
دانلود کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ رایگان
- نویسنده: مت هیگ
- مترجم: محمدصالح نورانی زاده
- ناشر: کتاب کوله پشتی
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 352
- سال انتشار: 2020 میلادی
- افتخارات: برنده جایزه گودریدز
در سال 2020 کتابی به عنوان یکی از تکاندهندهترین آثار انتخاب شد که تأثیر انتخابهای انسان بر زندگیاش را بسیار زیبا به تصویر میکشد. کتابخانه نیمه شب اثری کم نظیر از مت هیگ میباشد که شخص اول آن یک دختر است و به نقطهای در زندگی پر فراز و نشیبش میرسد که به یکباره جهان بینیاش تغییر محسوسی پیدا میکند. این دختر مانند تمام انسانها با مسائلی دست و پنجه نرم میکند که زندگی روزمرهاش را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. ولی وقتی با کتابخانه نیمه شب روبرو میشود و به آن ورود میکند، دیدش به اتفاقات پیرامونش دستخوش تغییراتی میگردد.
کتاب مذکور از سوی خوانندگان، برنده جایزه گودریدز در همان سال 2020 شد. نام دختر داستان نورا سید است که همانند آدمها تلاش میکند تا آنچه در زندگیاش رخ میدهد و خواهد داد را دگرگون سازد، این شاید ماجرای خیلی از ما و یا همه ما باشد که اگرچه نمیتوانیم دقیقاً همانی که دلمان میخواهد باشیم، اما قادر خواهیم بود که به خواستههای حقیقی یا به عبارتی آنهایی که در اعماق قلبمان آرزوی رسیدن بهشان را داریم، برسیم. کتابخانه نیمه شب یک رمان است که مخاطب با خواندن آن درسهایی را از نویسنده فرا میگیرد که با جامه عمل پوشاندن به آنها میتواند برخی مهارتهای لازم و مورد علاقهاش را کسب نماید و به حال و هوایش در زندگی، رنگ و بویی متفاوت ببخشد.
داستان آن جایی جذابتر بودن خود را به رخ مخاطب میکشاند، که شخص اصلی آن یعنی نورا دست به خودکشی میزند چرا که حس میکند علاوه بر خودش دیگران هم از او ناامید شدهاند و به نوعی پوچی رسیده است. پس از ارتکاب این خطا وارد کتابخانه نیمه شب میشود و حالا چیزهایی را درک میکند که او را به این فکر وا میدارد که اگر یک زندگی دیگر با شرایط متفاوت را میداشت آن وقت چگونه قضاوت میکرد و تصمیم میگرفت. اینکه افراد در جوامع گوناگون در نقاط مختلف جهان، همواره حسرتهایی را میخورند و نمیدانند که تا چقدر با تصمیمات به جا میتوانند از اینگونه ناراحتیها به دور باشند و نتایج اعجابانگیز را در فرآیند رشدشان تجربه نمایند، بسیار ناراحتکننده است، چه برای خود آن اشخاص و چه افرادی همچون مت هیگ که دغدغهاش بیدار ساختن روح و روان آدمی است و با این کتاب میخواهد به همه، این منظور را برساند که شما چیزی جز انتخابهایتان نیستید.
داستان که با بیکار شدن نورا از کار و سپس مردن گربهاش ولتر آغاز میگردد، با روبرو شدن او با یک کتابدار دانا ادامه پیدا میکند که درسهای بینظیری از زندگی به او میدهد. مثل تاثیرات عجیبی که حسرتها و بها دادن به آنها بر روی زندگی نورا میگذارد و هر چقدر هم که تلاش کند زندگی دیگری را داشته باشد به هر حال با حسرتهایی روبرو خواهد شد که در آن زندگی به دلیل نداشتن یا نرسیدن به یکی از خواستههایش، وجود خواهند داشت اما مهمتر از همه چیز، قدر دانستن آنچه که دارد است و اهمیت ندادن به حسرتها.
در ادامه میتوانید علاوه بر خلاصه کتاب متنی، به خلاصه صوتی کتاب کتابخانه نیمه شب گوش دهید و آن را دانلود کنید:
مت هیگ (Matt Haig) نویسنده انگلیسی و متولد شهر شفیلد میباشد که در جولای سال 1975 به دنیا آمد. کتابهای برجسته دیگری هم از او از جمله «چگونه زمان را متوقف کنیم» و «انسانها» به چاپ رسیده است و عموماً کارهایش از آثار پرفروش آمازون و نیویورک تایمز بوده است. از نکات قابل توجه زندگی او، دست و پنجه نرم کردنش به مدت زیادی با بیماری افسردگی بوده است که با همت فراوانش بالاخره موفق به شکست آن شده است. او نه تنها برای بزرگسالان که برای کودکان هم آثاری غیرداستانی را خلق کرده و به همگان عرضه داشته است. کتاب «دلایلی برای زنده ماندن» حاصل تجربیاتش در دوره افسردگی است.
اگر از عادی و معمولی بودن زندگیتان خسته شدهاید و میخواهید روحیهتان عوض شود با این حال قصد دارید همزمان با آشنا شدن با سرنوشت و سرگذشت دیگران، راهکاری برای اعمال تغییرات در خودتان و تجربههای پیش رویتان داشته باشید، خواندن این رمان را به شما توصیه میکنیم. اگر هنوز معتقدید که پتانسیلهایی دارید و باید هر چه زودتر آنها را به فعلیت برسانید، کتابخانه نیمه شب در قالب یک داستان افسانهای، شما را به باور نزدیکی به آرزوها و خواستههایتان میرساند. پس شما نباید بیش از این دست روی دست بگذارید و خواندن این کتاب را به عنوان شروعی دوباره به شما پیشنهاد میکنیم.
رمان پیش رو در بیش از 70 فصل کوتاه و بلند توسط نویسنده خوش قلمش مکتوب گردیده است. این کتاب که 352 صفحه دارد دارای ترجمه روانی است و عنوانهای فصول از آنجا که تعداد قابل توجهی دارند در این مجال نمیگنجد. اما با این حال به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
تئوری ریسمان
طبقات متحرک
سه نعل اسب
صفحه شطرنج
زندگی موفق
چای نعناع
لحظهای بحرانی در وسط ناکجا آباد
زوزه
شام با دیلن
میخانه آخر جاده
زندگی ایدهآل
برخوردی با پلیس
ورای نومیدی
آتشفشان
آن طور که پایان مییابد
شاید هیچ زندگی بینقصی برای او وجود نداشت اما مطمئناً جایی زندگی پیدا میشد که ارزش تجربه کردن داشته باشد. نورا هم متوجه شد که اگر میخواهد آن زندگی را پیدا کند باید دامنه جستجویش را وسیعتر کند.
باید از بالاترین و پایینترین قفسهها، زندگیهای بیشتری انتخاب کنی. تا الان سعی داشتی واضحترین پشیمونیهات رو جبران کنی. کتابهای قفسههای بالایی و پایینی، زندگیهای متفاوتیاند زندگیهایی که وجود دارند اما هیچوقت اونها رو تصور نکردهای یا نخواستهای، حتی بهشون فکر هم نکردهای، زندگیهایی هستن که میتونی تجربشون کنی اما هیچ وقت رویاشون رو در سر نداشتهای.
آدمها مثل شهر هستند نمیشود بخاطر چند بخش کمتر جذابشان به کل آنها را کنار گذاشت، شاید جاهایی داشته باشند که آدم خیلی از آن خوشش نیاید مثل حومه شهر و کوچههای فرعی تاریک و خطرناک اما بخشهای خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند میکند.
اگر میفهمیدیم هیچ شیوه زندگی نیست که بتونه ما رو در برابر غم ایمن کنه همه چیز خیلی سادهتر میشد. فقط باید بفهمیم که غم هم در عمل بخشی از ذات شادیه، نمیشه شادی رو داشت و غم رو نداشت هیچ زندگی وجود نداره که توش بتونیم تا ابد غرق شادی محض باشیم. تصور اینکه چنین زندگی وجود داره فقط باعث میشه توی زندگی فعلیمون بیشتر احساس غم کنیم.
هر زندگی، میلیونها تصمیم رو شامل میشه هربار که تصمیمی گرفته میشه نتیجه تغییر میکنه. تغییری جبران ناپذیر که به نوبه خودش موجب تغییرات دیگهای میشه این کتابها دریچهای هستن به تمام زندگیهایی که تو میتونستی تجربه کنی.
نورا متوجه چیز دیگری هم شد، سرد بود، از آن سرماهای اساسی سرمایی که میتواند پوست را بسوزاند انگشتهای دست و پا را درد بیاورد و گونهها را خشک کند. آنهم حتی وقتی داخل اتاق هستی، چندین لایه لباس زیر گرمکننده پوشیدهای، پلیور به تن داری و بخاری برقی روشن به طرفت قرار گرفته است.
روی تختی کوچک درون اتاقکی نقلی، سوار بر کشتی از خواب بیدار شد. از آنجا میدانست توی کشتی است که زمین زیر پایش تکان تکان میخورد. در واقع همین تکانها با اینکه آرام بودند او را از خواب بیدار کرده بودند. اتاقک خالی و ابتدایی بود، پلیور پشمی زمخت و زیرشلواری به تن داشت، پتو را از روی خود کنار زد و متوجه شد که سر درد دارد. دهانش آنقدر خشک بود که حس میکرد گونههایش از داخل، روی دندانهایش کشیده میشوند.
نویسنده |
مت هیگ |
مترجم |
محمدصالح نورانی زاده |
شابک |
9786004614610 |
ناشر |
انتشارات کتاب کوله پشتی |
ردهبندی کتاب |
ادبیات انگلیس (شعر و ادبیات) |
قطع |
رقعی |
نوع جلد |
شومیز |
جوایز ادبی |
گودریدز |
تعداد صفحه |
352 |
وزن |
330 گرم |
سایر توضیحات |
برندۀ جایزۀ بهترین کتاب داستانی گودریدز در سال 2020 |