معرفی و دانلود کتاب دختر خوب اثر ماری کوبیکا رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: ماری کوبیکا
- مترجم: فرشاد شالچیان
- ناشر: نشر آموت
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 416
- سال انتشار: 2014 میلادی
- افتخارات: -
دختر خوب داستانی معمایی و هیجانی ست از نویسنده خوب آمریکایی ماری کوبیکا که به طرزی زیبا از عناصری همچون تعلیق در شکل دهی ژانر معمایی استفاده نموده است. وی با شجاعتی که در خلق این اثر داشته توانسته است رمانی مهیج را در اختیار جامعه کتابخوانها قرار دهد. اگرچه دختر خوب نخستین کار کوبیکا میباشد اما او به مانند یک مولف متبحر، تکههای داستان را مانند یک پازل به زیبایی هرچه تمامتر در کنار هم قرار داده و با پایانبندی مناسب رمانی کم نظیر را تالیف نموده است. روایت داستان از زبان چند نفر صورت میگیرد و مربوط به گم شدن «میا دنت»، شخصیت محوری ماجراست. از نامهای اشخاصی که داستان را تعریف میکنند میتوان به اوا، گیب و کالین اشاره نمود و این نکته را هم ذکر کرد که زمانهایی که افراد به توصیف شرایط از نگاه خودشان در آنها میپردازند، متفاوت است و خواننده را به نحوی از اتفاقات پیش و پس از گم شدن میا مطلع میسازد.
میا دختری تنها و مستقل است که پدرش یک قاضی آنهم از سرشناسترینهای شهر در حرفه خود بوده و مادری به نام اوا و خواهری به نام گریس دارد که خانوادهاش جدا از او در یک خانه اشرافی در کنار هم زندگی میکنند. خانواده دنت که ارتباط زیادی با میا ندارند، به یکباره و پس از باخبر شدن از مفقود شدن دخترشان، خود را در یک داستان جنایی و البته هیجانی درگیر میبینند که باید نقاط کور و مبهم ماجرا را پیدا و افشا سازند. کوبیکا آنقدر هنرمندانه داستان را از زبان شخصیتهایش میگوید که خواننده با مطالعه آنها باز هم از انتهای داستان خبردار نمیشود مگر اینکه پا به پای نویسنده تا آخرین سطر را با او همراهی کند.
داستان آغازش از آنجایی شکل میگیرد که یکی از دوستان میا به نام آیانا جکسون به مادرش، اوا خبر میدهد که میا به سرکار نیامده و هیچ یک از دوستانش هم از او اطلاعی ندارند سپس خانواده دنت پلیس را در جریان این اتفاق قرار داده و کارآگاه گیب هافمن، مامور بررسی و حل پرونده میگردد. خانواده دنت به علت جایگاهی که در جامعه دارند دوست ندارند کسی از این رویداد، آگاه شود اما با گذشت چهار روز از مفقودی میا و به دست نیامدن اطلاعات کافی، نشریهها و روزنامهها و به تبع آن، مردم از قضیه بو میبرند و کارآگاه هافمن بیشتر از گذشته تحت فشار قرار میگیرد تا هرچه زودتر برای گرهها و مسألههای موجود، راه حلی پیدا کند. وی سرنخها را یک به یک دنبال میکند تا اینکه بالاخره به جوانی به نام جیسون که یک مهندس آرشیتکت است میرسد. مهندس جوان که برای مدتی با میا ارتباط دوستانهای داشته است تحت تعقیب کارآگاه قرار میگیرد تا شاید بتواند به حل معمای موجود کمک شایانی کند.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب دختر خوب به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
ماری کوبیکا (Mary Kubica) متولد ایلینویز در ایالات متحده میباشد که به غیر از دختر خوب چهار اثر دیگر هم از او منتشر شدهاند که البته به زبان فارسی برگردانده نشدهاند. لذا در بازار کتاب جهانی به جز ایران در اختیار مخاطبانش قرار گرفته است. این نویسنده که لقبهای: قصه گوی کاربلد و نویسندهای آن سوی مرزهای کنترل را یدک میکشد، آثارش از پرفروشترینهای نیویورک تایمز و یو اس ای تودی نیز بودهاند. رمانهای او به بیش از 30 زبان زنده دنیا تاکنون ترجمه شده و همچنین دو میلیون نسخه از آنها تا به امروز به فروش رفتهاند.
کتاب دختر خوب مناسب رمان خوانهایی است که به داستانهای معمایی و جنایی علاقه بسیار زیادی دارند آنهایی که همواره از یافتن راه حلها در پایان یک داستان هیجانی و سراسر تعقیب، لذت میبرند لذا خواندن کتاب مذکور به علاقه مندان کتاب به ویژه اشخاصی که ماجراها و ژانرهای جنایی، هیجانی و معمایی را با ساختاری مناسب دوست دارند پیشنهاد میگردد تا لحظات خود را بتوانند با یک اثر محبوب در این زمینه بگذرانند.
کتاب دختر خوب در بازار چاپ و نشر ایران توسط نشر آموت منتشر گردیده و با بیانی روان از فرشاد شالچیان در 416 صفحه در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. دختر خوب که یک داستان پرکشش میباشد در ده فصل توسط راویهای گوناگون با قلم توانای نویسندهاش جای گرفته است.
میدانم از کجا خرید میکند کجا کار میکند نمیدانم چشمانش چه رنگی است یا وقتی میترسد چه شکلی میشود ولی به زودی خواهم فهمید.
حالا که ایمیل اختراع شده بیشترین ارتباطی که داریم فرستادن مطالب اینترنتی برای یکدیگر است.
یک ماه دیگر روز 31 اکتبر میا بیست و پنج ساله میشود روز هالووین، تولدش است و فکر میکنم آیانا برای همین زنگزده میخواهد برای دخترم مهمانی راه بیندازد و غافلگیرش کند میگوید: خانم دنت، میا امروز سرکار نیامد. این چیزی نیست که انتظار داشتم بشنوم چند لحظه طول میکشد تا افکارم را جمع کنم میگویم: حتماً مریض شده. میخواهم برایش بهانهای بتراشم حتماً برای سرکار نرفتن و تماس نگرفتن دلیل قانعکنندهای ندارد، دخترم سر به هواست اما میشود رویش حساب کرد.
آیانا تعریف میکند که دانشآموزان ساعت اول میا غیبت معلمشان را به کسی اطلاع ندادهاند و تازه ساعت دوم بوده که خبر به بقیه رسیده: خانم دنت امروز نیامده. معلم جایگزین هم نداشتیم مدیر به کلاس رفت که تا وقتی یک معلم جایگزین پیدا شود دانشآموزان را آرام کند. دیده بود با رنگهایی که میا با پول خودش برای کلاس خریده، روی دیوارها نقاشی کشیدهاند میپرسد: خانم دنت، این به نظرتون عجیب نیست؟ میا از این کارا نمیکرد، آیانا من مطمئنم که دلیلی برای کارش داشته، میپرسد: چی مثلاً؟ من به بیمارستانها زنگ میزنم چندتایی توی اون منطقه هست.
وقتی که به خانهشان میرسم هوا تاریک شده است نور از پنجرههای خانه با شکوه سبک بریتانیایی بیرون میپاشد و خیابان درختکاری شده را روشن میکند. میبینم که چند نفر داخل خانهاند و منتظر من هستند. آقای قاضی به آرامی قدم میزند خانم دنت روی لبهی صندلی راحتی نشسته و از لیوانی که در دست دارد لبیتر میکند چند افسر یونیفرم پوش هم هستند و همچنین یک زن دیگر با موهای مشکی که وقتی من چند لحظه در مسیر ورودی خانه معطل میکنم از پنجره سرک میکشد.
منتظرم در را برایم باز کنند دستهایم را در جیبهایم فرو میبرم یک شلوار کتان و یک تیشرت یقه دار که سعی کردهام زیر کت چرمی پنهانش کنم به تن دارم و این باعث میشود وقتی یکی از سرشناسترین قاضیهای ایالت در را به رویم باز میکند حس کنم برای حضور در چنین جایی سر و وضعم اصلاً مناسب نیست.
گریس، گلهمند میگوید: این حرف، درست نیست مامان. منتظرم که حرفش را ادامه دهد وکیلها عاشق این هستند که رشته کلام را به دست بگیرند تو پنج یا شش مورد مختلف میا از خونه غیبشزده شب رو بیرون بوده و خدا میدونه با کیا مشغول چه کارایی بوده. به خودم میگویم بله گریس دنت یک عوضی است. موهای گریس مثل پدرش تیره است، قد و قامت مادرش را دارد و شبیه پدرش است، ترکیب جالب نیست. شاید بعضی بگویند اندانش مثل ساعت شنی است من هم اگر از او خوشم میآمد همین را میگفتم اما حالا به نظرم گوشتالوست.
خانم دنت آب بینیاش را با دست پاک میکند و من چند لحظه متعجبانه این حرکت را تماشا میکنم و حواسم به غرولندهای جیمز دنت نیست درباره اینکه زنش سرخود و قبل از اینکه او به خانه برگردد به ادی زنگزده. از شنیدن اینکه، قاضی نه تنها رئیسم را به نام کوچک میشناسد بلکه او را به نام مستعار صدا میکند به خودم میآیم. قاضی دنت ظاهراً مطمئن است که دخترش جایی مشغول خوش گذرانی ست و لازم نیست مراجع قانونی به دنبال او بگردند.
زیب کاپشنش را بالا میدهم و کلاه را بر سرش میکشم و بعد خارج میشویم و قدم به میان بادهای ملاحظه شیکاگو میگذاریم. میگویم: باید عجله کنیم. او سرش را تکان میدهد اما نمیپرسد چرا.
نویسنده | ماری کوبیکا |
مترجم | فرشادشالچیان |
شابک | 9786003840270 |
ناشر | نشر آموت |
موضوع | رمان خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 416 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 461 گرم |
سایر توضیحات | - از پرفروشترینهای نیویورک تایمز |