معرفی، خلاصه کتاب و دانلود pdf کتاب هنر خوب زندگی کردن اثر رولف دوبلی رایگان

هیچ چیز احمقانه‌تر از جان کندن در شغلی نیست که درآمد بالایی دارد اما هیچ لذتی از آن نمی‌برید.

قرار نیست همه ابزار‌هایی که در اختیار ما قرار دارد به ما کمک کند و برای ما مفید باشد این ابزار‌ها فقط دردسر ما را بیشتر می‌کنند.

چیز‌هایی که اضافه می‌کنید زندگی شما را غنی نمی‌کند بلکه چیز‌هایی که فراموش می‌کنید، این کار را انجام می‌دهند.

یک مهارت برجسته هزار مهارت در سطح متوسط را مغلوب می‌کند هر ساعت سرمایه‌گذاری در حلقه مهارتتان به اندازه هزینه کردن هزار دلار در جای دیگر ارزشمند است.

از آنجا که مشکلات مانند شراب‌های بزرگ بوردو نیستند با افزایش سن بهبود پیدا نمی‌کنند.

پذیرفتن واقعیت زمانی آسان است که آنچه را که می‌بینید دوست داشته باشید.

شش درصد از کل افرادی که روی زمین، زندگی کرده‌اند در این لحظه زنده هستند.

آدم‌های عجیب و غریب را بشناسید اما خودتان شبیه آن‌ها نشوید.

اصلاح، جز همیشگی در مسیر زندگی است و رمز بقا و ماندگاری است به جای آنکه مدام به فکر این باشید که تنظیمات ابتدایی زندگی را تغییر بدهید و مدت‌ها وقت صرف کنید تا یک نقطه شروع بی‌عیب و نقص را پیدا کنید در همان نقطه‌ای که هستید فقط یک سری اصلاحات جزئی انجام دهید.

همه نتایج صد در صد مبتنی بر تلاش شما نیست، نقش فاکتور‌های بیرونی، شانس و ژن را نباید نادیده گرفت. بسیاری از داشته‌های شما با زحمت شما به دست نیامده است، بدانید که قرار نیست تمام خواسته‌های شما ارضا شوند چون اتفاقات زیادی رخ می‌دهند که خارج از کنترل شما هستند.

احساس قربانی را داشتن، فاجعه بار‌ترین شیوه گذران زندگی است.

هیچ چیز احمقانه‌تر از این نیست که برای کاری به سختی تلاش کنید که پول زیادی برای شما به همراه دارد اما برایتان سرگرم‌کننده نیست خصوصاً اگر این پول را به جای کسب تجربه بر روی اقلام مصرفی، سرمایه‌گذاری کنید.

دویت آیزنهاور گفته است: برنامه‌ها هیچ چیز نیستند اما برنامه‌ریزی همه چیز است.

خوشبختی را تنها در سنگر ذهنی‌تان می‌توانید پیدا کنید.

چارلی مونگر بیان می‌کند: اگر به حل کردن مشکل زمانی که قابل حل است مبادرت نکنید و صبر می‌کنید تا اصلاح ناپذیر شود، می‌توانید بگویید آن قدر احمق هستید که لیاقت این مشکل را دارید.

اگر گرداب بزرگی سر راهتان وجود دارد و می‌خواهید به بیست فوتی آن نرسید، بهتر است از پانصد فوتی از آن دور شوید.

مغز ما به طور خودکار با هر سه لایه زمان، گذشته، حال و آینده کنار می‌آید، مسأله این است که بر روی کدام یک تمرکز می‌کنیم، پیشنهاد من این است که از طرح‌ریزی برنامه‌های طولانی مدت پرهیز نکنید اما به محض اینکه برنامه‌ها آماده شدند باید تمام تمرکز خود را بر روی حال بگذارید. از تجربیات حال خود نهایت استفاده را ببرید به جای اینکه نگران خاطرات آینده باشید، به جای عکاسی از غروب خورشید، از آن لذت ببرید.

زندگی پر از لحظات شگفت‌انگیز و در عین حال فراموش شده هنوز هم یک زندگی شگفت‌انگیز است بنابراین دیگر به تجربیات، به عنوان سپرده برای حافظه خود فکر نکنید روزی در بستر مرگ خواهید بود و حساب شما برای همیشه بسته خواهد شد.

هر اندازه خود را کمتر مهم بپندارید زندگی‌تان بهتر خواهد بود.

موفقیت به افکار شما وابسته است و نه به دارایی‌های شما، خود را دست کم نگیرید و بدانید که ذهن قدرتمند توانایی فائق آمدن بر بسیاری از شرایط سخت را دارد. اگر امروز اتفاقات بدی هستند که آن‌ها را تجربه نکرده‌اید به این معنی است که روزی این خود شما بودید که عامل رخ ندادن آن‌ها بوده‌اید. آنچه باید برای خوب زیستن رخ دهد در ذهن ما است.

این ایده که زندگی خوب، یک وضعیت یا شرایط پایدار است، کاملاً اشتباه است. زندگی خوب فقط با سازگاری مجدد به طور پیوسته حاصل می‌شود پس چرا ما اینقدر به درست کردن و اصلاح کردن، بی‌تمایل هستیم؟ زیرا ما هر دوباره کاری کوچکی را به عنوان یک نقص در برنامه تفسیر می‌کنیم. بدیهی است که با خود می‌گوییم برنامه ما اجرایی نیست. خجالت می‌کشیم و احساس شکست می‌کنیم، واقعیت این است که برنامه‌ها هیچ وقت با تمام جزئیات پیاده نمی‌شوند و اگر کسی گا‌هاً بدون مشکل برنامه‌اش را پیاده می‌کند کاملاً تصادفی است.

ظرفیت اصلاح کردن بنیان هر عملکرد دموکراسی است این موضوع در مورد انتخاب کردن مرد یا زن، مناسب نیست این، در مورد جایگزینی مرد اشتباه یا زن اشتباه، بدون خونریزی است.

طوری زندگی کنید که بتوانید باز هم در آینه به خودتان نگاه کنید.

فیلسوف رومی سنکا نوشت: همه کسانی که شما را به خودشان فرامی خوانند شما را از خودتان دور می‌کنند.

ما تأثیر خرید کردن بر حس خوشبختی خود را دست بالا می‌گیریم و تأثیر تجربه کسب کردن را دست کم می‌گیریم.

بیشتر افراد از تمرکز به صورت اشتباه استفاده می‌کنند، ممکن است موارد مثبت زیادی وجود داشته باشد اما ذهن ما را به سمت تمرکز و توجه روی مواردی جلب می‌کند که حتی ممکن است کم اهمیت باشد، اینگونه ما جوانب مختلف یک موضوع را به خوبی درک نمی‌کنیم چون دائم در حال مقایسه شرایط زندگی خود با دیگران هستیم.

چیزی که شما را عذاب می‌دهد ذهنیت منفی و محدودتان نسبت به موضوعات مختلف است بنابراین روی موضوعات پیش پا افتاده تمرکز نکنید تا بتوانید زندگی خوبی داشته باشید. این، همان تکنیک فریب تمرکز است.