معرفی و دانلود کتاب تونل اثر ارنستو ساباتو رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: ارنستو ساباتو
- مترجم: مصطفی مفیدی
- ناشر: نشر نیلوفر
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 173
- سال انتشار: 1948 میلادی
- افتخارات: -
ارنستو ساباتو رماننویس مطرح و برجسته آرژانتینی در یک اثر فوقالعاده ارزنده به نام تونل داستانی را برای مخاطبش تعریف میکند که بدون تردید حال و هوایی شگفتانگیز به او میدهد. سال 1948 که نخستین بار تونل به چاپ رسید، با حجم عظیمی از تحسینها از سوی منتقدان و مردم کتاب خوان روبرو شد. ساباتو اگرچه همواره ثابت کرده که قلمی صریح و بیپرده دارد اما این برای ساخت اثر پیش رو کافی نبوده و موضوع رمان که عشقی جنونآمیز است هم بر کشش کم نظیر این کتاب افزوده است. آغاز داستان بسیار جسورانه است که به نوعی شاید پایان آن را لو بدهد اما حیرت خواننده را در همان ابتدای خوانش برمیانگیزد.
عبارت، این است: «کافی است بگویم که من خوآن پابلو کاستل هستم نقاشی که ماریا ایریبارنه را کشت.» کتابی که از زمان اولین انتشارش تاکنون به 28 زبان زنده دنیا ترجمه شده و نظر افراد شهیری همچون گراهام گرین، آلبر کامو و توماسمان را به خود جلب نموده است بیتردید در زمره جذابترین آثار مکتوب قرار میگیرد. شخصیت اصلی داستان یک نقاش مغرور است که کاستل نام دارد و در بیشتر اوقات طاقت انتقادات در مقابل کارهایی که خلق میکند را ندارد. چنین رفتاری از سوی او باعث شده است به انسانی منزوی تبدیل گردد اما با این حال بخاطر چیره دستیاش در زمینه طراحی و نقاشی از او یک انسان منحصر به فرد را ساخته است. در یکی از نمایشگاههایی که کاستل آثارش را برای همگان به نمایش میگذارد با زنی روبرو میشود که محو یکی از تابلوهایش شده و قسمتی برایش بسیار با اهمیت گردیده که دیگران آن بخش را اصلاً در نظر نگرفتهاند. ماریا که با چنین دیدی در نظر کاستل به یک فرد متفاوت تبدیل شده است حکم یک جفت روحی را برای نقش اول داستان دارد و موجبات شکلگیری یک عشق جنونآمیز را فراهم مینماید.
در ادامه مطالعه متوجه خواهید شد که داستان از زبان کاستل در یک سلول زندان تعریف میشود و ساباتو با عباراتی دقیق و روانشناسانه به صورتی موشکافانه موضوعات را روایت میکند. خوانندگان وقتی با اثر همراه میشوند درک خواهند کرد که چگونه نویسنده با استفاده از توضیحاتی که در مورد انسانها و روابط میدهد، نام تونل را برای اثرش انتخاب کرده است. دیگر ویژگی مولف قدرتمند رمان، صادق بودن و بیان احساسات با روشی کم نظیر است که به بهترین شکل توانسته ذات شریر و خودخواه آدمی را بدون تعارف و تکلف به تصویر بکشد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب تونل به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
ارنستو ساباتو (Ernesto Sabato) نویسنده آرژانتینی بود که در روز 24 ژوئن سال 1911 در روخاس بوئنوس آیرس متولد شد. وی که از برجستهترین نویسندگان آمریکای لاتین و اسپانیایی زبان بود تحصیلاتش را در رشته فیزیک در مقطع دکترا در دانشگاه ملی لاپلاتا به پایان رساند و با تاثیرپذیری از نویسندگانی مانند فرانتس کافکا و فئودور داستایوفسکی سالها به نوشتن مقالات و رمانها مشغول بود. ساباتو در طول عمر هنریاش جوایزی نظیر: لژیون دونور، مدیسی، اورشلیم و سروانتس را از آن خود کرد و در سال 2007 نامزد جایزه ادبی نوبل گردید. از آثار بسیار مشهور این نویسنده فقید که در روز 30 آوریل سال 2011 چشم از جهان فرو بست میتوان به: قهرمانها و گورها، فرشته ظلمت و تونل اشاره کرد.
افرادی که به دنبال آثاری با موضوع داستانهای عاشقانه هستند که از نظر فلسفی و روانشناسی به آنها پرداخته شده بیدرنگ باید به مطالعه تونل بپردازند.
کتاب تونل در بازار نشر و چاپ توسط نشر نیلوفر و با ترجمهای شیوا از مصطفی مفیدی در اختیار جامعه کتاب خوان قرار گرفته است و داستانش پس از یک مقدمه در یک بخش اصلی جای گرفته است.
بعضی وقتها احساس میکنم که هیچ چیز معنی ندارد. در سیارهای که میلیونها سال است با شتاب به سوی فراموشی میرود، ما در میان غمزاده شدهایم، بزرگ میشویم، تلاش و تقلا میکنیم، بیمار میشویم، رنج میبریم، سبب رنج دیگران میشویم، گریه و مویه میکنیم، میمیریم، دیگران هم میمیرند و موجودات دیگری به دنیا میآیند تا این کمدی بیمعنی را از سر گیرند.
واقعاً اینطور بود؟ همانطور که نشسته بودم درباره مساله بیمفهوم بودن همه چیز تعمق میکردم. آیا زندگی ما چیزی جز یک سلسه زوزههای بیمعنی در بیابانی از ستارگان بیاعتنا نبود؟
معمولاً احساس تنها بودن در جهان با حس نخوتآمیز تکبر و برتری جویی همراه است. من انسانیت را یکسره تحقیر میکنم، افراد دور و برم به نظرم پست، زبون، کودن، آزمند، خشن، تنگ نظر میرسند. از تنهایی نمیترسم! آن را خدای گونه میبینم.
من از خودم میپرسم چرا حقیقت باید ساده باشد. تجربه من کاملاً خلاف این را به من یاد داده است، حقیقت تقریباً هیچ وقت ساده نیست و اگر چیزی بیش از حد واضح و آشکار به نظر میرسد، اگر عملی به ظاهر از منطق سادهای پیروی میکند، معمولاً انگیزههای پیچیدهای پشت سر آن هست.
برای ما بسیار موجهتر است که از چیزهایی که به آنها آشنایی کامل داریم بیزار باشیم.
وقتی مشهور باشی فروتنی برایت آسان است. یعنی آسان است که خود را فروتن نشان دهی. حتی آنگاه که فکر میکنید در یک فرد کمترین اثری از خودپسندی وجود ندارد، خودپسندی را در شکلی بسیار نامحسوس در او کشف میکنید. خودپسندی در فروتنی. چه زیاد میبینیم از این نوع افراد...
بهنحوی احساس میکنم که دارم تاوانی را میپردازم، تاوان قانع نبودن به آن بخش از ماریا که مرا (موقتاً) از تنهایی نجات میداد. فوران غرور، شور و شوق افزون شونده به اینکه او فقط مال من باشد باید به من هشدار میداد که راه خطایی در پیش گرفتهام، راهی که سمت و مسیر آن را خودپسندی و نخوت تعیین میکرد.
شب ناآرامی را گذراندم. نه میتوانستم طراحی کنم، نه نقاشی کنم. هرچند بارها سعی کردم چیزی را شروع کنم. برای قدم زدن از خانه بیرون رفتم و ناگاه خودم را در خیابان کوریینتس یافتم. اتفاق بسیار عجیبی افتاد: جهان را با چشمانی رأفتآمیز و دلسوزانه میدیدم. این گفتهام را یادم میآید که میخواهم در نقل این داستان کاملاً بیطرف باشم و حالا میخواهم نخستین دلیل آن را با اعتراف به یکی از بدترین خطاهایم ابراز کنم. من همیشه با بیعلاقگی به افراد نگاه کردهام، حتی با نفرت و بیزاری، بهخصوص به جماعتهای مردم. همیشه از کنار دریا در تابستان، از بازیهای فوتبال، از مسابقات و تظاهرات بدم میآمد. نسبت به تنی چند از مردان و تک و توکی زنان محبتی احساس کردهام؛ بعضی از آن زنان را ستایش کردهام (من آدم حسودی نیستم)، با بعضی دیگر احساس همدلی واقعی داشتهام.
برایم اهمیتی ندارد که به شما بگویم که بعد از مشاهدهی ویژگی خصلتی خاص سراسر روز نمیتوانستم غذا بخورم. یا در هفته نقاشی کنم. باورکردنی نیست که تا چه حد درجهی آزمندی، حسادت، کجخلقی، ابتذال، مال اندوزی _ به طور خلاصه طیف گستردهی صفاتی که شرایط رقتبار ما را تشکیل میدهد _ میتواند در چهره، در طرز راه رفتن، در نگاه بازتاب یابد. فقط طبیعی به نظر میرسد که پیش از چنین برخوردی، آدم نخواهد غذا بخورد یا نقاشی کند، یا حتی زندگی کند. با اینهمه میخواهم این را روشن کنم این صفت برای من افتخارآمیز نیست. میدانم که این نشانی از غرور و خودپسندی است و نیز میدانم که آزمندی و مال اندوزی و حرص و ابتذال غالبا نقطهی خوشایندی در قلب من یافتهاند. ولی همانطور که گفتهام میخواهم این قصه را با بیطرفی کامل روایت کنم و بر این گفتهام همچنان پابندم.
نویسنده | ارنستو ساباتو |
مترجم | مصطفی مفیدی |
شابک | 9789644482953 |
ناشر | نیلوفر |
موضوع | رمان خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 173 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 208 گرم |
رمانی با نگاه اگزیستانسیالیستی به جهان! نگاهی که زندگی یک فرد یا بهتر است بگویم هنرمندی که انزوا و دوگانگانیاش اورا و معدود آدمهای دور او را به سمت تاریکی و نیستی میکشاند. داستانی که از آغاز، پایان میابد. روایت عشقی پرشور،بیمارگونه اما عمیق!
خدارو شکر میکنم که زنده هستم و این کتابو خوندم انقدر قشنگ با احساسات شما بازی میکنه کنه که انگار داری داستانو با چشات میبینی و نمیتونی کاری کنی، و این باعث جنون شما میشه. خلاصه این که بخونید. همین.
این رمان دومین رمانی بود که خوندم (بعد از: دکتر جکیل و مستر هاید) و واقعا خوشحالم که با این دو کتاب کتابخوان شدم و لذتی که الان از کتابخواندن میبرم رو مدیون این دو رمان فوقالعاده هستم. تونل رو تا انتها بخونید...
بی نظییییر بود...تک تک تعریف و تمجید هایی که ازش شنیدم حقش بود
حتما بخونید اینقدر جذابه که کتاب رو نمیشه زمین گذاشت
مطمین نیستم
داستان بسیار جذابی داره ترجمه هم که بینقص و زیبا بود حتما این کتاب رو بخونید...
کتابی بسیار زیبا با قلم اغوا کننده ی ارنستو سابتو
قطعا ارزش خوندن داره
پرمحتوا......
کیفیت خوب اما گران
عالی
هنوز نخوندم ولی به نظر جالب میاد.
تعریف این کتاب رو از دوستام زیاد شنیده بودمف خوندم ولی خوشم نیومد، کلا یه داستان نچسب بود برای من
کتاب خوبیه
کتاب خوبیه