معرفی و دانلود کتاب مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: فردریک بکمن
- مترجم: فرناز تیمورازف
- ناشر: نشر نون
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 376
- سال انتشار: 2012 میلادی
- افتخارات: -
فردریک بکمن در سال 2012 اثری با نام مردی به نام اوه را منتشر کرد که در همان سال بیشتر از 600 هزار نسخه از آن به فروش رفت. رمان مذکور که تاکنون به بیش از 30 زبان زنده دنیا ترجمه شده است پایهگذار ساخت فیلمی گردید که توانست کاندیدای اسکار فیلم غیر انگلیسی زبان هم شود. شخصیت اصلی داستان یک مرد 59 ساله است که پس از فوت همسرش که تقریباً یک سال از آن میگذرد اکنون به تنهایی زندگی میکند. اوه در حال حاضر در راه آهن سوئد مشغول به فعالیت بوده و خودروی محبوبش ساب است و از طرفی دیگر با با ماشینهای تولیدی کارخانههای ولوو و بیام و دشمنی را از گذشته تا به امروز دارد. وی هر روز را مانند هم آغاز میکند و به پایان میرساند به گونهای که پس از بیدار شدن و زدن دوری در محله به مزار همسرش رفته و سپس به طرف محل کارش رهسپار میشود.
در این میان یک روز مدیرش از او میخواهد تا به دفترش آمده و موضوعی را با وی در میان بگذارد. متاسفانه خبر خوبی برایش ندارد و به دلیل رکودی که شرکت درگیرش است به او میگوید که یکی از نفراتی است که میبایست تعدیل شده و بر خلاف آنچه که مدیر انتظار دارد، اوه بدون واکنشی سخت آن را پذیرفته و از دفترش خارج میگردد. در مسیر برگشت از محل کار به خانه، اوه با همسرش صحبت میکرد و میگفت: سونیا اگه بدونی چقدر دلتنگتم. با رسیدن به منزل پس از آویزان کردن طنابی از سقف و انداختنش به گردن در حال عملی کردن تصمیمش برای خودکشی بود که صدایی از کوچه شنید. از چهارپایه که پایین آمد به پنجره نگاهی انداخت و خانواده جدیدی که تا به امروز ندیده بود را مشاهده کرد که وارد محل پارک خودروها شدهاند.
بسیار عصبانی شد و به آنها گفت که رانندگی در این محل ممنوع است. پروانه و همسرش پاتریک که همسایه جدید او بودند خودشان را به اوه معرفی کردند. خانوادهای که دارای دو فرزند بودند و پروانه یک فرزند دیگر را هم باردار بود. علی رغم تلاش پروانه و پاتریک اوه با اخلاق خاصش خیلی با آنها خو نمیگرفت و دو بار دیگر هم دست به تلاش برای پایان دادن به زندگیاش زد که مسیر زندگی او را با اتفاقاتی مختلف روبرو ساخت. حضور شخصیت دیگری همچون رونه که از دوستان و همسایههای قدیمی اوه بود و یک گربه پشمالو که جایگاهی ویژه در داستان مییابد از نقاط دیگر داستان است که به خوانندگان توصیه میگردد که خواندن کامل این رمان را در پیش گیرند و از آن لذت ببرند.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب مردی به نام اوه به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
کارل فردریک بکمن (Fredrik Backman) نویسنده و وبلاگنویس سوئدی میباشد که در روز دوم ژوئن سال 1981 در استکهلم متولد شد. وی که با روزنامههای مختلف و مجلههایی از جمله مترو همکاریهایی را داشته است، هم اکنون با همسر ایرانیاش ندا شفتی و دو فرزندش در کشور سوئد سکونت دارد. بکمن آثار متعددی در کارنامه کاریاش دارد که از محبوبترین آنها میتوان به: بریت ماری اینجا بود، سباستین و ترول، مردم مشوش و تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند اشاره کرد.
افراد مسن و یا آنهایی که در زندگیشان عزیزی را از دست دادهاند میتوانند با خواندن این کتاب ارتباط خوبی با آن برقرار کنند. همچنین به اشخاصی که موضوعات مرتبط با ارزش زندگی را دوست میدارند پیشنهاد میشود رمان مردی به نام اوه را مطالعه نمایند.
مردی به نام اوه در 40 بخش توسط انتشارات مختلفی از جمله نشر نون با ترجمهای از فرناز تیمورازف در 376 صفحه منتشر گردیده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
انسانها به خاطر کاری که انجام میدهند همان کسی هستند که هستند، نه به خاطر چیزی که میگویند.
تو تنها به یک پرتوی نور نیاز داری تا همه سایهها را دور کند.
قبل از یک فاجعه همه هزاران آرزو دارند اما بعد از فاجعه تنها یک آرزو دارند.
مادر بزرگ میگفت: فقط افراد متفاوت دنیا را تغییر میدهند.
بزرگترین قدرت مرگ این نیست که میتواند باعث مردن مردم شود، بلکه این است که میتواند باعث شود مردم بخواهند زندگیشان متوقف شود.
برخی هیولاها از غم و اندوه متولد شدهاند.
ما همیشه فکر میکنیم زمان کافی برای انجام کارها با افراد دیگر وجود دارد. وقت کافی داریم که چیزهایی را به آنها بگوییم و سپس چیزی اتفاقی میافتد، ما آنجا میایستیم و به کلماتی مانند «اگر» چنگ میزنیم.
او هرگز چیزی شگفتانگیز به اندازه آن صدا نشنیده بود. طوری صحبت میکرد که گویی مدام در آستانه قهقهه زدن بود و وقتی او قهقهه زد، صدایی را به به وجود میآورد که اوه تصور میکرد اگر حبابهای شامپاین میتوانستند بخندند، آن صدا را در میآوردند.
و زمان چیز عجیبی است. بیشتر ما فقط برای زمانی زندگی میکنیم که درست پیش روی ماست. چند روز، هفته، سال آینده. یکی از دردناکترین لحظات زندگی یک فرد احتمالاً زمانی است که به این بینش میرسد که به سنی رسیده است که بیشتر از آینده باید به گذشته نگاه کند. و وقتی دیگر زمانی جلو روی فردی نیست، باید برای چیزهای دیگری زندگی کرد. شاید خاطرات.
وقتی کسی را از دست میدهی دلت برای عجیبترین چیزها تنگ میشود. چیزهای کوچک. لبخند زدنش. طوری که در خواب غلط میخورد. حتی دوباره رنگ کردن یک اتاق برای او.
مرگ چیز عجیبی است. مردم تمام زندگی خود را طوری زندگی میکنند که گویی وجود ندارد و با این حال اغلب یکی از بزرگترین انگیزهها برای زندگی است. برخی از ما به مرور زمان آنقدر از آن آگاه میشویم که سختتر، سرسختانهتر و با خشم بیشتری زندگی میکنیم. برخی به حضور دائمی آن نیاز دارند تا حتی از ضد آن آگاه شوند. بعضی آنقدر درگیر آن میشوند که خیلی قبل از اینکه ورودش را اعلام کند، به داخل اتاق انتظار میروند. ما از آن میترسیم، با این حال بیشتر از هر چیز از این میترسیم که ممکن است شخص دیگری غیر از خودمان بمیرد. زیرا بزرگترین ترس بعد از مرگ همیشه این است که از کنار ما بگذرد و ما را آنجا تنها بگذارد.
همه راهها به چیزی منتهی میشوند که از پیش مقدر شده بود، انجام دهید.
آنها هرگز چیز زیادی نداشتند، اما همیشه به اندازه کافی داشتند.
کاری که به صورت خوب انجام شده در نوع خود یک پاداش است.
مردانی مانند اوه و رونه از نسلی بودند که در آنها فرد همان کاری بود که انجام میداد، نه چیزی که دربارهاش صحبت میکرد.
دوست داشتن و دل باختن یک نفر شبیه این است که آدم به یه خونه جدید اسباب کشی کنه! اولش آدم عاشق همه چیزهای جدید میشه، هر روز صبح از چیزهای جدیدی که داره شگفتزده میشه که یکباره مال خودش شدهاند اما مدام میترسه یکی بیاد توی خونه و بهش بگه که یه اشتباه بزرگ کرده و اصلاً نمیتونسته پیشبینی کنه که یه روز خونه به این قشنگی داشته باشه، ولی بعد از چند سال نمای خونه خراب میشه، چوبهاش در هر گوشه و کناری ترک میخورن و آدم کم کم عاشق خرابیهای خونه میشه. آدم از همه سوراخ سنبهها و چم و خمهایش خبر داره. آدم میدونه وقتی هوا سرد میشه، باید چیکار کنه که کلید توی قفل گیر نکنه، کدوم قطعههای کف پوش تاب میخوره وقتی آدم پا رویشان میگذاره و چه جوری باید در کمدهای لباس را باز کنه که صدا نده و همه اینا رازهای کوچکی هستن که دقیقاً باعث میشن حس کنی توی خونه خودت هستی و به اونجا تعلق داری.
نویسنده | فردریک بکمن |
مترجم | فرناز تیمورازف |
شابک | 9786007141779 |
ناشر | نشر نون |
موضوع | رمان خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 376 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 432 گرم |
سایر توضیحات | - پرفروشترین کتاب سال سوئد - رتبهی یک نیویورکتایمز - دارای صفحات مصور |
داستانی سرشار از احساس، غیر وابسته به فرهنگی خاص و بسیار آموزنده گرچه در علم روان شناسی باور بر این است که هر انسانی شخصیت منحصر به فرد دارد و من نیز به این موضوع باور دارم با تامل در شخصیت اصلی داستان به مرور ظرایفی از شخصیت خود و خیلی از اطرافیان مان را میتوانیم در آن بیابیم. صفاتی که صرف نظر از مثبت یا منفی بودن در بسیاری از انسان هامشترک است. انتخاب یک زن ایرانی به عنوان نقش اول زن با توجه به تاثیر مثبت بسیار بزرگی که بر زندگی اوه میگذارد دلیل دیگر جذابیت داستان برای ایرانیان است. قهرمان داستان از اختلالی روانی رنج می برد که مستقیما به آن اشاره نمی شود اما علایم آن در نقاط خاصی(عمدتا در پایان فصول) به صورت جملاتی تاکیدی بیان می شود. به عنوان مثال نگاه اوه به انسان ها و اشیا. تکراری بودن رنگ لباس هایش و اتومبیل مورد علاقه اش یا استدلال هایی که برای قطع رابطه با دوستش دارد. نکته آخر شباهت زیاد داستان با انیمیشن آپ از جمله نداشتن فرزند،مرگ زن و حتی در جزییاتی غیر قابل باور. مثلا ضربه ای که تریلر به صندوق پست می زند.
خوشحال میشم میبینم پای یه کتاب خیلی بیشتر از یه محصول تجاری نظر نوشتن، این ینی مردم بیشتر مطالعه میکنن
سلام. بازار نشر در حال فروپاشیه. لطفا کتاب بخرید. حتی اگر نمی خونید. قیمت یک کتاب اندازه یک پیتزاست. پس بهونه نگیرید. یک شب پیتزا نخورید و به جاش کتاب بخرید.
جنس کاغذ، فونت نوشتار و جلد کتاب خوبه. ترجمش از نظر من با توجه به نوع شوخی ها و کلام نویسنده کاملا همخوانی داشته و مناسبه. کتاب خوبیه و ارزش خوندن رو داره.
کتاب فوق العاده قشنگیه از زندگی معمولی یک مرد کهن سال یه رمان جذاب ساخته و توش پراز جملات پرمفهوم وجود داره من که واقعا لذت بردم و به عنوان ی کتابخونه حرفه ای میگم واقعا عالیه و حتما پیشنهاد میکنم و بقول اشپیگل کسی که ازین رمان خوشش نیاد بهتره کتاب نخونه و اینکه واقعا برای جالب بود ک یکی از شخصیت های اصلی یه زن ایرانی بود
کتاب جالبیه شاید اولش بخونید زیاد خوشتون نیاد اما کم کم وقتی با داستان انس بگیرید براتون زیبا میشه امیدوارم لذت ببرید.
کتابی زیبا که شما رو درگیر میکند و حس خوبی به شما می دهد اما به دلایلی برای کسانی که تازه شروع بخواندن کردن مناسب نیست واحتمال دارد حوصلشان را سرببرد
داستان تقریبا همه نوع احساس خواننده رو درگیر میکنه. غم، شادی، خنده و گریه. هم زمان هم حرص می خورین هم عاشق شخصیت دوست داشتنی قهرمان داستان میشید. ترجمه بسیار روون بود. در کل از خوندن صفحه به صفحه کتاب لذت بردم.
خیلی خوبه منکه تا تموم نکردم نتونستم کار دیگه ای انجام بدم, یه طنز خاص داره و خوبی و بدی و جالب تعریف میکنه منکه ازش قضاوت نکردن ادما رو یاد گرفتم
خیلی قشنگه. پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش.
از تموم شدنش ناراحت شدم دوشت داشتم خیلی بیشتر ادامه داشت عالی بود عالی
من تازه شروع کردم به کتاب خوندن بنظرم از بعضی از این رمان های ایرانیه که توش پره از دختربازی و همه کاراکتراش آدمای مرفه و همه شونم تو خونه شون یه کلفت دارن به اسم کوکب و فاطمه و زهرا و... و خوشگل و همه چیز تمومن و همیشه الکی عاشق میشن خیلی بهتره یه جاهاییش خسته کننده ست این کتاب اما جاهای جالبش خیلی بیشتره یه جورایی منو یاد ده پونزده دقیقه اول انیمیشن up میندازه
داستان مرد 59 ساله بدقلق، قانونمند و بسیار دوست داشتنی که در حین خوندن ماجراهاش حس می کنید مشغول تماشای یک سریال هستید. توصیفات نویسنده از صحنه ها، گفتگوها و برخوردهای افراد به قدری عالی هست که ریزترین جزئیات رو می تونید به راحتی در ذهنتون مجسم کنید. در مورد این کتاب همینقدر بگم که داستانش قلب منو گرم کرد.
خیلی کتاب خوبی بود لذت بردم . حتما پیشنهاد میکنم بخونید
بهترین کتابی که امسال خوندم همینه و واقعا با اشپیگل موافقم ک گفته: کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.