پیش از آنکه قهوه ات سرد شود اثر توشیکازو کاواگوچی

معرفی، خلاصه کتاب و دانلود pdf کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود اثر توشیکازو کاواگوچی رایگان

توشیکازو کاواگوچی کتابی فانتزی به نام پیش از آنکه قهوه ات سرد شود را به گونه‌ای خلاقانه نوشته است که انسان‌ها را به گذشته برگردانده و آن‌ها را برای لحظاتی به تفکر وا می‌دارد. داستان کتاب از یک کافه قدیمی در یکی از محلات توکیو، پایتخت ژاپن آغاز می‌شود که بسیار منحصر به فرد است و اتفاقاتی جالب در آن رخ می‌دهد. در این محل قهوه‌ای سرو می‌گردد که مشتریان با آن می‌توانند به سفری در زمان رفته و زمانی در گذشته علاقه‌مند هستند را مجدداً تجربه کنند و بار دیگر در آن حضور پیدا نمایند. البته این کافه و قهوه‌اش قوانین مخصوص به خود را دارند. برای مثال کسی قادر نخواهد بود که از اتفاقی در آن جلوگیری کرده یا مشکلات به وجود آمده در زمان مدنظر را حل کند بلکه افراد تنها به اندازه زمان سرد شدن قهوه‌شان می‌توانند هر اقدامی که در ذهنشان دارند عملی سازند و سپس به زمان حال بازگردند.

این‌ها یعنی اینکه اشخاص نمی‌توانند با دیدار با شخص خاصی یا رفتن به مکان مشخصی در زمان گذشته، آینده را تغییر دهند. حالا ممکن است این سوال برای انسان‌ها پیش بیاید که تجربه کردن مجدد یک زمان خاص چه آورده‌ای برای آن‌ها خواهد داشت و مطابق با آن پاسخ‌هایی را هم بیابند ولی بسته به ویژگی‌ها و آرزو‌های هر شخص این سوال و جواب، متفاوت خواهد بود. کتاب بسیار جذاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود به تشخیص مولفش قرار است سوالاتی را در اذهان با داستان بسیار زیبایش به وجود آورد و با لحظه‌های تکان‌دهنده، غم‌انگیز و خنده داری که دارد حال و هوایی را به روحیات خوانندگانش ببخشد. در سال 2018 با اقتباس از این رمان فیلمی به کارگردانی ایسوکو تسوکا‌ها در کشور ژاپن ساخته شد و مورد استقبال قابل توجهی هم قرار گرفت.

دانلود کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود

در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.


دانلود pdf کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود

درباره توشیکازو کاواگوچی

توشیکازو کاواگوچی (Toshikazu Kawaguchi) نویسنده خلاق ژاپنی در سال 1971 در شهر اوساکای ژاپن به دنیا آمد. وی که قبلاً به عنوان کارگردان، نویسنده و تهیه‌کننده تئاتر مشغول به فعالیت بوده است آثاری از جمله family time و couple sunset song را هم در کارنامه‌اش به عنوان نمایشنامه دارد.

کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود مناسب چه افرادی است؟

به علاقه مندان به رمان‌هایی با سبک رئالیسم جادویی و همچنین داستان‌های فانتزی پیشنهاد می‌شود کتاب مذکور را حتماً مطالعه کنند.

فهرست کتاب

کتاب مذکور در 200 صفحه توسط انتشارات نشر مون و با ترجمه روانی از روشنک ضرابی در قالب 4 بخش که به چهار داستان مجزا اختصاص دارد به مخاطبان ارائه می‌گردد. عناوین 4 بخش ارائه شده بدین شرح می‌باشند:

  • عشاق

  • زن و شوهر

  • خواهران

  • مادر و فرزند

بخش‌هایی از کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود

تابستان آن سال، موج گرمایی ژاپن را فراگرفته بود. درجۀ دما دائماً در سراسر کشور اعلام می‌شد. هر روز تلویزیون از هوای غیرعادی می‌گفت و غالباً به گرمایش جهانی اشاره می‌کرد. فوساگی مرخصی گرفته و باهم به خرید رفته بودند. روز واقعاً گرمی بود. به‌قدری گرم بود و چنان از این گرما اذیت شده بودند که فوساگی درخواست کرد به جایی خنک پناه ببرند و باهم دنبال جای مناسبی، مثل یک کافه گشتند. مسأله اینجا بود که همه همین فکر را کرده بودند. هیچ‌کدام از کافه‌ها یا رستوران‌های خانوادگی که داخلش قدم می‌گذاشتند، جای خالی نداشتند.

تصادفاً، تابلوی کوچکی را در یکی از کوچه‌های باریک دیدند. اسم کافه فونیکولی فونیکولا بود، مانند نام همان آهنگی که کوتاکه زمانی می‌شناخت. سال‌های زیادی از شنیدن آن آهنگ می‌گذشت، اما همچنان موسیقی آن را واضح به‌یاد داشت. متن ترانه دربارۀ صعود از یک کوه آتشفشانی بود. تصور مواد مذاب سرخ و سوزان در این روز داغ تابستانی همه‌چیز را گرم‌تر به‌نظر می‌رساند و دانه‌های همچون جواهر عرق بر روی پیشانی‌اش شکل گرفته بودند. به‌هر صورت، وقتی در چوبی سنگین را باز کردند و وارد شدند، کافه خنکای مطبوعی داشت. صدای دینگ‌دینگ زنگوله هم آرام‌بخش بود. و با اینکه سه میز دونفره و سه صندلی کنار پیشخان داشت، تنها مشتری آن، زنی با پیراهن سفید بود که در دورترین میز از در ورودی نشسته بود. چقدر خوش‌شانس بودند که چنین جای فوق‌العاده‌ای پیدا کرده بودند.

آب از سطح بالاتر به سطح پایین‌تر جاری می‌شود. این طبیعت نیروی جاذبه است. ظاهراً احساسات هم مطابق با نیروی جاذبه عمل می‌کنند. در حضور کسی که ارتباط نزدیکی با او داری و احساساتت را با او در میان می‌گذاری، دروغ گفتن و دست به سر کردنش کاری دشوار است. حقیقت می‌خواهد جاری شود. این موضوع، به ویژه زمانی اتفاق می‌افتد که سعی داری اندوه اندوه یا نگرانی‌ات را پنهان کنی. مخفی کردن غم از یک غریبه یا کسی که مورد اعتماد نیست، کاری به مراتب آسان‌تر است.

مسأله اینجا بود که همه همین فکر را کرده بودند. هیچ‌کدام از کافه‌ها یا رستوران‌های خانوادگی که داخلش قدم می‌گذاشتند، جای خالی نداشتند. تصادفاً، تابلوی کوچکی را در یکی از کوچه‌های باریک دیدند. اسم کافه فونیکولی فونیکولا بود، مانند نام همان آهنگی که کوتاکه زمانی می‌شناخت. سال‌های زیادی از شنیدن آن آهنگ می‌گذشت، اما همچنان موسیقی آن را واضح به‌یاد داشت.

متن ترانه درباره صعود از یک کوه آتشفشانی بود. تصور مواد مذاب سرخ و سوزان در این روز داغ تابستانی همه‌چیز را گرم‌تر به‌نظر می‌رساند و دانه‌های همچون جواهر عرق بر روی پیشانی‌اش شکل گرفته بودند.

صدای بلند مرد را از جا پراند انگشتانش از نوازش ابروی راست رفت سمت مو‌ها اما بعد چند نفس کوتاه و عمیق کشید به پشتی صندلی تکیه داد و به صورت زن نگاه کرد. چهره‌اش یک مرتبه آرام شد حالت چهره‌اش چنان آشکارا دگرگون شد که زن را شوکه کرد پایین را نگاه کرد و به دست‌های مشت کرده روی دامنش زل زد مرد که نگران زمان بود منتظر نشد زن سرش را بالا بیاورد.

برو روی فومیکو بدک نبود با وجنات خوش تراش و لب‌های کوچکش به ستاره‌های پرطرفدار می‌ماند. مو‌های مشکی نه چندان بلندش؛ می‌درخشید و مانند هاله‌ای نورانی، زینت چهره‌اش بود با وجود لباس‌های ساده‌اش چهره استثنایی‌اش کاملاً متمایز بود. مثل عکس‌های مجلات مد زن زیبایی بود که نگاه هر کسی را جذب می‌کرد بله او ترکیبی از هوش و زیبایی بود. اما چه می‌دانست و چه نه، موضوع چیز دیگری بود.

هفته پیش گورو از فومیکو خواسته بود برای صحبتی جدی به دیدنش برود با پیراهن صورتی کم رنگ، کت بهاری نخودی و کفش‌های سفید پاشنه بلند سر قرار رفته بود در تمام مسیر توجه مردان را به خود جلب کرده بود. این طرز پوشش برای فومیگو تازگی داشت به قدری به کار اعتیاد داشت که قبل از رابطه‌اش با گورو جز کت و دامن، هیچ لباس دیگری نداشت.

مشخصات کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود

مشخصات
نویسنده توشیکاز و کاواگوچی
مترجم روشنگ ضرابی
شابک 9786227585025
ناشر مون
موضوع داستان های ژاپنی - قرن 21 ام
رده‌بندی کتاب ادبیات لاتین (شعر و ادبیات)
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
گروه سنی بزرگسال
تعداد صفحه 200
وزن 20 گرم

نظرات کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود

  • کاربر کاربر

    فکر کردم مثل کتابخونه ی نیمه شبه ولی نبود. داستان جالبی داشت نسبتا ولی دیگه از یه جا به بعد کاملا با عنوان ها فهمیدم قراره ادامه داستان چی بشه. میخواست یه چیزایی رو راجب اینکه قدر زندگی رو بدونید و اینا بگه ولی حس میکنم زیاد تاثیر گذار نبود

  • کاربر کاربر

    از یه جایی به بعد یجورایی داستان معلوم بود و به شخصه فقط برای تموم کردنش میخوندم وگرنه اصلا دلم نمیخواست ادامش بدم کلا داستانش در مورد یه کافه و مشتریاش و افراد اونجاس ولی متاسفانه داستان *خیلی قویی* نداشت و کلا میخواست مفهوم زندگی و اینجور چیزا رو از یه دید دیگه برسونه چون افرادی که تو این کافه به گذشته سفر میکنن نمیتونن آینده رو تغییر بدن و فقط برای دل خودشون این کار رو میکنن من به این کتاب ۵/۵ از ۱۰ میدم و البته پی نوشت هاش پایین صفحه نبود، همه رو آخر کتاب جمع بندی کرده بودن و گذاشته بودن (در کل میخوام بگم که وقتی کتابای بهتری هست مجبور نیستین یه همچین چیزی بخرید چون من واقعا انتظار یه متن قوی تر داشتم)

  • کاربر کاربر

    کتاب خوبی بود پسندیدم بنظرم اموزنده بود و یاد میداد قدر کسایی که دوستشان داری رو بیشتر بدونی تا قبل از اینکه دیر بشه

  • سمانه حیدری سمانه حیدری

    این کتاب رو دیجی با بسته بندی خوبی تحویلم دادن و تعریف این کتاب رو شنیدم و خوندم و جذاب هم بود

  • سحر سادات اسماعیلیان سحر سادات اسماعیلیان

    کتاب رو هنوز نخوندم ولی به نظر میاد کتاب جالبی باشه .تعریفش رو شنیدم و خب یه کتاب مثل کتاب کتابخانه نیمه شبه.چنپ تا عکس آپلود کردم ،از ضخامت کتاب هم عکس گذاشتم اگه دوست داشتید ببینید ... شما برای کاری به گذشته رفتید و فقط تا قبل از سرد شدن قهوه اتون وقت دارید .....میتونید برگردید ؟

  • کاربر کاربر

    از نظر کیفیت کتاب باید بگم خیلی کیفیتش عالیه هم از جلدش هم از نوشته هاش محتوا کتابو نخوندم ولی جالب به نظر میاد

  • کاربر کاربر

    اگه به ادبیات ژاپن و رئال جادویی علاقه دارید، کتاب خوبیه. ولی انتظار هاروکی موراکامی رو ازش نداشته باشید!

  • کاربر کاربر

    خوب بود

  • سحر سلطانی جزین سحر سلطانی جزین

    خیلی خوبه راضیم

  • طناز اکبری طناز اکبری

    جلدش منو جذب کرد

  • نگار ارش نگار ارش

    کتاب جالبیه شمارو برای خوندن بیشتر وسوسه میکنه

  • کاربر کاربر

    داستان جالبی داشت خوشم اومد فقط اسامی در داستان کمی گیج کننده بود. از نظر فیزیکی هم از کتاب راضی بودم و مشکلی نداشت

  • کاربر کاربر

    من خیلی دوستش داشتم

  • کاربر کاربر

    هنوز کامل نخوندم ولی چاپش خوبه

  • کاربر کاربر

    داستان جذاب و زیبا واقعا خوشم اومد همونی بود که میخواستم

  • فاطمه عرب فاطمه عرب

    خیلی خوبع میگیرم

  • فاطمه حسینی فاطمه حسینی

    من به شدت این کتاب رو دوست داشتم

  • عفت محمدی عفت محمدی

    کتاب سالم با بسته بندیه مناسب به دستم رسید. ترجمه روانی داشت، داستانی جالب و متفاوت درباره سفر به گذشته و آینده و تاثیر اون توی زندگیه حال

  • کاربر کاربر

    پیشنهاد میکنم بخرین

  • کاربر کاربر

    بسیار عالی

  • کاربر کاربر

    کتاب های عالیه

  • کاربر کاربر

    کتاب خوبیه و ارزش خوندن داره.. من خوشم‌اومد و زود تمومش کردم

  • فریدا صفرزاده فریدا صفرزاده

    ایده کتاب بسیار جالب

  • بنت الهدی سروستانی بنت الهدی سروستانی

    واقعا هرچی از این کتاب بگم کم گفتم.یه کتاب خیلی خیلی زیبا و جذاب با یه موضوع آموزنده ک زیبا اشکت هم درمیاد و قدر عزیزانت و بهتر و بیشتر میدونی همینطور قدر عمر خودتو....

  • عکس خوانده نمی‌شود

    خرید کتاب پیش از آنکه قهوه ات سرد شود