معرفی و دانلود کتاب رومئو و ژولیت اثر ویلیام شکسپیر رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: ویلیام شکسپیر
- مترجم: فواد نظیری
- ناشر: نشر ثالث
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 192
- سال انتشار: 1597 میلادی
- افتخارات: -
رومئو و ژولیت، تراژدی عاشقانهای از ویلیام شکسپیر است که به اثری محبوب از زمان انتشارش تبدیل گردیده. اثری که نحوه نگارشش به صورت یک نمایشنامه میباشد. نویسنده مکان داستان را ورونا در نظر گرفته است جایی که هیچگاه موفق به رفتن به آن و دیدنش نشد. دو خاندان ورونایی که با هم اختلافات زیاد و عمیقی دارند در ورونای آن روزها با اختلافاتشان موجب مرگ بسیاری از انسانها در سایه دشمنیشان میشوند اما در این میان دو عاشق که هر کدام مربوط به یکی از این دو خاندان هستند با داستان عاشقانهای که بینشان رقم میخورد موجب فراموشی این خصومت میگردند. با خواندن داستان اگرچه ریشههای کینه موجود میان دو خاندان مونتیگو و کپیولت مشخص نمیگردد ولی رومئو و ژولیت دو عاشق داستان سعی بر آن دارند تا هنجار شکنی کنند و قوانین سختگیرانه را از بین برده و شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
اثر مذکور که از نامیترین آثار تاریخ ادبیات به شمار میآید دست مایه بسیاری از اقتباسها شامل تئاتر، سینما و موسیقی و حتی رقصهای باله بوده است. تا جایی که بسیاری از منتقدین، آن را به عنوان اولین نمایشنامهای میدانند که بیشترین تعداد فیلم و تئاتر از آن ساخته شده است. داستان کتاب، در اصل برگرفته از شعری از آرتور برووک، شاعر انگلیسی که در سال 1563 میلادی درگذشته است، میباشد که پس از 29 سال توسط ویلئام شکسپیر به صورت نثر درآمد. ماجرا از علاقه رومئو به رزالین، دخترعموی ژولیت آغاز میشود که عشقی یکطرفه بوده و رزالین اهمیت زیادی به آن نمیدهد تا اینکه در یک مهمانی که توسط پدر ژولیت ترتیب داده میشود رومئو، ژولیت را میبیند و به کلی دست از علاقهاش به رزالین برمی دارد.
رومئو و ژولیت که هر دو به هم دل میبازند، کوشش بسیاری مینمایند تا هر چه سریعتر با هم ازدواج کنند اما بخاطر اختلافاتی که میان خانوادههایشان وجود دارد ناکام میمانند و در پی آن رومئو ناخواسته باعث مرگ عموزاده ژولیت، به نام تیبالت میشود و همین موضوع شرایط را وخیمتر مینماید. اتفاق مذکور باعث میشود حاکم ورونا حکمی صادر کند و دستور به خروج رومئو از ورونا دهد بیخبر از آنکه رومئو و ژولیت پیش از این حکم به کمک لارنس راهب ازدواجی مخفیانه کردهاند. از طرفی دیگر خانواده ژولیت هم که از رخداد صورت گرفته بیاطلاع هستند دخترشان را مجبور میکنند که با کنت پاریس ازدواج کند و حال، ژولیت واقعاً نمیداند در این اوضاع باید چه تصمیمی بگیرد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب رومئو و ژولیت به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
ویلیام شکسپیر (William Shakespeare) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که در روز 26 آوریل سال 1564 در یک خانواده ثروتمند، متولد شد. در کارنامه کاریاش میتوان 154 غزلواره، 29 نمایشنامه و دو قصیده بلند را یافت که حاکی از پرکار بودن او در زمان حیاتش است. نقش او در ادبیات انگلستان به گونهای پر رنگ است که بسیاری وی را با فردوسی در ادبیات فارسی و هومر در زبان لاتین هم تراز و مشابه میدانند.
علاقه مندان به کارهای یکی از برترین نویسندگان تاریخ یعنی ویلیام شکسپیر کبیر از اولین نفراتی هستند که زیستن با کتاب مذکور به آنها توصیه میگردد. خوانندگان آثار عاشقانه که میخواهند یکی از بهترین آثار خلق شده در این زمینه را از دست ندهند نیز دیگر گروهی هستند که مطالعه رمان رومئو و ژولیت به آنها پیشنهاد میگردد.
نویسنده در اثری که خلق کرده است فصول یا بخشهای مجزا و با عناوینی منحصر به فرد را متصور نبوده است و کتاب عاشقانهای که با آن روبرو هستید پس از یک مقدمه و معرفی کوتاه شخصیتها به صورتی روزنامهوار به ماجرای اصلی پرداخته و در دل آن، شخصیت پردازیها و رویدادها را با مضامینی دلنشین به تصویر کشیده است. از بهترین ترجمههای این اثر در ایران میتوان به ترجمه علی اصغر حکمت اشاره نمود.
ازدواج بیموقع جز ضربه روحی چیز دیگهای در بر نداره، همه بچههای من مردن جز این دخترم، دختر من همه دنیای منه.
با همه این حرفها پاریس نجیب و مهربون، سعی کن قلبش رو بدست بیاری، من نظر شخصی خودم رو گفتم.
اگر دخترم راضی باشه من هم راضی میشم انتخاب دخترم انتخاب منه.
امشب توی خونه یه جشن میگیریم بهترین دوستانم رو به این مهمونی دعوت میکنم تو هم یکی از مهمونهای افتخاری من هستی امشب توی خونه من تو فرشتههای بهشتی رو روی زمین میبینی.
بنولیو از رومئو میخواهد که بگوید عاشق چه کسی شده است اما او از این کار امتناع میکند و تنها به توصیف او میپردازد: او از تیر کوپید مصون است، او هوش دایان را دارد، تیر کودکانه عشق، آسیبی به او وارد نمیکند. او تا دندان مسلح است و با قدرت در برابر عشق مقاومت میکند و نمیخواهد ردی از زیباییاش در نسلهای بعدی او نمایان شود.
رومئو همه چیز درباره رزالین را فراموش کرده است او که زمانی حاضر به مرگ برای رزالین بود اکنون در مقایسه با ژولیت اهمیتی برای او قائل نمیشود. رومئو، مونتیگو است و ژولیت، کپیولت. ملاقات این دو بسیار سخت خواهد بود اما عشق آنها راهی پیدا خواهد کرد.
رومئو نمیخواهد که خانه کپیولت را ترک کند بنابراین دوستان خود را فریب میدهد و سپس در باغی در پشت خانه کپیولت پنهان میشود. بنولیو و مرکشیو به دنبال او میگردند آنها بیخبر از عشق جدید رومئو تصمیم میگیرند که با بیان زیباییهای رزالین باعث تحریک رومئو برای محافظت از حریم رزالین شوند و او را پیدا کنند اما این کار اثری بر رومئو ندارد، آنها سرانجام تسلیم میشوند و به سمت خانه میروند.
رومئو در نزدیکی جایی که ژولیت را دیده بود میایستد، ناگهان کسی را در پشت پنجره میبیند. رومئو: او ژولیت است، به زیبایی خورشید در آسمان. به ستارگان شب نگاه میکند در حالی که چشمانی درخشانتر از آن ستارگان دارد. پرندگانی که چشمان او را میبینند روز و شب را اشتباه میگیرند.
در همین حال پرستار به ژولیت نزدیک میشود ژولیت از رومئو میخواهد همانجا بماند تا بازگردد ژولیت باز میگردد آنها درباره حسی که به هم دارند صحبت میکنند. ژولیت عشق خود را مانند دریایی بیمرز و عمیق میداند که هر چه بیشتر آن را بروز میدهد بیشتر میشود. او به رومئو میگوید که اگر واقعاً قصد ازدواج با او را دارد در روز بعد پیامی برای او بفرستد رومئو نمیخواهد ژولیت را ترک کند و به هر نحوی میخواهد این کار را به تأخیر بیندازد. آنها نحوه فرستادن پیام را بررسی میکنند و دیگر حرفی برای گفتن ندارند اما باز هم کمی به حرف زدن ادامه میدهند تا جایی که ژولیت به داخل میرود. رومئو: خواب در چشمان تو استراحت خواهد کرد و آرامش در قلبت جای خواهد گرفت کاش میتوانستم در چنین جایگاه زیبایی استراحت کنم.
همین طور که زیبایی بهار، زمستون طاقتفرسا رو به پایان میرسونه و سرسبزی و شکوه رو به ارمغان میاره تو توی خونه من بین اینهمه نوگل شکفته به آرامش و سرزندگی میرسی و لذت میبری.
بیا بریم. دست پاریس را میگیرد و برگهای به پیتر دلقک میدهد، برو توی شهر و همه اون کسانیکه اسمشون توی این دعوتنامه هست رو دعوت کن به اونها بگو که من با آغوش باز به استقبالشون میام.
ژولیت به بیرون پنجره نگاه میکند و صورتش را روی دستانش قرار میدهد. او غرق در اندیشه رومئو است، بدون اینکه متوجه حضور رومئو شود شروع به صحبت میکند. ژولیت: رومئو، چرا اسم تو باید رومئو باشد؟ خانوادهات را رها کن، همه چیز را رها کن، اگر نمیتوانی من کپیولت را رها خواهم کرد، تنها نام توست که دشمن من است اما نام چه اهمیتی دارد؟ رز اگر نام دیگری هم داشت باز به همان زیبایی بود، نامت را تغییر بده تا بتوانیم باز هم با هم باشیم. رومئو: مرا عشق بخوان من دیگر هرگز رومئو نخواهم شد من از نام خودم بیزارم چون تو آن را دشمن خود میدانی. با اینکه ژولیت حتی صد کلمه هم از رومئو نشنیده است اما به سرعت صدای او را تشخیص میدهد. ژولیت: تو اینجا چه میکنی؟ چگونه تا اینجا آمدهای؟ دیوار عمارت بسیار بلند است. رومئو: دیوار سنگی نمیتواند عشق را بیرون نگه دارد. ژولیت: اگر خانوادهام تو را اینجا ببینند حتماً کشته خواهی شد. رومئو: آگر دشمنی آنها پایانی بر زندگی من باشد اهمیتی نمیدهم نمیخواهم بدون عشق تو زنده بمانم. ژولیت: اگر عاشق من هستی به زبان بیاور میخواهم بشنوم. رومئو: به ماه آسمان سوگند میخورم. ژولیت: نمیخواهم مانند ماه مرا دوست داشته باشی، ماه، همیشه در تغییر است، نیازی نیست به چیزی سوگند بخوری.
به همه اون دخترهای زیبا نگاه کن، باهاشون حرف بزن و یکی رو که از همه بهتره برای خودت در نظر بگیر بعدش وقتی دختر منو ببینی متوجه میشوی که دختر من هیچ رقیبی نداره، اینهمه دختر قابل مقایسه با دختر من نیستن.
یعنی من باید مثلاً کفاش، همونی که با متر اندازهگیری میکنه و خیاط که کفش درست میکنه، ماهیگیر که با قلم مو نقاشی میکنه و در آخر هم نقاش رو با تور ماهیگیریاش دعوت کنم؟ اصلاً نمیدونم اینجا چی نوشته، وقتی نتونم بخونم چجوری دعوت کنم، باید یه آدم باسواد پیدا کنم.
نویسنده | ویلیام شکسپیر |
شابک | 9789646404335 |
ناشر | ثالث |
موضوع | نمایشنامه |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 192 |
وزن | 223 گرم |
از نظر من ترجمه خوبی نداشت، درسته که سبک نگارش شکسپیر دارای لحن خاص و نثر قدیمیه اما اینکه بخوای برای ادای دین به چنین سبکی از لغات بسیار دشوار استفاده کنی به طوریکه در هر صفحه چندین بار احتیاج به لغت نامه دهخدا پیدا کنی و باز هم گیج و سردرگم باشی، نشان دهنده عدم اشراف مترجم به بحث ترجمه و غیر متخصص بودن ایشان هست. من به هیچ وجه این ترجمه رو پیشنهاد نمیکنم.
بسیار کتاب عالی میباشد
کتاب خیلی خوبیه پیشنهاد میکنم حتما بخرید
عالیه از هر لحاظ
چاپ خوبی دارد
ازهمه نظرعالیه ،صفحات عالی جنس ورق عالی،فونت عالی،داستانشم که نگم براتون ،حتمامطالعش کنید
خوب بود
خوبه
کتاب رومئو و ژولیت یک کتاب بسیار خوب برای علاقه مندان به نمایشنامه و آثار شکسپیر هست ترجمه کتاب بسیار مناسبه
کتابی و نمایشنامه ای بود
عالیه
داستان که واقعا جذاب است ترجمه کتاب روان است اما بعضی جاها بهتر بود از کلمات بهتری استفاده میشد کتاب سال چاپش ۹۴ است و برای همون نو به نظر نمیرسه و انگار کاغذ ها خیلی خاک گرفته بودن و اون طراوت اولیه رو نداشتن در کل من راضیم درسته نمایش نامس ولی عین داستان میمونه بخونید خودتون متوجه میشید
من روی کتاب خیلی حساسم با این حال وقتی به دستم رسید واقعا سوپرایز شدم توقع همچین چیزی رو نداشتم خیلی عااااالی بود جنس کاغذ هاا ضخم و فونت نوشته عالی در کل راضی بودم ممنونم ازتون
خیلی خوب بود
جز اینکه عالیه چیزی ندارم ک بگم
کتاب خوبیه اما خوب بعضی از کلمات و جملات رو معتیش رو متوجه نمیشدم چون به زبان همون قدیم نوشته شده اما در کل متوجه داستان میشید و بسیار زیباست.
پیشنهاد میکنم
کتاب خیلی خوبیه
تمیز بودن چارچوب صفحات مثل چینش کلمات کنار هم اندازه فونت مناسب و …. خوب بود
کتاب سالم به دستم رسید داستان بسیار زیبایی داره و پیشنهاد میکنم از دست ندید