معرفی و دانلود کتاب موهبت کامل نبودن اثر برنی براون رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: برنی براون
- مترجم: اکرم کرمی
- ناشر: نشر صابرین
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 165
- سال انتشار: 2010 میلادی
- افتخارات: پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز
موهبت کامل نبودن اثر پرفروش نیویورک تایمز است که برنی براون آن را تالیف نموده و تا کنون بیشتر از 2 میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا چاپ و توزیع گردیده است. نام کتاب بسیار قابل تامل است، زیرا کامل نبودن و نقص داشتن را یک موهبت دانسته و از همان ابتدا خواسته به خوانندهاش القا نماید که چنین خصیصهای در همه انسانها وجود دارد و از بودنش نباید شرمنده بود بلکه میبایست راههای کنار آمدن با آن را آموخت و به کار گرفت. براون که اثر مکتوبش را با تحقیقاتی از نمونههای مختلف در مردم در گوشه و کنار آمریکا، خلق نموده است، چنین آغاز میکند که پذیرش نقصها از سوی برخی از آدمها، آنها را به سمت رضایت قابل توجهی از زندگیشان سوق میدهد. اگرچه که به تنهایی کافی نیست و فرا گرفتن نحوه دوست داشتن خود، توانمندی برجستهای است که به قول مجله فوربز، نگرش افراد را به زندگی تغییر میدهد.
صداقت و صمیمیتی که در بیان نویسنده، موج میزند، رفاقتی بین خواننده و کتاب ایجاد میکند که مخاطبش راحتتر بتواند باور کند که تا چه اندازه، سزاوار خودشناسی رشد فردی و عشق خود میباشد. ناقص بودن انسانها زمانی باورش برای آنها قابل هضم است که بیشتر از هر زمانی درک کنند، احساس ارزشمندی را باید در خود پرورش دهند. به عبارت دیگر همزمان با زیستن با توهینها، انتقادات و نقصها، جنبشی را در دیدشان نسبت به خود و موضوعات به وجود آورند که برایشان اصالت و شایستگی را به ارمغان بیاورد. افکار پوچ، وقتی قدرت مییایند که ما به آنها اهمیت دهیم، اما اگر توقعات بیش از ظرفیت و توانمان را کنار بگذاریم، از جنبهی منفی کمال گرایی فاصله گرفته و به جای کار کردن روی خود، آرمان خود واقعیمان را بسازیم. یکی از نتایج نپذیرفتن کامل نبودن در دنیا افسردگی است که متاسفانه در دنیای مدرن امروز گریبانگیر بسیاری از انسانها شده است. ولی براون با کتابش که تا به امروز به 30 زبان زنده دنیا ترجمه شده است، قرار است افراد را از قضاوت و مقایسه برهاند و مفاهیمی همچون کار معنا دار، شادی و شکرگزاری، روحیه تابآوری و شفقت به خود را در حیات تمام آدمهای مشتاق به تغییر نمایان سازد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب موهبت کامل نبودن به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
برنی براون (Brene Brown) نویسنده آمریکایی و استاد پژوهش در دانشگاه هوستون ایالات متحده میباشد که در روز 18 نوامبر سال 1965 در سن آنتونیو ایالت تگزاس ایالات متحده به دنیا آمده است. وی که هم اکنون با همسر و فرزندانش در هوستون زندگی میکند، آثار مطرح و پرفروش دیگری نظیر: جرات بسیار، با اقتدار برخاستن، شجاعت در برهوت و شهامت رهبری را در کارنامهاش دارد.
از آنجایی که موهبت کامل نبودن یک اثر آموزشی است لذا به مربیان و مشاورانی که در حوزه کار آفرینی و انگیزش فعالیت میکنند خواندنش توصیه میگردد. همچنین مدیران سرمایههای انسانی و انسانهای علاقهمند از جمله دانشجویان که قصد دارند احساسشان نسبت به خود را بهتر کرده و بهره وریشان را افزایش دهند، لازم است این کتاب را بیدرنگ مطالعه کنند.
برنی براون در کتاب کاربردیاش بنا به تشخیص خودش مطالب را در 11 فصل با این عنوان جای داده است:
چگونگی زندگی مطابق با اعتقادات خود
اصالت و واقعی بودن
ترس از شرمندگی، در کمال گرایی نهفته است
پرورش دید و هدف5- قدردان لحظات معمول زندگی باشید
اعتماد به شم در تصمیمگیری
باور خلاقیتهای بالقوه و آثارش
اهمیت بازی و استراحت را در سلامت به خاطر بسپارید
مهار اضطراب
شناسایی استعدادهای خود
باحال نبودن، ترس ندارد
زمانی که مایلیم ریسک کردن در بیابان و حتی تبدیل شدن به بیابان خود را داشته باشیم، عمیقترین ارتباط را با خود واقعی و آنچه که مهمتر است احساس میکنیم.
قبل از هر سفری و از جمله این سفر باید درباره زاد و توشه راه صحبت کرد. برای زندگی کردن و عشق ورزیدن از موضع ارزشمندی، به چه چیز نیاز داریم؟ چگونه با کامل نبودن خود روبرو میشویم؟ چگونه ویژگیهای مورد نیاز را پرورش میدهیم و موانع را کنار میزنیم؟ پاسخ تمام پرسشها این است: شجاعت، شفقت و پیوند. این زاد و توشهای است که در سفر زندگی بدان نیاز داریم.
شاید بگویید: اوه چه عالی، آدم باید یک ابر قهرمان باشد تا بتواند با کمال گرایی مبارزه کند. البته شما را درک میکنم، شجاعت، شفقت و پیوند اندیشههایی بزرگ و آرمانی به نظر میرسند اما در واقع تمرینهای روزانهای هستند که با تکرار کافی، به صورت توانمندیهای باور نکردنی در میآیند.
اگر آنقدر شجاع باشیم که با جنبه تاریک وجود خود روبرو شویم میتوانیم قدرت بیکران جنبههای روشن خود را دریابیم.
به نظر من شادی یک گام فراتر از خوشحالی است. خوشحالی نوعی جو یا حال و هوایی است که گاه وقتی خوش شانس باشید مدتی را در آن سر میکنید، حال آنکه شادی، نوری است که شما را سرشار از امید، ایمان و عشق میکند. خوشحالی به شرایط و رویدادهای بیرونی بستگی دارد و با افت و خیز شرایط دچار شدت و ضعف میشود. حال آنکه به نظر میرسد شادی پیوسته به روح است و شکرگزاری، به قلب بسته شده است. تجربه حقیقی شادی این لذت و احساس عمیق معنوی بسیار حساس و آسیبپذیر است.
زندگی شاد به این معنی نیست که همواره غرق در نور شادی باشد چرا که در نهایت غیر قابل تحمل میشود. به نظر من زندگی شاد از لحظههایی ساخته میشود که با ریسمان اعتماد، شکرگزاری، الهام و ایمان، با ظرافت، به هم پیوند میخورند.
ما موجودات پیچیدهای هستیم که هر روز از خواب بیدار میشویم و با کلیشهها و شخصیتهایی که نشاندهنده کامل بودن ما نیستند با برچسب زدن و کمرنگ شدن مبارزه میکنیم. با این حال وقتی ریسک نمیکنیم که روی پای خود بایستیم و صحبت کنیم، وقتی گزینههای پیش روی ما را مجبور میکنند وارد دستههایی شویم که در مقابل آن مقاومت میکنیم، قطع ارتباط و تنهایی خود را تداوم میبخشیم.
خبر خوب اینکه همین آسیبپذیریها و ضعفها ست که ما را به سوی این ابزارهای شگرف، سوق میدهند. از آنجا که ما انسان هستیم و ناقص به ناچار باید همه روزه این ابزارها را به کار بندیم. به این طریق است که شجاعت، شفقت و پیوند به صورت توانمندی و موهبت در میآیند، مواهبی که ثمره کامل نبودن ماست.
با فرار از تاریکی از نور هم میگریزیم. یکی دیگر از یافتههای پژوهشی غیر منتظره من این بود که هرگز نمیتوانیم در انکار و فرار از احساسات آزار دهندهمان آزادانه عمل کنیم و دست به انتخاب بزنیم. هیجانهای ما در طول یک پیوستار قرار دارند و با فرار از تاریکی از نور هم دور میشویم. در گذشته وقتی میخواستم رنج و آسیبپذیری را تخفیف دهم یا با آن روبرو نشوم، ناخودآگاه خود را از تجربه هیجانهای مثبتی چون شادی نیز محروم میکردم.
وقتی به گذشته نگاه میکنم میبینم کشف هیچ حقیقتی نمیتوانست این قدر زندگی مرا تغییر دهد. حال میتوانم شادی را لمس کنم. هر چند همین تجربه مرا در معرض آسیبپذیری و ضعف قرار دهد.
در واقع من انتظار ضعف و آسیبپذیر بودن را دارم، شادی نیز مانند هیجانهای تیره، خار دارد. عشق شدید به یک شخص اعتقاد راسخ به یک چیز، درگیری کامل در زندگی که ضمانتی به همراه ندارد، همه و همه گزینههایی هستند که میتوانند با رنج و آسیبپذیری همراه باشند. وقتی توان خود برای تحمل ناراحتی را از دست میدهیم، شادی را گم میکنیم.
در واقع تحقیقات مربوط به اعتیاد نشان میدهد که در تجربههای نیرومند مثبت نیز مانند تجربههای دردناک، میتوانیم دچار بازگشت شویم. ما نمیتوانیم فهرستی از هیجانهای آزار دهنده تهیه کنیم و بگوییم که نمیخواهم با اینها روبرو شوم، یا برعکس فهرستی از هیجانهای مثبت بنویسیم و بگوییم: میخواهم تمام اینها را تجربه کنم.
تجسم چرخهای که این انتخاب میتواند ایجاد کند، آسان است. من شادی زیادی تجربه نمیکنم بنابراین منبع و ذخیرهای ندارم که در سختیها از آن بهره بگیرم و بنابراین سختیها با رنج بیشتری، توام خواهند شد و از این رو ست که خود را به ناهشیاری میزنم و حال، چون ناهشیارم، نمیتوانم شادی را حس کنم و این چرخه تکرار میشود.
در جریان کار خود دریافتم که خوشحالی و شادی در تجربه متفاوتند. شکرگزار و شاد بودن به این معنی نیست که تمام مدت خوشحال باشیم. گاه برای آنکه در این اظهار نظرها دقیقتر شوم میپرسیدم: چطور میشود که آدم شاد و سپاسگزار باشد اما خوشحال نباشد. پاسخها شبیه به هم بودند و مضمون همه آنها یکی بود. خوشحالی به شرایط و موقعیت بستگی دارد اما شادی به نوع نگرش و شکرگزاری.
با تجزیه و تحلیل داستانها و جستجوی موضوعات مشترک الگوها را به دو دسته بایدها و نبایدها تقسیم کردم. دسته بایدها شامل این کلمات است: لیاقت، فراغت، بازی، اعتماد، ایمان، احساس، امید، درستی، عشق، حس تعلق، شادی، قدردانی و خلاقیت. دسته نبایدها عبارتست از: کامل بودن، کرختی، یقین، خستگی، استقلال، خویشتن داری، شایسته بودن، قضاوت و کمبود.
درس سختی که آن روز یاد گرفتم این بود: برای داشتن زندگی جانانه، درک و شناخت خود، بسیار مهم است، اما مهمتر از آن این است که خود را دوست داشته باشیم. شناخت مهم است اما در صورتی میتوانیم خودمان را بشناسیم که با خود مهربان باشیم. زندگی جانانه یعنی پذیرفتن ضعف و افزایش شناخت و ادعای قدرت.
شاید دردناکترین درس آن روز که برای من بسیار سخت بود و نفسم را بند آورد این بود: ما نمیتوانیم آنچه را که نداریم به فرزندانمان بدهیم، موقعیت ما در مسیر زندگی و عشق ورزی از صمیم قلب، بسیار بیشتر از مطالب کتابها ما را در تربیت فرزندان به موفقیت میرساند.
نویسنده | برنی براون |
مترجم | اکرم کرمی |
ناشر | صابرین |
شابک | 9789642785766 |
موضوع | روانشناسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 165 |
وزن | 191 گرم |
من این کتاب رو با ترجمه دیگه اش مقایسه کردم بسیار ترجمه قوی و درستی داره. و چون اصطلاحات روانشناسی داره خیلی درست و دقیق و روان ترجمه شده کتابش برای هر کسی قابل فهم هست و خیلی جالبه
من خیلی لذت نبردم.کمی مبهمه گفتارش
این کتاب فقط مخصوص کمال گراها نیست، برای هر کسی که دوست داره زندگی بهتر و آگاهانه تری داشته باشه میتونه مفید باشه.
هم این کتاب و هم کتاب چگونه کمال گرا نباشیم نباشیم، برای کسایی که با کمال گرایی درگیر هستند، عالیه من این کتاب رو پیشنهاد میکنم
کتاب خوبیه فقط ترجمه خیلی قوی نیست.
کتاب نسبتا خوبیه برای افرادی که کمال گرا هستن و این کمال گرایی به شکلی داره روی زندگیشون تاثیر میذاره
ترجمه دیگری ازین کتاب با نام زندگی حضورمندانه هست که خیلی نثر بهتری داره
این کتاب باعث میشه آدم بیشتر به خودش فکر کنه و نقص هاشو بپذیره و دست از کمال گرایی برداره عالیه باید چندبار خوندش
کتاب کاربردی برای توسعه فردی. کمک میکنه که خودت رو ارزشمندتر ببینی و برای خودت و بقیه دوست بهتری باشی.
من از طرفداران نویسنده کتاب ،خانم براون هستم . اغلب کتاب هاشون را خواندم .همه عالی وکاربردی بوده ولی این کتاب را چندان نپسندیدم. یه جورای برخی مباحث تکراری بود .گنگ و نچسب بود . به نظرم بهترین کتاب های برنه براون قطعا کتاب شرم، تاب آوری و زندگی و کتاب زندگی شجاعانه است . خواندن این دو کتاب برای همه به ویژه بانوان سرزمینم مفید خواهد بود.
کتاب خوبیه هرچند هنوز به اواسط کتاب نرسیدم...
کتاب خیلی مناسبی برای افراد کمالگرا
بسته بندی خیلی خیلی ضعیف بود دو روزه جلش کنده شد
عالیه واقعا
کتاب خوبیه و مطالب خوبی داشت
کتاب خوبی بود اما من نمیدونستم و کتاب زندگی با تمام وجود رو هم خریدم بعد متوجه شدم این دو تا یک کتابن فقط مترجماشون فرق میکنه
واقعا اسم این کتاب خودیاری میزارن؟ هیچ مطلب خاصی نداره کل کتاب توی ۱۰ صفحه میشه آورد نویسنده داره از خاطراتش میگه =/
کتاب خوبیه ارزش خوندن داره
برای کتاب خوان های حرفه ای خیلی عالیه
مدت ها بود تو لیستم بود تا بالاخره نوبتش شد ... برای افراد کمال گرای افراطی میتونه خیلییییی کمک کننده باشه ، به شرطی که بهش عمل بشه ! قطعا فقط با خوندن خالی تاثیری نخواهد داشت . فقط به نطرم برای جا افتادنش و انس گرفتن با واژه هاش ، نیاز هس که دوبار خونده شه کتاب .
خیلی به من کمک کرد پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش