
دانلود کتاب بادام اثر وون پیونگ سون رایگان
- نویسنده: وون پیونگسون
- مترجم: فریناز بیابانی
- ناشر: دانش آفرین
- گروه سنی: نوجوان و بزرگسال
- تعداد صفحه: 244
- سال انتشار: 2021 میلادی
- افتخارات: -
کتاب بادام رمانی از کره جنوبی و نوشته خانم وون پیونگ سون است که زندگی یک شخصیت با بیماری مغزی را با عناصری زیبا روایت میکند. «یون جه» شخصیت اصلی داستان از بیماریی به نام آلکسی تایمیا رنج میبرد که بروز احساساتی همچون ترس یا خشم را برای او دشوار مینمایند به گونهای که نمیتواند ارتباط دوستی با کسی برقرار کند. مادر و مادربزرگ او که اوج فداکاری را برایش به خرج میدهند، در خانه کوچکی که در طبقه بالای کتابفروشی مادرش قرار دارد تمام سعیشان را میکنند تا شرایطی مناسب را برایش فراهم کنند و با یادداشتهای رنگی که خانه را با آنها تزئین نمودهاند به یون جه میفهمانند که در چه زمانهایی، چه نوع احساساتی را باید از خود نشان دهد و چه جملاتی را بر زبان جاری سازد.
داستان به همین منوال پیش میرود تا اینکه در شب تولد شانزده سالگی یون جه که مصادف با شب کریسمس است، بیماریاش وخیمتر میگردد و باعث میشود وی بیشتر از پیش به انزوا پناه ببرد. همزمان با این رخداد، نوجوانی به نام گون به مدرسهای که یون جه در آن مشغول به تحصیل است، میآید و رابطهای جالب و نزدیک بین آنها شکل میگیرد. آشنایی با گون و اتفاقات دیگری که یون جه خودش را با آنها مواجه میبیند موجب آن میشود که وی شروع به باز کردن زندگیاش برای همکلاسیهایش کند و آرام آرام تغییراتی را در درونش مشاهده میکند. پسرک داستان که به سن بلوغ رسیده است احساساتی از جمله عشق را در خود بیدار شده میبیند و هنگامی که گون، دخترک ماجرا زندگیاش به خطر میافتد این شانس برای یون جه مهیا میشود که از سکونی که در آن حضور داشته خود را رها نموده و تبدیل به قهرمانی شود که هیچکس حتی خودش متصور آن نبوده است.
نثر روان و یکدست بودن مطالب اثر مذکور، خستگی را از خوانندهاش میگیرد و مفاهیمی مانند تلخی و شیرینی، سختی و آسانی، زشتی و زیبایی، لحظات گوناگون را به نحوهای عمیق به علاقه مندان تفهیم مینماید. دیگر دلیلی که بر محبوبیت این اثر در کره و دیگر کشورها افزوده است، خواندنش توسط گروه موسیقی بی تی اس و پیشنهاد آن به طرفدارانشان بوده است که موجب شده بسیاری از مردم در جوامع گوناگون در سراسر دنیا آن را برای مطالعه، انتخاب و خرید نمایند.
در ادامه میتوانید علاوه بر خلاصه کتاب متنی، به خلاصه صوتی کتاب بادام گوش دهید و آن را دانلود کنید:
وون پیونگ سون (Won-pyung Sohn) نویسنده متولد کشور کره جنوبی در سال 1979 میباشد که رمانهای متعددی را خلق کرده است و از میان آنها دو اثر «بادام» و «ضد حمله» سی دو جایزه ادبی را از آن خود کردهاند. وی در نوشتههایش وجود و رشد انسانها را مدنظر قرار میدهد و با خلق شخصیتهای منحصر به فرد به تصویرسازی و توسعه آنها میپردازد.
کتاب در بررسی اولیه مناسب خوانندگان و علاقه مندان نوجوان است اما در دیدی عمیقتر با توجه به مفاهیمی که در دل اثری داستانی مطرح مینماید، مناسب همه سنین بوده به خصوص آنهایی که به وجود احساساتی عمیق در زندگی هر انسانی معتقد بوده و دوست دارند نتایجی از آنها را در یک رمان مشاهده کنند.
کتاب بادام با ترجمه روانی از ملیحه فخاری و فریناز بیابانی در بازار کتاب ایران مورد انتشار و فروش قرار گرفته است و هر روز به خوانندگان آن افزوده میشود. رمان مذکور که توسط ناشرین گوناگون ویراستاری شده و به چاپ رسیده است پس از مقدمه با نثری روزنامهوار در اختیار مخاطبانش قرار گرفته است.
اما چیزی از او نپرسیدم، نپرسیدم که چرا لبخند میزنی؟ چطور میتونی در برابر چنین رنج عظیمی لبخند بزنی؟ نپرسیدم، برای اینکه دیده بودم بقیه مردم هم چنین کاری میکنند. حتی مامان و مامانی هم در این مواقع کانال تلویزیون را عوض میکردند مامان میگفت: این فجایع انقدر دورن که مسأله تو نیستن.
بسیار خب اصلاً فرض کنیم این استدلال درست باشد اما در مورد مردمی که آن روز درست کنار مامان و مامانی ایستاده بودند و هیچ عکس العملی نشان نداده بودند چه؟ آنها که شاهد بودند این اتفاق جلوی چشمانشان میافتد آنها که دیگر آنقدر نزدیک ماجرا بودند که نمیتوانستند فاجعه در دوردست را بهانه کنند. یادم میآید یکی از شاهدان ماجرا که از اعضای گروه کر بود داشت مصاحبه میکرد. او میگفت آن مرد دچار چنان جنونی شده بود که ما ترسیدیم قدم از قدم برداریم.
کتابها مرا به جاهایی میبردند که بدون آنها هرگز نمیتوانستم بروم و اعترافات افرادی را که هرگز ملاقات نکردهام و زندگیهایی را که هرگز شاهد آنها نبودهام به اشتراک میگذاشتند. احساساتی که هرگز نمیتوانستم لمس کنم و اتفاقاتی که نمیتوانستم تجربه کنم همه در کتابها پیدا میشد آنها در ذات خود با فیلمها و سریالها کاملاً متفاوت بودند.
یک روز به دیدن دکتر شیم رفته بودم، تلویزیون پسری را نشان میداد که جفت پاها و یک گوشش را در بمبگذاری از دست داده بود و گریه میکرد، گزارش درباره جنگی بود که در گوشهای از جهان در حال رخ دادن بود. دکتر شیم بدون اینکه تغییری در حالت صورتش ایجاد شود مشغول تماشای تلویزیون بود وقتی صدای پای مرا شنید برگشت و با لبخندی دوستانه به من خوش آمد گفت. چشمان من به پسری که پشت لبخند او بود گره خورد حتی موجود بیاحساسی مثل من هم میتوانست رنج پسر را ببیند اینکه پسر در رنجی عظیم از فاجعهای دردناک به سر میبرد.
مردم چشمانشان را به روی فجایعی که در جاهای دیگر اتفاق میافتند، میبندند چون میگویند کاری از دستشان برنمی آید اما برای اتفاقی که در نزدیکیشان میافتد هم هیچ اقدامی نمیکنند چون خیلی میترسند. اکثریت مردم میتوانند احساس کنند اما عمل نمیکنند. آنها میگویند همدلی میکنند اما به آسانی هم به فراموشی میسپارند. اینطور که من میفهمم این واقعی نیست. من نمیخواهم اینطور زندگی کنم.
نویسنده |
وون پیونگ سون |
مترجم |
فریناز بیابانی |
شابک |
978-600-6999-94-4 |
ناشر |
دانشآفرین |
موضوع |
داستانی |
ردهبندی کتاب |
ادبیات دیگر زبانها (شعر و ادبیات) |
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شومیز |
نوع کاغذ |
بالکی |
نوع چاپ |
افست |
چاپ شده در |
ایران |
گروه سنی |
بزرگسال |
تعداد صفحه |
244 |
تعداد جلد |
1 |
وزن |
200 گرم |
اقلام همراه |
بوکمارک و فوتوکارت |