معرفی و دانلود کتاب فعل بی وفایی اثر لنا اندرشون رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: لنا اندرشون
- مترجم: نیلوفر خوش زبان
- ناشر: نشر نون
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 304
- سال انتشار: 2014 میلادی
- افتخارات: -
لنا اندرشون در کتاب فعل بی وفایی از عشق ممنوعه میگوید که چطور میتواند به هر دو طرف آن آسیب بزند و فرار از واقعیت چه مشکلاتی را برای اشخاص درگیر درآن ایجاد مینماید. داستان از عشق یک زن به نام استر به مردی متاهل با نام الاف آغاز میگردد که قصد جدایی از همسرش را ندارد. با این حال استر نمیخواهد تاهل معشوقشاش بر روابط آنها سایه اندازد و بر این باور است که سرانجام زمانی فرا خواهد رسید که الاف همسرش را ترک کرده و روابط با او را به هرچیز دیگری ترجیح میدهد. از هیمن ابتدا ممکن است مطالعه چنین اثری خوانندهاش را کمی تکان دهد و نکته اصلی مورد توجه نویسنده در رمانش، به تصویر کشیدن علاقهای است که عقلانیت شخص به ظاهر عاشق را تحت الشعاع خود قرار داده و اجازه تصمیمگیری درست را از او میگیرد.
اندرشون در اصل میخواهد بگوید که چگونه یک زن عاشق از هر آنچه که درتوانش است فروگذار نمیکند تا مقصودش را به چنگ آورد حالا هدفش صحیح است یا خیر، خیلی در تصمیمی که وی میگیرد دخیل نخواهد بود. موضوع رمان پیش رو که مشخصاً متفاوت بودنش در سطر به سطر کتاب برای مخاطبش روشن و عیان است، با جزئیاتی زیبا به بررسی موشکافانه یک رابطه جدی و چالش برانگیز میپردازد. نشریههایی همچون پابلیشرزویکلی، بوک لیست و Elle در عباراتی جداگانه به تمجید اثر اندرشون پرداخته و صفاتی جالب را برای آن مطرح کردهاند.
فعل بی وفایی برای اولین بار در سال 2014 روانه بازار کتاب میگردد. به تعبیر دیگر میتوان از استر به عنوان نماد شخصیتی که به دنبال شفافسازی میباشد یاد کرد و الاف را شخصی دانست که در نوعی بلاتکلیفی گیر افتاده است زیرا از طرفی نمیخواهد همسرش که یک پزشک است و موقعیت اجتماعی مناسبی را دارا میباشد رها کند و از طرفی دیگر گاهاً دل در گرو استر دارد و به اصطلاح با دست پس میزند و با پا پیش میکشد. راوی داستان نفر سوم یک رابطهی زناشویی است که با حضورش در میان یک ارتباط عاطفی که از قبل شکل گرفته به مرزبندیهای بیان عشق و هوس، وفاداری و خیانت پرداخته و آنها را مورد امتحان و محک قرار میدهد. به هر حال بهتر است داستان به صورت کامل خوانده شده و به اعتماد و دیگر پایههای یک زندگی که به شدت تحت تاثیر قرار میگیرند نگاهی انداخته شده و خواننده در انتها ببیند که چه به سر نفرات درگیر در این ماجرا خواهد آمد.
در ادامه میتوانید علاوه بر خلاصه کتاب متنی، به خلاصه صوتی کتاب فعل بی وفایی گوش دهید و آن را دانلود کنید:
لنا اندرشون (Lena Andersson) نویسنده سوئدی است که در روز 18 آوریل 1970 در این کشور متولد شد. از جمله آثار محبوب او میتوان به تصرف عدوانی و فعل بی وفایی اشاره کرد. وی که دوران کودکی خود را در استکهلم گذرانده است در رشتههای تحصیلی از جمله زبان انگلیسی به زبان آلمانی و علوم سیاسی مدارکش را دریافت نمود و مدتی هم به عنوان نقاد ادبی و روزنامهنگار مشغول به فعالیت بوده است. از جمله جوایزش میتوان به جایزه آگوست در بخش ادبیات داستانی درسال2013 اشاره کرد.
داستانهای عاشقانه همواره مخاطبان خود را داشتهاند بخصوص آنهایی که از سوی خوانندگان و منتقدین بسیاری با فروش خوب خود محبوبیتشان را توانستهاند در بین اهالی مطالعه ثابت کنند. لذا اگر علاقهمند به خواندن اثری عاشقانه و در عین حال متفاوت با بسیاری از آثار در این حوزه هستند، خواندن فعل بی وفایی، پیشنهادی مناسب بدون تردید به شما میباشد.
کتاب فعل بی وفایی توسط نشر نون در ایران به چاپ رسیده و ترجمه روانی از نیلوفر خوش زبان، گیرایی بیشتری به آن بخشیده است. انتشار این اثر در سال 1399 بوده که در 304 صفحه پس از یک مقدمه در اختیار علاقه مندان قرارگرفته است.
هیچ واژه و دستورزبانی برای عاشق شدن وجود ندارد. هرچند بسیاری تلاشها کردهاند آن رادر قالب الفبا به نمایش درآورند.
الاف و استر مثل دوچرخ دندهاند. چرخ دندهها باهم جفت نمیشوند اما یکدیگر را به حرکت درمیآورند، پیش میبرند و در هماهنگی کامل هستند. این چیزی بود که به نظر استر میرسید، یک چرخ دنده به خودی خود چیزی نیست جز ابزاری دندانه دار و بیحرکت، بیهیچ کارکرد و مسیری. اما برای ایجاد حرکت و درک توانایی ذاتی وجود دو چرخ دنده در کنار هم عالی عمل میکنند.
زمانی که استر گمان کرد دعوتش به قهوه پذیرفته نشده با این احساس ناخوشایند که نشانهها را بد برداشت کرده عقب نشست. از اینکه جاذبهی آشکاری که میانشان وجود داشت قرار نبود به هیچ ملاقات شورانگیزی ختم شود، اندوهگین شد، سکوتش سبب شد الاف یک هفته بعد با او تماس بگیرد و از استر بخواهد دیداری داشته باشند تا دربارهی محتوای نقش او در نمایشنامه صحبتی کنند، نمایشنامهای که استر نوشته بود.
در چند ماه اخیر توی خانهاش در استکهلم اولین نمایشنامهاش را نوشته بود، نمایشنامهای که قرار بود پاییز بعد در سالن تئاتر وستروس روی صحنه برود. این نمایشنامه مسیر تازهای به زندگیاش میبخشید، خودش ام اهنوز این را نمیدانست.
اسم نمایشنامه «آن سه نفر» بود، برداشتی مالیخولیایی ازرنجهای عشق، استرنیلسون تلاش کرده بود در نگارش نمایشنامهاش از سبک رئالیسم روانشناسانه بهره بگیرد و این دقیقاً همان چیزی بود که به تصور خودش به آن رسیده بود، اما منتقدها اسمش را پوچگرایانه میگذاشتند.
نوعی خویشتن داری هوشیارانه در وجودش بود که استر را غرق لذت میکرد، مابقی برمیگشت به احساس آشنایی، جاذبهی عاطفی، دیدار و ارتباط که هیچ کدام جای سوال یا فکر کردن نداشت.
در اولین دورخوانی نمایشنامه در ماه اوت بود که با الاف استن یکی از هنرپیشههای نمایش آشنا شد. استر پیشتر چیزی درباره او نشنیده بود و او را نمیشناخت اما بعد از اولین دیدار که یک روز کامل طول کشید حس آشنای لرزش قلبش را تجربه کرد، حتی که مایل نبود سرکوبش کند.
هرچه بود به نگاه الاف مربوط بود که رسوخ میکرد به درون استر و خیال رفتن نداشت. خالص، بیدفاع و برهنه و به صدای آهنگین و عمیقش به آنچه میگفت و آنچه به زبان نمیآورد و هیچ مهمی از لبهایش خارج نمیشد.
استرنیلسون به آن نقطه از زندگی رسیده بود که هر سالروز تولد اثری از خودش به جا میگذارد و به اعتقاد خودش این قضیه از زمانی که پاگذاشته بود توی سی و هفت سالگی شروع شده بود. در پنج سال گذشته، چهار جلد کتاب باریک اما متراکم دیگر چاپ کرده بود که دو جلدش شعرهای غیر تغزلی بود و دو جلد دیگر مطالعات فلسفی.
درمورد عشق کاملاً اهل عمل بود و برای هیچ کدام از پندهایی که به گمان خودش بازدارنده به شمار میرفت، پشیزی ارزش قائل نبود. دقیقتر اگر بخواهیم بگوییم اعتقاد داشت گوش سپردن به این پندها خطر ملالت و اندوه را در پی دارد، خطر یک زندگی منفعل که با ترس از واپس زدگی و شکست همراه است.
پایان نمایشنامه، قابل پیشبینی نبود، هیچ چیز قابل پیشبینی نیست، آنچه به نظر پیشگویی میآید در حقیقت تنها سطح بالایی از آگاهی است نسبت به وقایعی که در گذشته اتفاق افتاده. چیزی که پیشتر اتفاق افتاده دیر یا زود جایی، زمانی دوباره اتفاق میافتد و این احتمال وجود دارد که آن اتفاق دوباره برای همان شخص روی دهد چرا که آدمها هر کدام الگوهای خودشان را دارند.
دوستان استر همیشه میگفتند، مردها زنهایشان را رها نمیکنند اما در نظر استر تغییر باید از یک جایی شروع میشد. هیچ دو آدمی کاملاً شبیه هم نبودند اگر به تلاشش ادامه میداد، عاقبت یک روز، چرخ روزگار بنا به میل او به چرخش در میآمد.
توانایی الاف در اظهار نظرهای دقیق، استر را شاد میکرد اما این آن چیزی نبود که استر را مجذوب کرده بود، چون شیفتگی امری بدوی است و نه پیچیده و عمیق. عاشق آنهایی میشوی که بخشهایی از وجودت را که با آن احساس راحتی و خودمانی بودن میکنی، آزاد میگذارند. حال، چه آن بخشهای وجودت سالم باشند و جه پوسیده، خراش خورده باشند یا براق و صیقلی.
الاف باید به نیابت از ابا با گالری دار صحبت میکرد استر از اینکه اسم زن الاف اینطور راحت و بیدغدغه به زبان آورده میشد خوشش نمیآمد، اما خوب همین که الاف تصمیم داشت او را با خود به گالری ببرد جای امیدواری داشت.
همچنان که نشسته بودند و از این در و آن در حرف میزند، استر کم کم دچار ترس شد، ترس از اینکه زمان از دستش در برود و فرصت نکند وظیفهی مهمی را که آن روز برای خودش در نظر گرفته بود به انجام برساند و اینها دقیقاً کلماتی بود که به زبان آورد: میخواهم زندگیام را با تو شریک شوم.
الاف شروع کرد به ریز ریز کردن دستمال کاغذی با جاسوئیچی که مضطربانه از جیبش بیرون کشیده بود، استر چیز دیگری نگفت، میدانست کردهاش از پیش تعیین شده نبوده و با هیچ کدام از توصیههای سودمندی که این جور وقتها ارائه میشود سازگاری نداشته، اما از انتظار خسته بود، از انتظار کشیدن برای اینکه آدمهای دودل تکلیفشان را با خودشان روشن کنند و دلش میخواست این احتمال را به صفر برساند که الاف بعدها از زیر بار ارتباطشان شانه خالی کند و بگوید نیت استر مبهم بوده و باید میدانسته جایگاهشان نسبت به هم چیست، چرا که او درگیر رابطهی دیگری بوده.
نویسنده | لنا اندرشون |
شابک | 9786226652674 |
ناشر | انتشارات نون |
موضوع | رمان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
چاپ شده در | ایران |
تعداد صفحه | 304 |
وزن | 30 گرم |
کتاب از نظر محتوا جدیده ولی موضوع کشش رمانهای جنایی رو نداره .در کل رمان خوبیه که ارزش یک بار خوندن رو داره.
گـــر هم گلــــه ای هســــــــــــــت. دگر حوصـــــــله ای نیســــــــــــــــــــت.
خواندنی بود
عالی
خیلی خوبه .قبلا کتاب تصرف عدوانی از همین نویسنده رو خونده بودم و این کتاب هم مثل اثر قبلی نویسنده عالی بود
خیلی کتاب عالی و خوبی هستش و به همه کتاب خوان ها پیشنهاد میکنم، و قیمت خیلی مناسبی هم داره