبارزه حقیقت گویی بطلبند، من به مبارزه طلبی آنها پاسخ خواهم داد. برای پیشگیری از خنده دیگران فکر کردم که خویشتن را تسلیم ریشخند همگان نمایم.
میدانم داشتن سلیقه برای پوشیدن لباس زیر لطیف به اجبار مفهومش این نیست که آدم، پاهایش کثیف باشند بگذریم از این که گاه ممکن است لفظ و قلم به کار بردن مانند پارچه لطیفی باشد برای پوشاندن زردزخم. با گفتن این حرف به خودم دلداری میدهم آن کسانی هم که جویده جویده و شکسته بسته حرف میزنند به طور حتم آدمهای نیک نهادی هستند خب حالا نوشیدنیمان را بخوریم.
و اما خودم ... خودتان در موردم قضاوت کنید با این قد و بالا، این شانههای پهن و این چهرهای که باعث شده همه مرا آدمی پرخاش جو بدانند، بیشتر به بازیکنان راگبی شباهت دارم، اینطور نیست؟ اما اگر قرار باشد از طرز صحبت کردنم دربارهام داوری کنند باید اندکی ظریف طبعی و لطافت روحی به خرج دهند. شتری که از مویش بالاپوشم را بافتهاند بیشک باید گر بوده باشد در عوض ناخنهای تمیز و پیرایش شدهای دارم.
خوشبختانه این، اکلیل کوهی هست تنها کورسوی امیدی در دل این تاریکیها. این روشنایی طلایی برنزهای را که در شما ایجاد میکند، حس میکنید؟ من خیلی دوست دارم با گرمای این اکلیل کوهی توی رگهایم توی شهر قدم بزنم. شبهای زیادی را به گردش کردن میپردازم و یا در عالم رویا فرو میروم یا به طرزی تمام نشدنی با خودم حرف میزنم.
مدت زیادی میخواهید در آمستردام بمانید؟ شهر قشنگی است نه؟ دلفریب؟ میبینید این صفتی است که خیلی وقت است نشنیدهام کسی آن را به کار برده باشد دست کم از موقعی که پاریس را ترک کردهام سالها از آن زمان گذشته اما دل آدم حافظه خوبی دارد و به همین دلیل نه شهر زیبایمان را از یاد بردهام و نه خیابانهای ساحلی کنار رود سن را. پاریس به راستی ظاهر گول زنندهای دارد، صحنه آراستهای که چهار میلیون بازیگر در آن در حال اجرای نقش هستند. بنا به آخرین سرشماری، پنج میلیون نفر، اینطور نیست؟
سرانجام نوشیدنیمان را آوردند به سلامتی شما، بله گوریل دهان باز کرد تا به من بگوید دکتر در این کشور همه دکترند یا پروفسور، دوست دارند با شکسته نفسی یا پاک نهادی به دیگران احترام بگذارند. میان آنها دست کم بدطینتی نهادینه نیست و سرشتی ملی به شمار نمیرود. این را هم بگویم که من پزشک نیستم اگر میخواهید بدانید، پیش از آمدن به اینجا وکیل بودم حالا هم قاضی توبه کار هستم.
من در محلی زندگی میکنم که بزرگترین جنایتهای تاریخ بشری در آن صورت گرفته شاید همین موضوع باعث شده که من روحیه گوریل و بدگمانیاش را درک کنم به این ترتیب میتوانم علیه این سرازیری طبیعی که مرا به طرز مقاومت ناپذیر به سوی ابراز همدردی میکشاند مبارزه کنم. موقعی که به قیافه جدیدی برمیخورم یک نفر در ذهنم آژیر خطر را به صدا درمی آورد: یواشتر برانید، خطر! حتی موقعی هم که احساس همدلی خیلی قوی است من با احتیاط عمل میکنم.
توجه کردهاید که مردمی هستند که در مذهب آنها، بخشودن، توهین است و واقعاً هم آن را میبخشایند اما هرگز آن را فراموش نمیکنند. من از آن تافتههای جدابافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم اما همیشه در آخر کار آن را از یاد میبردم. آن کس که تصور میکرد من از او نفرت دارم چون میدید که با لبخندی صمیمی به او سلام میگویم، غرق در شگفتی میشد و نمیتوانست باور کند در این حال برحسب خلق و خوی خودش، یا بزرگواریام را تحسین و یا جبن و بیغیرتیام را تحقیر میکرد بیآنکه فکر کند که انگیزه من سادهتر از اینها بوده است. من همه چیز حتی نام او را از یاد برده بودم بنابراین همین نقصی که موجب بیاعتنایی یا حقشناسی من میشد، مرا شریف و بزرگوار جلوه میداد.
نویسنده | آلبر کامو |
مترجم | شورانگیز فرخ |
شابک | 9789644480560 |
ناشر | انتشارات نیلوفر |
موضوع | داستان کوتاه خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 167 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 198 گرم |
این کتاب یه شاهکار از آلبر کامو هست که واقعا تاثیر زیادی توی زندگی من گذاشت
به توصیه نویسنده بزرگ ایرانی رضا قاسمی خالق چاه بابل و همنوایی شبانه ارکشتر چوبها که خوندن هردوی این کتاب هارو هم توصیه میکنم این کتاب رو با این ترجمه گرفتم و مثل تعریفی که ازش شده بود محشر بود..خیلی خوش تکنیک بود پراز واج آرایی..یکی از اولین کتاباییه که وقتی میخونم انگار دارم اصل اثر رو میخونم حسش مثل خوندن یه رمان ایرانیه..خیلی عالی بود خیلی..فقط کاش انتشارات عالی و کاردرست نیلوفر با همه کاردرستیش یکم توی تخفیفاشو بیشتر کنه..چون پر از کتاب خوب ترجمه ی مترجمای خوبه ولی آدما بخاطر قیمت پایین تر حاظرن با ترجمه ضعیف تر بخونن
امیدوارم یکی باشه تا بتونه اثار البر کامو رو به بهترین شکل ممکن ترجمه کنه...برای خرید این کتاب تحقیق کردم اما چیزی که برام خیلی مهم بود این کتاب نداشت اونم بخاطر ترجمه ضعیف بود.لغات و اصطلاحات بکار گرفته شده در این کتاب ماله دهه ۴۰ و ۵۰ شمسیه. متاسفانه انگار رسالت البر کامو رو به درستی نرسوندن که مقصرش بیشتر مترجم بوده. امیدوارم یه روز این کتاب رو کسی که واقعا فرانسوی بدونه به فارسی ترجمه کنه.نه اینکه بریزن تو گوگل ترنسلیت از اونور دربیارن
یکی از زیبا ترین آثار کامو هست اما خوندنش تمرکز بالا میخواد چون یه مقدار سنگین هست. من خودم این کار رو ۳ بار خوندم و هر بار چیز جدیدی توش دیدم و مطمئنم برای بار چهارم هم ارزش خوندن داره.
یه بخش از کتاب تا خورده بود و ترجمه بشدت افتضاح و الکی پیچیده شده که خب ربطی به سایت نداره
به نظر من کتابهای البر کامو سلیقه ایه و نمیتونم به کسی پیشنهادش رو بدم ولی انتشارات معتبر و ترجمه صریح و روانش عالی میکنه
به نظر من خرید هیچ کتابی خالی از لطف نیست. من به شخصه از خرید کمتر کتابی بوده که پشیمون بشم. خصوصا این کتاب که نیاز به تعریف و تمجید نداره
من تعریف این کتابو زیاد شنیده بودم و ترجمه خوب برام خیلی مهم بود تحقیق کردم ترجمه خانوم شورانگیز قرخ جز ترجمه هایه مناسب بود اما یک مقدار اصطلاحات قدیمی و مال دهه ۵۰،۶۰هستن و ادمو کسل میکنن اما از فصل ۲ به بعد تقریبا داستان ادمو جذب میکنه،انتشارات نیلوفر جز معدود انتشاراتی هست که کیفیت چاب و از نظر صفاحی و نوع کاغذ خوبه و ترجمه هایی کاملی هم ارائه میده
کادو کتاب بهترین هدیه است
داستان متفاوت ، البته با یه دور خوندن زیاد نتونستم ارتباط برقرار کنم باهاش خودم به شخصه باید دو یا سه بار بخونمش ، در کل کتاب خوبیه
کامو بینظیره ولی ترجمه روان نیست. چاپ و بسته بندی عالی بود.
از نظر من این بهترین اثر کامو هست اما کمی سنگین هست و حوصله میخواد اما با درک کردن هر جمله از کتاب با انسانی واقعی مواجه خواهید شد
بنظرم ترجمه روانی نداره و باید هنگام خوندن تمرکز بالایی داشته باشی تا درکش کنی.
حتما پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید واقعا دید جدیدی نسبت به خودتون و زندگی بهتون میده
کیفیت چاپ و صحافی کتاب خوبه و ظاهر با دوامی داره.
زیبا بود یکبار خواندن کافی نیست
عالی، عالی.
ترجمه بسیار عالی است.
خوببللببببببب
خود کتاب مشکلی نداره فقط نویسندش اصلا خوب ترجمه نکرد اصلا سلیس و روان نیست کلافه میکنه ادم رو