معرفی و دانلود کتاب خاطرات زن مطلقه اثر هیفاء بیطار رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: هیفاء بیطار
- مترجم: صادق طالبی
- ناشر: نشر آفرینه
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 96
- سال انتشار: 2006 میلادی
- افتخارات: -
خاطرات زن مطلقه رمانی است که داستان یک زن علاقهمند به همسرش را روایت میکند در حالی که همسرش نیز به صورت متقابل به او علاقه دارد ولی در رابطه عاطفیشان مشکلاتی وجود دارد که آنها را به یک بن بست نزدیک میکند. هیفاء بیطار نویسنده عربی در این کتابش ماجراها را پس از شروع زیبایش به سمت دادگاهی میبرد که اختلافات زوج داستان در آن دنبال میشود و راوی داستان هم همانطور که از نامش پیداست خود زن میباشد. زن در زمانی که تصمیم به جدایی از شوهرش میگیرد سی سال دارد و دارای یک فرزند دختر است و همسرش با داشتن شغلی مناسب که یک پزشک میباشد جایگاه اجتماعی مناسبی برای خود دست و پا کرده است. زن در روزهایی که پرونده طلاق در جریان است با پدر و مادرش که بیش از پنجاه سال سن دارند زندگی میکند و همزمان با مشکلات روحی و اجتماعی مختص به خودش هم دست و پنجه نرم میکند.
درخواست جدایی به صورت توافقی از سوی دو طرف ارائه شده، زن به خاطر رفتار بد همسرش میخواهد دیگر ادامهای با او نداشته باشد و مرد هم مدعی است که همسرش اهل خانه داری نبوده و امورات مربوط به منزل و تربیت فرزند را به خوبی انجام نمیدهد. به هر حال خوانندگان از ابتدا تا پایان اثر با مسائل مختلف مربوط به زندگی شخصی راوی داستان روبرو هستند و در نهایت پایان ماجرا را از زبان خودش میشنوند.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب خاطرات زن مطلقه به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
هیفاء باسیل بیطار (Hayfa Baytar) که بسیاری او را با نام هیفاء بیطار میشناسند نویسنده و پزشک سوری است که در سال 1960 در کشور سوریه دیده به جهان گشود. وی پس از تکمیل تحصیلاتش در مقطع دکترا در رشته چشم پزشکی تصمیم گرفت از آن زمان تاکنون در بیمارستان دولتی شهر لاذقیه و مطب شخصیاش کار کند. او همزمان با فعالیت در رشته تخصصیاش و بازگشت به زادگاهش به نگارش رمانها و داستانهای کوتاه و مقالات اجتماعی پرداخت و تاکنون 11 مجموعه قصه و 9 رمان از خود به چاپ رسانده است. بیطار که بیشتر رمانهایش در مورد رنجهای زنی است که با سرکوب جامعه مرد سالار روبرو بوده است مفتخر به دریافت جوایزی همچون ابوالقاسم الشابی، برای مجموعه الساقطه شده است. او سابقه سخنرانی در دانشگاه جورج تاون واشنگتن را دارد و آثارش به زبانهای دیگر هم ترجمه شدهاند.
به دوستداران رمانهایی با موضوعات اجتماعی به ویژه داستانهایی که با محوریت حقوق زنان نوشته شدهاند پیشنهاد میگردد کتاب خاطرات زن مطلقه را مطالعه نمایند.
کتاب خاطرات زن مطلقه پس از یک مقدمه در 12 فصل و در قالب 96 صفحه توسط نشر آفرینه در اختیار مخاطبان بازار کتاب قرار گرفته است که ترجمه صادق طالبی از بهترین برگردانها به زبان فارسی برای این اثر میباشد.
زن مطلقه معمولاً در دام اولین گرگی که دوستش دارد میافتد. با قدرتی که ناامیدی و دردها از گذشته به او دادهاند، به شدت به آن گرگ عشق میورزد تا از کابوس زیبایش بگریزد. او را دوست میدارد مثل این که تنها امیدش است.
پدرم که در طول زندگیاش با همهٔ مردم خوب بود و عرف و هنجارهای اجتماعی را بهخوبی اجرا میکرد، او هرچند که بسیاری از رفتارهای مردم را نقد میکرد ولی این فقط در حد سخن بود، در طول زندگی با هیچ کسی گلاویز نشده بود یا هرگز کسی را از خود نرنجانده بود، او مرد نیکوکار و محبوب جامعه و مردم بود. اما پدرم هرگز فکر نمیکرد دختر بزرگش که بیشتر از سایر بچههایش شبیه او بود سرکش شود و خلاف شرایط او و خودش به یک زن منحرف تبدیل شود.
هرگز به ذهن آن استاد توانا که در طی سی سال فقط خوشنامی و اعتبار کسب کرده بود خطور نمیکرد. توسط رفتار دخترش که عاشق مردی دیگر شده بود در حالی که زن مردی دیگر بود طعنه بخورد و سرافکنده شود، او میداند که دخترش سالها در تنهایی و سرگردانی به سر میبرد، نه شوهر داشت و نه طلاق گرفته بود و میتوان با آدمهایی که فکرشان باز است این مسأله را درمیان گذاشت و آنگونه اشخاص هم حقی را برای این قائل شوند و بگویند او هم آدم است، او هم مثل همهٔ آدمها از گوشت و خون است و عشقورزی به مردی دیگر پاسخی تند به آنهمه سال پر از ظلم و درد و درگیری است. و ممکن است بگویند این زن ناگهان و به اشتباه این کار را کرده است و غلط است که برای سالهای طولانی زوجهای جوان همدیگر را رها کنند و این تنهایی غیرانسانی راه را برای خطا و اشتباه باز میکند.
به مرحلهای رسیدهایم که دیگر خیلی حماقت است اگر سکوت کنیم اگر از اعتراف کردن خجالت بکشیم پس چرا مردم دروغ میگویند و منافقانه رفتار میکنند و ادعا میکنند که آنها این صفات را ندارند و هر کس در درون خویش حقیقت خود را میداند، حقیقت دوست و همسایهاش را. این افکار چه معنایی دارد این چه حماقتی است؟ چه پنهان کردن واقعیتی است. من با کمال اعتماد به نفس و شجاعت ثابت قدم میایستم تا نقاب را از چهرهها بردارم و هر آنچه را که نباید گفته شود میگویم.
کاش بتوان حرص و ولع کودکانه چشمهایی را که سیر نمیشوند با نگاه کردن از لای درها، روزنهها، سوراخها و... سیر کنم و کسانی که هنوز بزرگ نشدهاند را با آرامش و اعتماد به نفس نگاه کنم و آنها دهانهایشان از لذت آنچه برایشان میگویم وا شود. آنها اعتقاد دارند که هدف غایی من رسوایی هاست ولی میبینیم چه کسی سرش را تکان میدهد و به زمین نگاه میکند تا با دیگری مواجه نشود، من یا آنها. من از پیش آن منظره را مشاهده میکنم و نگاههای درماندهشان را میبینم البته من هم کاری انجام نمیدهم.
صندوق سالها را باز میکنم و با ورقهای زیادی که درون آن قرار دارد باز میکنیم. بعضی از ورقها زرد شدهاند چون خاطرات زمانهای قدیم را ثبت کردهاند بعضی از کلمات آن برگهها پاک شده است چون اشکهای بسیاری بر آن ریخته شده است. وقتی که من آن را نوشتم انگشتانم بین ورقها غرق و دستهایم در صندوق سالها مخفی میشوند.
میخندم و احساس میکنم من در این شرایط سخت، مسلط هستم یا مثل اینکه من خارج از تمام این اتفاقات قرار دارم. مثل اینکه من از روی یک قله بلند به دشتی در دوردست نگاه میکنم. درختهای کوچک ترسی در دل آدم نمیاندازند آدمها مثل عروسکهای متحرکی هستند گنجشکها مثل نقطههای ریز متحرکی به چشم میآیند ناگهان یک غبطه سنگین وجودم را در بر میگیرد چون حس میکنم من حکمت پیرمردها را دارم و به بیهودگیام در صندوق سالها ادامه میدهم.
خلاصه سالها به من توانایی مطالعه آنچه را که در ذهن دیگران میگذرد به من داده است. بدون اینکه به آنها نگاه کنم این کار را انجام میدهم. با قرائت افکار مردم تسلی خاطر مییابم و رفتارهایشان را پیشبینی میکنم و خوشبختانه پیشبینیهایم همیشه درست از آب در میآیند. از جویدن آدامس دست میکشم. فکهایم خسته شدهاند آدامس را مثل بسیاری از خاطرات دردناکم به کاغذی چسباندم یا توی کاغذی دفن کردم و صندوق سالها با آن وداع کرد.
نویسنده | هیفاء بیطار |
شابک | 978-622-7791-04-4 |
موضوع | روانشناسی |
ردهبندی کتاب | روانشناسی (فلسفه و روانشناسی) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
زبان نوشتار | فارسی |
تعداد صفحه | 96 |