جفری یانگ در کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید به عنوان یک روانکاو حرفهای به این میپردازد که تمام نگرانیها، دغدغهها، سردرگمیها و مشکلاتی که در نتیجه انتخابهای اشتباه برای انسانها پیش میآیند، کاملاً به گذشته برمیگردد و مسائلی که در خانواده در دوران کودکی وجود داشته و محیطی که آز آنها تاثیر گرفته و کودک در آن پرورش یافته است، به شخصیت شخص از ابتدای ورود به این دنیا شکل میدهد تا اینکه نهایتاً به فردی بزرگسال تبدیل میگردد. رفتارهایی که والدین در خانه، معلمین در مدرسه و افراد دیگر در مکانهای مختلف با یک فرد دارند، مبدل به الگوهای تکرار شوندهای میشوند که انسان به صورت ناخودآگاه، از خودش بروز میدهد و با رفتارهایش زندگی خود را تحت تاثیر قرار میدهد. احساساتی از قبیل پرخاشگریهای متعدد، احساس نیاز به عشق بیشتر از سمت اطرافیان، ترجیح دادن نیازهای دیگران بر نیازهای خود، رضایت نداشتن از موقعیتی که درآن حضور دارید و احساس کمبود در مواقع گوناگون مثالهایی هستند که امروز بسیاری از انسانها متاسفانه با آنها دست و پنجه نرم میکنند و چقدر شرایط تغییر خواهد کرد وقتی بدانند که عملکرد آنها در مواجهه با این نوع احساسات فقط به امروز آنها مربوط نمیشود بلکه سرمنشاء آنها تلههایی است که عمدتاً در دوران آغازین زندگی، به وجود آمدهاند و جز با در آغوش گرفتن ترسهایمان و فراگیری شناخت خود نمیتوان چرخ تکرار این رفتارهای اشتباه را در هم شکست.
به اشتراک گذاشتن علائم و اثراتی که تلههای زندگی بر افراد دارند و در ادامه آنها ارائه راهکارهایی برای گذر کردن از آنها جهت تبدیل شدن به انسانی سالمتر و خوشحالتر از نقاط عطف و اصلی اثر مذکور به شمار میآیند. جفری یانگ در تالیف زندگی خود را دوباره بیافرینید، از دکتر ژانت کلوسکو هم کمک گرفته و بر پایه اصول موفقیتآمیز شناخت درمانی از تکنیکهایی استفاده کرده که به صورت کلی میتوان آنها را در سه دستهی تجربی، شناختی و رفتاری قرار داد. تکنیک تجربی به معنای ارتباط صحیحی با کودک درون میباشد، تکنیک شناختی یعنی نوشتن یک پرونده یا دستورالعمل بر علیه تله زندگی که برای هر شخصی به تناسب اوضاع و احوالش متفاوت خواهد بود و تکنیک رفتاری هم به رفتارهای خامی که میبایست تغییر کنند تا چرخه درمان کامل شود، گفته میشود. اصطلاح دیگری که بجای تله گاهی اوقات به کار میرود و حتی امروز خیلی هم باب شده است، طرحواره میباشد که کتاب سودمند یانگ، 11 نوع از آنها را که بسیار با اهمیت هستند مطرح نموده و آنها را باورهایی میداند که باید برای تغییرشان تلاش مداوم صورت پذیرد وگرنه به مانند یک سم زهر آلود انسان را از پای درمی آورد.
دانلود کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. این نسخه از کتاب که کامل ترین نسخه موجود برای دانلود است، ترجمه دکتر حسن حمیدپور است که توسط انتشارات ارجمند روانه بازار شده و به صورت رایگان در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
درباره جفری یانگ
دکتر جفری یانگ (Jeffrey Young) نویسنده، روان درمانگر و روانشناس آمریکایی است که درروز 9 مارس سال 1950 در ایالات متحده متولد شد. وی که بنیانگذار و توسعهدهنده طرحواره درمانی محسوب میشود کتابهای مهمی در این حوزه تالیف کرده و رئیس موسسه شناخت درمانی نیویورک نیز میباشد. تحصیلات ابتدایی جفری یانگ در دانشگاه ییل آمریکا بوده و ایشان مدرک دکترای خود را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کردهاند. بیش از 24 سال سابقه به عنوان سخنران بینالمللی در زمینه شناخت درمانی و فعالیت در حوزه راهنمایی و مشاوره پژوهشکدههای گوناگون، از دیگر اقدامات وی به شمار میرود.
کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید مناسب چه افرادی است؟
کتاب مذکور به مانند یک پزشک حاذق مناسب حال آنهایی است که درگذشته روزها و لحظات دردناکی را تجربه کردهاند و حاصل آن شرایط دشوار امروز اتفاقاتی نظیر شکست در روابط عاطفی، داشتن مشکلاتی در ارتباط با والدین، رنج بردن از اضطراب و افسردگی شدید و برخی مشکلات شغلی، منجر گردیده است. لذا پیشنهاد میشود انسانهایی که دارای چنین شرایطی در زندگی کنونیشان هستند، حتماً مطالعه این اثر را در دستور کارشان قرار دهند.
فهرست کتاب
نویسنده کتاب با اشراف زیادی که برروی مسائل روحی و روانی انسانها دارد، با اولویتی که خود تشخیص داده است، مطالبش را در13 فصل با این عناوین طبقهبندی نموده است:
رها شدن از آسیبهای گذشته و تبدیل شدن به شخصیتی متفاوت
چگونگی برخورد با تله ها
همه میروند و فقط من میمانم
مردم دروغگو هستند و قصد دارند از من سوء استفاده کنند
مرا درک کنید
من به هیچ مکانی تعلق ندارم
گم شدن در دنیای بیفکران همچون یک کودک بیدفاع
خطرات در کمین هستند
من خوب نیستم و چیزی برای رو کردن ندارم
جایگاه امروزم به عنوان یک شکست به شمار میرود
زندگی من به تو وابسته است نه خودم
فرصتی برای لذت ندارم و باید کار کنم
اشتباه از توست
بخشهایی از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید
بسیاری از ما ترکیبی از تسلیم شدن، فرار و ضد حمله استفاده میکنیم، ما باید یاد بگیریم که این سبکهای مقابلهای را تغییر دهیم تا بتوانیم بر تلههای زندگی خود غلبه کنیم و دوباره سالم شویم.
تله زندگی وابستگی میتواند از والدینی که بیش از حد محافظت میکنند یا والدینی که اصلاً از کودک محافظت نمیکنند نشات بگیرد.
این مرحله تغییر شامل حمله به تله زندگی شما در سطح فکری است، برای انجام این کار باید ثابت کنید که درست نیست یا حداقل قابل تغییر است، شما باید در صحت تله زندگی خود شک کنید. تا زمانی که باور داشته باشید که تله زندگی شما معتبر است، نمیتوانید آن را تغییر دهید.
راز داشتن، باعث منزوی شدنتان میشود تا آنجا که ممکن است سعی کنید عیوب یا تفاوتهای درک شده خود را پنهان نکنید.
سعی کنید در مرحله اول به دلایلی که تله زندگیتان ایجاد شده است، احترام بگذارید. این تلهها در دوران کودکی برای بقای عاطفیتان ضروری بودهاند اما چیزی که زمانی به شما کمک میکرد اکنون به شما صدمه میزند و زمان آن رسیده که آن را رها کنید، زمان آن فرا رسیده است سفر آهسته برای فاصله گرفتن از انکار خود و خود تخریبی آغاز کنید و زندگیتان را از خودتان باز پس بگیرید.
شما احساس میکنید که نمیتوانید روند وقایع زندگی خود را شکل دهید، احساس میکنید در دام شرایط گرفتار شدهاید یا سرنوشت شما را فرا گرفته است. به جای یک واکنشگر یک عامل واکنشدهنده هستید، احساس میکنید برای حل مشکلاتتان نمیتوانید کاری انجام دهید.
والدینی که در مراقبت از فرزندان خود کوتاهی میکنند، از سنین بسیار پایین، فرزندانشان را در دنیا تنها میگذارند و آنها را مجبور میکنند در سطحی فراتر از سن خود عمل کنند، چنین چیزی میتواند در کودکان این توهم را ایجاد کند که خود مختار هستند اما در واقع نیازهای وابستگی شدیدی دارند. ما کاملاً وابسته به والدین خود به دنیا میآییم. وقتی والدین ما نیازهای فیزیکیمان را برآورده میکنند، وقتی به ما غذا میدهند، لباس میپوشانند و ما را گرم میکنند، پایگاهی امن برای ما ایجاد میکنند که از آنجا بتوانیم با جسارت به سمت دنیا قدم برداریم.
باید یاد بگیرید که خشم خود را به طور مناسب و سازنده بیان کنید، به جای اینکه به خشم خود اجازه دهید شما را کنترل کند، باید یاد بگیرید که از خشم خود برای بهبود روابط در زندگیتان استفاده کنید.
اغلب مشکلات جنسی وجود دارن، علاوه بر این با گذشت سالها ممکنه رشد کنی و حس هویت قویتری پیدا کنی، اگر قاطعتر بشی و دیگه تمایلی به موندن در یک رابطه مقهور نداشته باشی، رابطهات باید برای سازگاری با بلوغ بیشترت، تغییر کنه یا باید تموم بشه.
معمولاً جرات نداری عصبانیت خودت را آشکارا ابراز کنی این میتونه افرادی رو ازت دور کنه، که خیلی بهشون نیاز داری، جنبهی تاریک این تله زندگی اینه که تو احساس میکنی در نقش وابستهی خودت گیر افتادی.
تسلیم شدن در برابر تله زندگی، وضعیت کودکی ما را به زندگی بزرگسالی ما گسترش میدهد، به همین دلیل اغلب ما را به ناامیدی نسبت به تغییر سوق میدهد. تنها چیزی که میدانیم تلهای که هرگز از آن فرار نمیکنیم. این یک حلقه خود ماندگار کننده است.
وقتی تسلیم میشویم دیدگاه خود را نسبت به موقعیتها تحریف میکنیم تا تله زندگی خود را تایید کنیم. هر زمان که تله زندگی ما فعال شود، با احساسات قوی، واکنش نشان میدهیم. ما شرکای زندگی خود را انتخاب میکنیم و وارد موقعیتهایی میشویم که تله زندگیمان را تقویت میکند، ما تله زندگی را ادامه میدهیم.
ابتدا باید برای کمک به خودت بایستی و احساساتی را دفن کردهای را خالی کنی.
احتمالاً یک نقش فرعی را در روابط خود با اعضای خانواده، عاشقان و دوستان میپذیرید، بدون شک این باعث خشمتان میشود. شما امنیت این روابط را دوست دارید اما نسبت به افرادی که آن را فراهم میکنند عصبانی هستید.
به خودتان یادآوری کنید که آگاهی سریع و تغییر بسیار آهسته رخ میدهد.
افراد وابسته اغلب به خود اجازه میدهند برای حفظ وابستگیشان مورد سو استفاده یا محرومیت قرار بگیرند یا مطیع میشوند، آنها تقریباً هر کاری را انجام میدهند تا شخصی را در کنار خودشان نگه دارند.
بسیاری از افرادی که تله زندگی وابستگی را دارند، تله زندگی رها شدگی را نیز دارند. در واقع تصور اینکه فردی تله زندگی وابستگی را داشته باشد و تله زندگی رها شدگی را نداشته باشد دشوار است. افرادی که تله زندگی وابستگی را دارند معتقدند که نمیتوانند به تنهایی زنده بمانند، آنها به یک شخصیت قوی نیاز دارند تا آنها را در فعالیتهای روزمره راهنمایی و هدایت کند، آنها نیاز به کمک دارند.
زمانی که بتوانید خود را در برابر این ایده باز کنید که نقص شما یک واقعیت نیست، روند درمان میتواند شروع به کار کند.
ما با نقشهای خاص و شیوههای خاصی برای درک شدن بزرگ میشویم. اگر در خانوادهای بزرگ شویم که درآن مورد آزار قرار گرفته باشم، نادیده گرفته شده باشم، بر سرمان فریاد زده شده باشد مدام مورد انتقاد قرار گرفته باشیم یا تحت سلطه بوده باشیم. آن، محیطی خواهد بود که به ما احساس راحتی بیشتری میدهد. هر چند ممکن است ناسالم به نظر برسد اما اکثر مردم در جستو جو و به دنبال ایجاد محیطهایی هستند که احساس آشنایی بیشتری با آن داشته باشند و شبیه به محیطهایی باشند که در آن بزرگ شدهاند.