معرفی و دانلود کتاب مرگ خوش اثر آلبر کامو رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: آلبر کامو
- مترجم: احسان لامع
- ناشر: نشر نگاه
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 144
- سال انتشار: 1971 میلادی
- افتخارات: -
مرگ خوش، کتابی است از آلبر کامو که پس از مرگش، به چاپ رسید. 25 سالگی مقطع زمانی بوده است که کامو تحت تأثیر افکار فردیدریش نیچه، به نگارش این کتاب میپردازد. خاطرات سفر به اروپای مرکزی از جمله کشور ایتالیا، بخش عمدهای از داستانهای مربوط به این کتاب را در بر میگیرد به عبارت دیگر دست نوشتههایی که از کامو پس از مرگش، به جای ماند، هستۀ اصلی اثر پیش رو تشکیل دادهاند. همانطور که نیچه براساس طرز تفکری که داشته، انسانها دارا را بخشنده میدانسته و افراد فقیر را ناتوان، خطاب میکرده است، کامو هم اینگونه متصور بوده است که مکنت و ثروت، پایه و اساس خوشبختی بوده و همین که انسان، دستش جلوی همنوعش دراز نباشد یعنی نیمی از راه خوشبختی را رفته است.
برخی از منتقدین، جنایت و مکافات داستایوفسکی را به مرگ خوش شبیه میدانند از جمله آنکه مورسو، شخصیت اصلی رمان آلبر کامو پس از آنکه فرد معلولی را به قتل میرساند و به داراییهایش دست پیدا میکند و آن را زمینه ساز خوشبختی قرار میدهد همانطور که راسکلینکف در جنایت و مکافات، همین کار را با پیرزنی انجام میدهد. مرگ خوش تفاوت قابل توجهی که با دیگر نوشتههای کامو دارد، جملات و تصاویر فلسفی هستند که در آن به کار گرفته است. درست بر خلاف کتاب بیگانه یا طاعون، نثری روان داشته و با زبان ساده به بیان وقایع پرداختهاند.
شخصیتی که از او به عنوان مقتول در اینجا نام برده میشود، زاگرواست و بر خلاف تصور عامیانه که قاتل با دستبرد به اموال او پس از قتلش، دچار مشکلاتی شود، اتفاقاً مورسو مسیر خوشبختی را پیدا میکند و به زندگیاش حال و هوایی میبخشد که تا پیش از این، خبری از آن نبوده است. به هرحال اتفاقاتی که بین زاگرو و موسرو میافتد، از ابتدا تا انتها خواننده را با خود به مکانها و زماهای مختلف میبرد و در پایان، با جمع بندی در خور آثار به یاد ماندنی کلاسیک، آنچه را که مضمونش بوده است به خوبی به مخاطبانش انتقال میدهد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب مرگ خوش به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
آلبر کامو (Albert Camus) در 7 نوامبر 1913 در دهکدهای کوچک در الزایر متولد شد. خانوادهاش از طبقه فقیر بودند و پس از کشته شدن پدرش در جنگ جهانی اول به همراه مادر و دیگر برادرش زندگی میکند. به دلیل شرایط مالی سخت آنها، او مدتی را به کارگری مشغول بود اما با پذیرفته شدن در امتحان کمک هزینه بگیران توانست در دبیرستان ویژه ثروتمندان تحصیل کند و مدرک دانشگاهی خود را هم در رشته فلسفه در مقطع لیسانس دریافت کرد.
کامو به فوتبال بسیار علاقه داشت و مدتی در تیم ریسینگ الجزیره بازی میکرد اما بخاطر ابتلا به بیماری سل، نتوانست آن را ادامه دهد، همچنین از عضویت در ارتش هم محروم شد. کامو یک ازدواج ناموفق و رابطه عاطفی که منجر به تولد دو فرزند شد را هم پشت سر گذاشت و البته تا آخر عمرش، دلباخته ماریا کاسارس، هنرپیشه اسپانیایی بود که چندین نمایشنامه را با بازی او روی صحنه برد. کامو که در 47 سالگی در 4 ژانویه سال 1960 بر اثر سانحه تصادف به همراه دوست و ناشرش جانش را از دست داد در طول حیاتش داستانها و نمایشنامههای مختلفی را تألیف کرد که برخی از آنها عبارتند از: آدم اول، کالیگولا، سوء تفاهم، حکومت نظامی، تسخیر شدگان، یادداشتها و افسانه سیزیف.
هواداران آثار فلسفی و کتابهای آلبر کامو، دو گروهی هستند که مرگ خوش گزینه خوبی رای پیشنهاد مطالعاتی به آنها، محسوب میشود.
کتاب مذکور در دو فصل، طبقه بندی شده و توسط انتشارات مختلفی در ایران به چاپ رسیده است: انتشارات نگاه با ترجمه احسان لامع در 144 صفحه، انتشارات مجید در 160 صفحه با ترجمه پرویز شهدی، انتشارات جامی در 160 صفحه با ترجمه اکیر لاهوتی و مجدداً انتشارات جامی در 160 صفحه اما با برگردانی از قاسم کبیری.
نمیخواست مانند انسانی بیمار بمیرد. نمیخواست بیماریاش از نوعی باشد که اغلب رایج است: سبک شدن و بعد مرگ. در واقع آنچه او میخواست ایستادن در میان زندگی، زندگی سرشار از خون و تندرستی، و مرگ بود.
هیچ وقت تسلیم نشو. خیلی چیزها رو در درونت داری و نجیبترین شون احساس خوشبختیه. فقط منتظر مردی نباش که باهات کنار بیاد. این اشتباهیه که خیلی از زنها دچارش میشن. تو خودت خوشبختی رو پیدا کن.
لازمهی خوشبختی، انتخاب و در آن انتخاب، ارادهی قوی و تمایل هوشمندانه است. مورسو قادر بود صدای زاگرو را بشنود: «نه ارادهی ترک، بلکه اراده به خوشبختی.»
اگر در روزهای خوب به زندگی اعتماد کنی، زندگی مجبور میشه به آدم جواب بده.
همانطور که اغلب اوقات پیش میآید بهترین چیزهای زندگی در پیرامون بدترینها تبلور مییابد.
بیست سال نتونستم چیز خاصی رو از خوشبختی تجربه کنم. این زندگی رو که من رو میبلعه کامل نشناخته بودم. و چیزی که من رو از مرگ میترسونه اینه که یقین دارم زندگی، بدون من سپری خواهد شد. متوجهی؟ خندهی یه مرد جوون اگه تحولی نداشته باشه تا از دل تاریکی برخیزه… مورسو! این یعنی من توی این وضعیت، در درونم هنوز امیدوارم.
فکر نکن میگم پول خوشبختی میآره. فقط منظورم اینه که برای قشر خاصی از آدمها خوشبخت بودن امکان پذیره، به شرطی که زمان رو تصاحب کنن و این که داشتن پول راهیه برای رهایی از پول.
«مورسو، زندگی که حقم بود و بعدها بدون هیچ تصادفی پاهام رو ازم گرفت. توانش رو نداشتم دست از این زندگی بکشم… و حالا افتادم این جا. میفهمی: باید هم بفهمی که نمیخواستم دیگه به این زندگی حقیر ادامه بدم. بیست ساله که پولای من همین جا کنارم مونده. با صرفه جویی زندگیم رو گذروندم و به ندرت دست به سرمایه زدم.» کف هر دو دستش را به ابروهایش کشید و به نرمی گفت: «هرگز نباید زندگی با بوسههای یک افلیج آلوده بشه.»
مورسو! بیست و پنج سالم که بود، از پیش میدونستم هر آدمی که احساس و اراده و شوق به خوشبختی داشته باشه، مستحق اینه که ثروتمند باشه. به نظرم شوق به خوشبختی باارزشترین چیزیه که تو قلب آدمی نهفتهس. من فکر میکنم این همه چیز رو توجیه میکنه.
وقتی به زندگیم و رنگهای مرموزش نگاه میکنم دلم میخواد زیر گریه بزنم. مثل همین آسمون، ظهر آفتابیه، بعد از ظهر بارونیه. زاگرو! الان به لبهایی که بوسیدمشون و به بچگی نکبت بار خودم، به شور و شوقم به زندگی و جاه طلبیای که گاهی من رو از خود به در میبره فکر میکنم. در عین حال، مطمئنم روزی میرسه که اصلاً من رو نمیشناسی. گرفتار بدبختی و افراط در شادی: نمیتونم به زبون بیارم.
شکوفایی هوا و لقاح آسمانها چنان مینموندند که گویی تنها وظیفهی آدمی زندگی کردن و خوشبخت بودن است.
زاگرو زد زیر خنده. «سپاسگزارم، جایی برای توهم نمیگذاری.» لحنش را عوض کرد: «حق داری سختگیر باشی. ولی هنوز یه چیزی هست که میخوام بهت بگم.» زاگرو ادامه داد: «به من نگاه کن و گوش بده! یکی رو دارم که کمکم کنه، من رو توالت ببره، بشوره و خشکم کنه. بدتر از همه اینه که بابت این کار به یکی پول بدم. با این حال، هیچ وقت اقدامی نمیکنم که این زندگی رو که این قدر به اون باور دارم گوتاهش کنم… حتا تن به بدتر از اینها هم میدم: کوری، کری، همه چی، تا زمانی که اون آتش تیره رو که در من زندهس احساس کنم. فقط چیزی که باعث میشه تا از زندگی سپاسگزار باشم اینه که به من اجازه داده تا همچنان بسوزم.» زاگرو که دیگر نفسش در نمیآمد، به پشتی صندلی لم داد. به جز بازتاب نور سفیدی که پتو روی چانهاش میانداخت، چیز دیگری از وی دیده نمیشد. سپس ادامه داد: «و تو مورسو! با این ترکیب، یکی از وظایفت اینه که زندگی کنی و شاد باشی.
نویسنده | آلبرکامو |
مترجم | احسان لامع |
شابک | 9789643513474 |
ناشر | نگاه |
موضوع | رمان خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 144 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 177 گرم |
سلام. من پنجشنبه عصر تا شب منتظر بسته بودم اما جمعه ظهر به دستم رسید. قبلا انقدر بی نظم نبود.
متاسفانه هشتاد درصد متن، طوری به توصیف و فضا سازی پرداخته که شما رو از ادامه خوندنش منصرف می کنه!! از اثری که پس از مرگ منتشر بشه می شه متوجه شد، انتشارش خواست نویسنده نبوده!!
انقدر حال و هوای داستان من رو تحت تاثیر خودش قرار داد که خودم هم از دو قدمی یک اپیزود سودایی گذشتم. از یک نویسنده ابزورد اگزیستانسیالیست توقع دیگه ای هم نمیشه داشت. تلخ؛ مثل اکثر کارهای کامو. اما اگر با بقیه کتابهاش مقایشه کنم، شخصا، نوشتار و نثر مرک خوش (فارغ از ترجمه، چون انگلیسیش هم خوندم اما فرانسه: خیر) مثل شاهکار کالیگولا یا بیگانه، من رو قورت نداد. من فکر میکنم شاید این دلیله که مرگ خوش (که اصلا هم خوش نبود) اولین کتاب کامو بوده! برای یک 23 ساله، نوشتن چنین کتابی پدیده ست. دو مورد شخصی که کاملا مربوط به سلیقه من در کتاب میشه: 1. من اول شخص (چه در کتاب و چه در گیم) رو به روایت سوم شخص ترجیح میدم. 2. خیلی خیلی جزئیات توصیف شدند که باعث میشد جاهایی از اصل داستان جدا بشم. اما اگر از انسانهای Aloha namaste وار نیستید، به این سبک علاقه دارید، حتما بخونید. یکی از جذابیت هاش هم بررسی ذهن خود کاموی 23 ساله، بعد از خوندن کتاب هست.
حجم زیادی از صفحات به توصیف فضا با کلمات خیلی ثقیل اختصاص یافته، سنگینی متن که جاهایی کلا نا مفهوم میشه مشخص نیست که به دلیل ناتوانی مترجم است یا متن اصلی هم همینطور است. من واقعا لذتی نبردم از خواندن این کتاب.
این کتاب مخصوص سن چهل به بعد است لطفاانخرید
تازه شروع کردمش دیگه کتابای کامو احنیاج به تعریف نداره.
قیمت پشت جلد ۳۵ تومنه، فروشنده الکی ۶۵ زده!
خوب ، البرکامو نیاز به تعریف نداره
کیفیت عالی
ترجمه کمی ضعیفه ولی عالی بود
کتاب خیلی خوب بود ولی متاسفانه بسته دیر به دستم رسید
تنها اثر بد از مرگ کامو، جایی که اراده معطوف به خوشبختی را نشان می دهد،کامو به دنبال خوشبختی است و خوشبختی در گرو داشتن پول است
کتاب های آلبر کامو عالیه مرسی از
کتابهای آلبر کامو، نیازی به تعریف ندارند. انتشارات «نگاه» با یک طرحجلد زیبا، لذت خرید این کتاب رو دو چندان میکنه. دقت کنید که جنس کاغذها «بالکی» هستند.
من چندان نپسندیدم سبک کتاب یکنواخت و حوصله من سر رف در کل کتاب یچیزه سلیقیه ایه