معرفی و دانلود کتاب پس از تو اثر جوجو مویز رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: جوجو مویز
- مترجم: مریم مفتاحی
- ناشر: نشر آموت
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 544
- سال انتشار: 2015 میلادی
- افتخارات: -
پس از تو رمانی پرفروش به قلم جوجو مویز است که در ادامه کتاب قبلش، یعنی «من پیش از تو» به تالیف درآمده و به همان اندازه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است. از نکات جالب نگارش این اثر این است که نویسنده خودش به دنبال ادامه دادن کار پرفروش قبلیاش نبوده ولی از آنجایی که ایمیلهای متعددی ازخوانندگان بسیاری در کشورهای مختلف دریافت میکند و سوالهایی از وی در مورد سرگذشت اشخاص داستان، پس از اتفاقات رخ داده میگردد او تصمیم میگیرد به این ابهامات در قالب داستانی دیگر پاسخ دهد. بعد زمانی داستان پس از تو به یک سال و نیم پس از مرگ ویل ترینر مربوط میشود که در چنین شرایطی لوئیزا هنوز غم از دست دادن ویل را نتوانسته تسکین دهد و همزمان عذاب وجدان او را در برگرفته که ناشی از کمک به همسرش در پایان دادن به زندگیاش میباشد.
لوئیزا که قولی محکم به ویل داده بود تا زندگیاش را با هیجانی وصف ناشدنی ادامه دهد، حالا در بحرانی روحی غرق شده بود که نتیجهاش افسردگی بود و دست کشیدن از فعالیتهایی که میتوانست وی را از این حال و هوا در بیاورد. مهاجرت او به لندن و خرید خانهای با پولی که از ویل گرفته بود رنگ و بوی تازهای به حیاتش بخشیده بود و در حال حاضر در یک کافه مشغول بود. در این حین ذهنش همچنان درگیر خاطراتش با ویل بود و گفتگوهایی با خودش و او در ساعات مختلف شبانه روز داشت. البته این شرایط همینطور ادامه پیدا نمیکند و با رویدادی عجیب زندگی لوئیزا را به سمت و سوی دیگر میبرد.
علاقه مندان به رمانهایی از این دسته وقتی با سطرهای بعدی از رمان پیش رو همراه میشوند متوجه خواهند شد که هدف اصلی خالق اثر، یادآوری کردن توانایی انسانهاست در بازسازی موقعیتهایی که میتوانند در زندگیشان، حتی پس از تجربه بدترین اتفاقات به وجود آورند. همانطور که این کتاب به شما خواهد گفت چگونه لوئیزا بر تمام غم و اندوهی که او را محاصره کردهاند غلبه میکند و با وجود احاطه شدن توسط همان شخصیتهای قدیمی اما در محیطهای جدید و همچنین شرایط شگفتانگیز، مجدداً در مییابد که هر آنچه بدست میآورد به نگرش او نسبت به تواناییها و حال خوبش بستگی دارد نه لزوماً به آنچه که مربوط به گذشته است و سخت او را رنجانده است. لوئیزا، ویل و دیگر شخصیتهای داستان کتاب همگی نمادهایی هستند که باید به آنها توجه گردد تا مفهوم نویسنده را بتوان بهتر درک نمود.
در ادامه میتوانید علاوه بر خلاصه کتاب متنی، به خلاصه صوتی کتاب پس از تو گوش دهید و آن را دانلود کنید:
پائولین سارا جو مویس معروف به جوجو مویز (Jojo Moyes)، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که در روز 4 آگوست سال 1969 در این کشور متولد شده است. وی از سال 2002 نوشتن رمانها و فیلمنامههای عاشقانه را آغاز کرده و توانسته شهرت خوبی را در این حوزهها برای خود دست و پا کند. او که تاکنون دوبار برنده جایزه رمان رمانتیک سال شده است توانایی و ابتکار فوقالعادهای در بیان مفاهیم عاشقانه و همینطور تقابل میان عقل و احساس را در آثارش دارد.
در درجه اول خواندن این کتاب به علاقه مندان به آثار جوجو مویز به ویژه کتاب «من پیش از تو» پیشنهاد میگردد تا هم ادامه اثر قبلی را مطالعه نمایند و هم بیشتر با قلع نویسنده محبوبشان مأنوس گردند. در درجه دوم نیز افرادی که همنشینی با رمانهای عاشقانه را همواره در دستور کار خود دارند، میتوانند از خواندن چنین اثری دوست داشتنی بهرهمند گردند.
کتاب پس از تو در ایران توسط ناشرین مختلفی از جمله: نشر آموت با ترجمهی مریم مفتاحی و در 544 صفحه، انتشارات جامی با برگردانی از شیدا رضایی در 456 صفحه و همچنین نشر روزگار با ترجمهای از زهرا چفلکی در قالب 386 صفحه به چاپ رسیده است که همگی پس از مقدمه به صورت یک نشر روزنامهوار در اختیار علاقه مندان قرار گرفتهاند.
میتوانم بگویم از زندگی خودم تقریباً راضی بودم. این قدر در جمعهایی بودم که بفهمم باید از شادیهای کوچک زندگی هم خوشحال بود. سلامت بودم، دوباره خانوادهام را داشتم، کار میکردم. اگر هنوز با مرگ ویل کنار نیامده بودم دست کم حس میکردم کم کم دارم از زیر سایهاش بیرون میآیم.
چرا باید بگذاری یک اشتباه کل زندگیات را تغییر بدهد.
کسی زیر سایه یک بت نمیتواند رشد کند.
فروشگاههای معاف از مالیات دارند تعطیل میشوند درهای کرکرهای روی کیف دستیها و شکلاتهایی که مسافرها، دقیقهی آخر برای هدیه میخرند، کشیده میشوند. چراغ درهای شماره سه، پنج و یازده به ورودی باند، خاموش میشوند و آخرین مسافرها به آسمان شب میزنند. وایولت نظافتچی اهل کشور کنگو، چرخ دستیاش را به طرف من میآورد، راه رفتنش شل و ول است، کفشش با آن زیره لاستیکی روی کف صیقلی زمین جیر جیر صدا میکند.
وسوسه میشوم بگویم واقعاً گلولهی آتش در آسمان نیست که شما را میکشد بلکه چیزی است که سریعتر عمل میکند. ولی با خودم فکر میکنم فایدهای ندارد. دوباره آب به صورتش میپاشد من دستمال کاغذی دیگری دستش میدهم، نفس بیثباتی میکشد و صاف میایستد.
وقتی آدم درگیر قضیهی فاجعهآمیزی میشود که زندگیاش را تغییر دهد، یک نکته این وسط مطرح میشود. در این گونه مواقع آدم خیال میکند حتماً باید با حادثهی فاجعهآمیزی که زندگیاش را تغییر داده رو در رو میشود. یادآوری گذشته شبهای بیخوابی موضوع دائم توی ذهنتان میپیچد و از خودتان میپرسید: آیا کار درستی کردهام؟ آن چه را که باید به خودتان بگویید، میگویید. آیا اگر جور دیگری برخورد میکردید میتوانستید حتی یک ذره هم که شده تغییری در اوضاع ایجاد کنید؟
وقتی عزیزی را از دست میدهیم کسی که عاشقش هستیم، ظاهراً دیگر توان برنامهریزی نداریم، گاهی افراد حس میکنند دیگر هیچ اعتمادی به آینده ندارند، گاهی هم خرافاتی میشوند.
با این که من خودم مادر نبودم ولی چیزهایی دربارهی مادر بودن دستگیرم شده بود. هر کاری میکردی، احتمالاً اشتباه بود. اگر سنگدل باشید بیتوجه یا غافل به روح و روان بچهای که تحت مسئولیت شماست زخمهایی میزنید که هرگز التیام نمییابند اما اگر دلسوز و همدل باشید و به خاطر کوچکترین موفقیتی که به دست میآورند، تشویقشان کنید، آنها را به شکل دیگری به تباهی میکشانید و نابود میکنید.
مرد جوان و جدی که با لپ تاپش سرگرم بود و مرد غرق در عرق که ویسکی اسکاتلندی خورده بود، رفتهاند. چیدن لیوانها و گیلاسها را تمام میکنم، دخل را میشمارم، دوباره مطمئن میشوم، حساب درست است. کل فروش را توی دفتر حساب یادداشت میکنم، تازه متوجه پالتوی مرد تنومند میشوم که روی چارپایهای بار آویزان است، جلو میروم و نگاهی به صفحهی نمایش پروازها میاندازم. مسافرهای پرواز مونیخ به زودی سوار هواپیما میشوند، اگر بخواهم فرصت هست که سریع بروم و پالتو را به مرد برسانم.
وقتی دارید میروید سوار هواپیما شوید کادر پرواز را میبینید که دارند بر میگردند به خانهشان، میبینید که همه خندان و خوشحالند، از نظر آنها سوار شدن به هواپیما مثل سوار شدن به اتوبوس است، بعضی از آنها دو سه بار و گاهی چهار بار در روز پرواز دارند، احمق که نیستند اگر خیالشان راحت نبود که پرواز نمیکردند، غیر از این است؟
ظاهراً من آدمی اهل گل و گیاه نیستم، روی پشت بام میایستم و به تاریکی سو سو زن لندن در زیر پایم نگاه میکنم، این همه آدم در اطرافم زندگی میکنند، نفس میکشند، غذا میخورند، حرف میزنند. میلیونها نفر که زندگی اشان کاملاً از زندگی من جداست چه آرامش و نظم عمومی غریبی. نور چراغهای قدیمی میدرخشند، هیاهوی اطراف، در هوای شبانه میپیچد و سر و صدای موتور اتومبیل باز و بسته شدن در میآید. در دور دست، چند کیلومتر به سمت جنوب، تاپ تاپ ناخوشایند هلی کوپتر پلیس به گوش میرسد، با نورش پارک محلی را روشن کرده است و دنبال خلافکارانی میگردد که در پارک ناپدید شدهاند.
حالا که روزمرگیمان را از دست داده بودیم احساس سردرگمی میکردم. هفتهها طول کشید تا دستهایم که دیگر بدنش را لمس نمیکردند، احساس بیکفایتی نکنند. پیراهن لطیفش که دکمهاش را میبستم، دستهای گرم و بیحرکتش که به آرامی مینشستم، موهای ابریشمیاش که هنوز میتوانستم لای انگشتهایم حسش کنم. دلم برای صدایش تنگ شده بود، برای برخورد تندو خشکش، خندههایش که به سختی میتوانست بخندد، کمرش که با انگشتم لمس میکردم، حالت پلک چشمانش، وقتی خواب آلود میشد و روی هم میافتاد.
رقصیدیم و رقصیدیم انگار هیچ کاری نداشتیم جز رقصیدن. وای خدای بزرگ، عالی بود. مدتها بود که لذت زندگی کردن را از یاد برده بودم، لذت گم شدن در موسیقی، وسط ازدحامی از جمعیت، شور و هیجانی ناشی از تبدیل شدن به موجود زندهای که قلبش میتپد. برای چند ساعت در لحظاتی جانانه و رازگونه خودم را از همه چیز رها کردم. مشکلاتم مثل بادکنک گازی از من دور شدند. شغل وحشتناک رئیس ایراد گیر و در جا زدنها. حالا چیز دیگری بودم، زنده، در جنب و جوش و شاد.
گاهی به زندگی مردم دور و اطرافم نگاه میکنم و از خودم میپرسم آیا سرنوشت ما انسانها مقدر بر آن است که لطمه بخوریم و آسیب ببینیم؟
روی پیش بخاری دوتا کارت هست، یکی از طرف پدر و مادرم که تولدم را تبریک گفتهاند، عبارت «با بهترین آرزوها» از طرف مامی، مثل زخم چاقو گزنده است. کارت دوم هم از خواهرم است که پیشنهاد کرده آخر هفته با توماس بیایند پیشم، شش ماه میشود که ندیدمشان، دو پیام صوتی هم روی گوشی تلفنم دارم. یکی از دندان پزشکم اما دومی: سلام لوئیزا، جیرد هستم، توی درتی داک آشنا شدیم، خب یعنی با هم دوست شدیم، شاید دوباره بتوانیم همدیگر را ببینیم، شمارهام را داری.
سرم را بالا میگیرم، نسیم شب را روی صورتم حس میکنم، از پایین صدای خنده میآید صدای خفهی شکستن بطری، صدای رفت و آمد اتومبیلها در امتداد شهر، مثل مار روی زمین میخزند. موج قرمز و بیپایان چراغ عقب اتومبیلها را میبینم، منبع خون از نوع اتومبیل. فقط بین ساعت 3 تا 5 صبح، کمی آرامش برقرار میشود، زمانی که مستها هم دیگر توی رختخواب ولو شدهاند، سرآشپزهای رستورانها، روپوش سفیدشان را درآوردهاند و کافهها درهایشان را بستهاند.
نویسنده | جوجو مویز |
مترجم | مریم مفتاحی |
شابک | 9786003840188 |
ناشر | آموت |
موضوع | رمان خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 544 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 613 گرم |
مخصوص دخترای دبیرستانی
کلیشه ای. عامه پسند و مناسب پاورقی های مجلات خانوادگی. مخاطبین این کتاب نوجوانان 15 ساله هستن که عشق رو در غالب وابستگی میبینن. قلم و نثر کاملا ساده و کودکانه
رمانی برای وقت گذرونی و اینکه بدونی بعد از من پیش از تو چی میشه ، یه جور کنجکاوی
برعکس من پیش از تو کاملا کسل کنندست هیجان و موضوع خاصی نداره همش مسائل روزمره و پیش پا افتادست.ادمو جذب نمیکنه و خلاصه انقد کسل کننده بود که من بعد از چندماه تمومش کردم.انگار نویسنده رو مجبور کردی با بی حوصلگی حتما جلد دوم من پیش از تو رو هم بنویسه.
کلا اومده نویسنده ی شاهکار دربیاره ولی متاسفانه خرابش کرده و همون فصل 1 رو پیشنهاد میکنم چون فیلمشم ساخته شده ، فصل 2 صرفا پول ب جیب زدن نویسنده و سرگرم کردن ما بوده ک ب هیچ عنوان توصیه نمیکنم بخونیدش
اولین نکته ای که در مورد رمان های جوجو مویز هست اینه که اگه دنبال یک رمان با مفهوم میگردید دنبال رمان های مویز نرید ولی اگه رمانی میخواهید که از خوندن تک تک فصل هاش لذت ببرید حتما توصیه میکنم. دومین نکته اینه که این رمان اون جذابیتی که رمان اول " من پیش از تو " داشت رو نداره و اینکه تقریبا آخرهای رمان به شکل عجیبی برعکس قسمت های اول جلو رفته و به نظرم قسمت انتهایی رمان میتونست جذابیت و توصیف های بیشتری داشته باشه.
کتاب خوبیه فقط یه جاهایی زیادی توصیف داره در کل خوبه البته بنظرم جذابیت من پیش از تو بیشتره .
شاید بشه گفت بخش اول یا همون "من پیش از تو" کمی قوی تر بود ولی بیخود نیست این دو کتاب تا حالا حدود 30 بار تجدید چاپ شدن و تو دنیا به 30 زبون ترجمه شده و از پر فروش های آمازون بوده
وقتی جلد اول کتاب رو خوندم اونقدر با بطن داستان و شخصیت ها ارتباط عمیقی پیدا کرده بودم که احساس میکردم از نظر روحی و احساسی نیاز دارم جلد دوم رو بخونم تا به یه پایان امیدبخش دست پیدا کنم جلد دوم التیام بخش جلد اول هر دو جلد واقعی و تاثیرگذار
در زمان خرید به من تخفیفی داده شد اما زمانی که کتاب به دستم رسید متوجه شدم مبلغی که تخفیف داده شد قیمت خود کتاب بوده و در واقع تفاوت قیمتی با بیرون نداشت بهتر است شفاف سازی بیشتری صورت گیرد باسپاس
کتاب قشنگیه درسته که به اندازه ی جلد قبلیش ( من پیش از تو ) قوی نیست ولی مکملشه باید خونده بشه و یه چیز دیگه اینکه عزیز قیمت این کتاب رو وقتی که من میخواستم بخرم ۱۰ هزار تومن بالا تر زده بود و دوباره خیلی لطف کرده بودن و ۱۰ هزار تومن تخفیف داده بودن !!!!! یعنی روی این کتاب که مثلا ۱۰ هزار تومن تخفیف گذاشته بودن ولی قیمت همون قیمت روی جلد حساب شده بود !!!! لطفا نظر و انتقاد من رو پخش کنید
کتاب کلا خوبه. من راضی بودم.
آثار جوجو مویز عالی هستن
این کتاب رو با ترجمه مریم مفتاحی از نشر آموت میخواستم فروشنده سامی سنتر کالای مغایر ارسال کرد چندبار خریدم بازهم همین کارو کردن رسیدگی کن.
پیشنهاد میکنم بخرید خیلی خوب بود من که کاری جوجو مویز رو خیلی دوست دارم
جوجو مویز Jojo Moyes متولد ۴ اوت سال ۱۹۶۹ در لندن، انگلستان روزنامه نگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه مشغول است. او یکی از تنها چند نویسندهای است که دو بار برنده جایزه سال رمان عاشقانه (Romantic Novel of the Year Award) توسط انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه (Romantic Novelists' Association) گردیده و آثارش به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شدهاند.
(مطالعه متن کامل)