معرفی و دانلود کتاب صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
- مترجم: کیومرث پارسای
- ناشر: آریابان
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 560
- سال انتشار: 1967 میلادی
- افتخارات: برنده جایزه نوبل ادبیات
کتاب صد سال تنهایی اثری فاخر از گابریل گارسیا مارکز در سبک رئالیسم جادویی میباشد که بدون تردید از مشهورترین و پرفروشترین کتابها در حوزه ادبیات داستانی در جهان به شمار میرود. فاخر از آن جهت است که در سال 1982 نویسندهاش را برنده جایزه نوبل ادبیات کرد. خود گابریل گارسیا مارکز اذعان کرده است که نوشتن این رمان را در مدت 15 ماه انجام داده و طی این مدت خود را در خانهاش حبس کرده بوده و علاوه بر این توضیحش، نامی که برای رمانش انتخاب کرده است جذابیت این کار را دوچندان نموده. خواننده از همان ابتدا در فکر فرو میرود که چطور میشود یک تنهایی صد سال به طول بیانجامد. داستان اصلی کتاب به زندگی خانواده بوئندیا اختصاص دارد که اتفاقات مختلفی که شش نسل از آن تجربه کردهاند به زیبایی هر چه خلاقانهتر توسط مولف روایت میشود. اگرچه خواندن این رمان با درگیری ذهن خواننده و صرف انرژی قابل توجهی همراه است، اما نباید به احساسی که در حین و پس از اتمام مطالعه آن بدست میآید بی توجه بود. احساسی بی نظیر که نمونهاش شاید در زندگی تکرار نشود.
صد سال تنهایی در سال 1967 منتشر شد و به گفته برخی منابع، مارکز در طول 18 ماه یعنی سه ماه بیشتر از زمانی که در ابتدا به آن اشاره کردیم، قلم به دست گرفته و رمانش را به رشته تحریر درآورده است. اثری سرشار از نمادها و تمثیلهایی که از زبان سوم شخص روایت میگردد. نکته جالب دیگر اسامی شخصیتها در کتاب مذکور است که افراد بر اساس نام پدر و پدر بزرگهایشان نام گذاری شدهاند و برای آنکه آنها با هم تداخل پیدا نکنند، مخاطب باید تمرکز خوبی هنگام مطالعه داشته باشد. از اصلیترین شخصیتهای رمان میتوان به خوزه آرکادیو بوئندیا و اورسولا اشاره کرد که با هم ازدواج میکنند. از دیگر نکات قابل توجه، ترجمه شدن این اثر به 46 زبان در سراسر دنیا و انتشار بیش از 50 میلیون نسخه از آن است که همگی در کشورهای مختلف به فروش رفتهاند. هنر نویسنده و سبکی که از آن استفاده کرده، تلفیق فوق العاده از واقعیت و خیالات محض را رقم زده است که از دلایل اصلی محبوبیت صد سال تنهایی میباشند.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل صد سال تنهایی به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
گابریل گارسیا مارکز در سال 1927 در روستایی کوچک در کلمبیا به دنیا آمد. او را نه تنها یک رمان نویس که باید ناشر و فعال سیاسی هم دانست که با خلق آثارش سعی داشت به صورت زیرپوستی حرفهایی را بیان کند تا جایی که رابطهاش با رئیس دولت کلمبیا دچار مشکلاتی شد و مجبور شد پس از تحت تعقیب قرار گرفتن به کشور مکزیک نقل مکان کند. از دیگر آثار او میتوان به «عشق سالهای وبا» و «ساعت شوم» اشاره کرد. در نهایت او در سن 87 سالگی یعنی سال 2014 پس از طی یک دوره بیماری و البته فراموشی، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
صد سال تنهایی برای خوانندگانی مناسب است که اولا از دسته رمان خوانها هستند. یعنی تاکنون حداقل بیش از 20 رمان را مطالعه کردهاند و دوما به تمرکز در حین خواندن آثار گوناگون اهمیت بسیار بالایی میدهند. در معرفی کتاب از سنگینی اثر برای شما گفتیم و همین موضوع نیاز به آرامش در هنگام ورق زدن کتاب صد سال تنهایی را پررنگتر میکند. علاقه مندان به سبک رئالیسم جادویی هم مطمئنا با گزینه خوبی روبرو هستند و دم خور شدن با این رمان به آنها بسیار توصیه میشود. عدهای هم در بین ما هستند که میخواهند با خواندن آثاری از این دست از دل مشغولیهای ریز و درشت دور شوند و با فاصله گرفتن از زندگی روزمره، دنیای خیالی و پر راز و رمز را تجربه کنند. پس چه بهتر این رمان ناب را انتخاب و با آن همنشین گردند.
این کتاب در بیش از 400 صفحه و اولین بار با ترجمه بهمن فرزانه در ایران منتشر و توزیع شد و از آنجایی که رمانی با ادبیات کاملا داستان گونه است، فهرست خاصی ندارد و وقایع در آن به ترتیب زمانی روایت میشوند و در پیش چشم مخاطب قرار میگیرند.
سالها سال بعد هنگامی که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا در مقابل سربازانی که قرار بود تیربارانش کنند ایستاده بود، بعد از ظهر دوردستی را به یاد آورد که پدرش او را به کشف یخ برده بود. در آن زمان دهکده ماکوندو تنها بیست خانه کاهگلی و نئین داشت. خانهها در ساحل رودخانه بنا شده بودند، آب رودخانه زلال بود و از روی سنگهای سفید و بزرگی شبیه به جانوران ماقبل تاریخ میگذشت. جهان چنان تازه بود که بسیاری از چیزها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان میبایست با انگشت به آنها اشاره کنی.
خوزه آرکادیو ناگهان لبه برگردانهای کت او را چسبیده و از زمین بلند کرد و صورت او را در مقابل صورت خودش گرفت و گفت: این کار را برای این انجام دادم که ترجیح میدهم جسم زنده تو را با خودم به این طرف و آن طرف بکشم نه جسد مردهات را.
آئورلیانو یازده صفحه دیگر را هم رد کرد تا وقتش را با وقایعی که با آنها آشنا بود تلف نکند و به پی بردن رمزگشایی لحظهای که در آن به سر میبرد مشغول شد و همچنان به آن رمزگشایی ادامه داد تا اینکه خودش را در هنگام رمزگشایی آخرین صفحه آن نوشته دید.
وقتی که نجار برای ساختن تابوت قدش را اندازه میگرفت از میان پنجره متوجه شدند که از آسمان، گلهای کوچک زرد رنگی فرو میبارد. باران گل تمام شب به صورت طوفانی آرام بر سر شهر بارید، بام خانهها را پوشاند و جلوی درها را مسدود کرد.
در زندگیمان از یک جایی به بعد نسبت به همه چیز و همه کس بی اعتنا میشویم، دیگر نه از کسی میرنجیم و نه به عشق کسی دل میبندیم.
انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پایین بنگرد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد.
خوزه آرکادیو بوئندیا تاکنون چنین عزم و ارادهای را در همسرش ندید بود، سعی کرد تا با وعدههای خیالی خود راجع به دنیایی شگفت انگیز که در آنجا کافی بود چند قطره از یک ماده جادویی را بر زمین بریزی تا درختان میوه بدهند و در آنجا انواع داروهای مسکن را با بهایی اندک میفروشند، او را فریب دهد ولی این چرندیات در اورسولا اثری نداشتند.
اورسولا نگران نشد، گفت: ما از اینجا نمیرویم همینجا میمانیم چون در اینجا صاحب فرزند شدهایم. خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: اما هنوز مردهای در اینجا نداریم، وقتی کسی مردهای زیر خاک ندارد به آن خاک تعلق ندارد. اورسولا با نوعی ثبات و متانت توام با نرمش پاسخ داد: اگر مشکل این است من حاضرم بمیرم تا بقیه شما در اینجا بمانید.
آئورلیا اکنون نه تنها همه چیز را میفهمید بلکه تجربیات برادرش را قدم به قدم برای خود مزه مزه میکرد. یکبار که برادرش جزئیات عشق بازی را برای او شرح میداد صحبتش را قطع کرد و پرسید: چه حسی به آدم دست میدهد. خوزه آرکادیو بلافاصله جواب داد: مثل زلزله است.
نویسنده | گابریل گارسیا مارکز |
مترجم | کیومرث پارسای |
شابک | 9789647196222 |
ناشر | آریابان |
موضوع | رمان خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 560 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 633 گرم |
سلام.من این کتابو با همین ترجمه خوندم و خواستم موضوع کتاب و ویژگی های اونو برای دوستانی که نخوندن و قصد خرید دارن،روشن کنم. من برای آشنایی با آثار ادبی مهم دنیا این کتابو برای مطالعه انتخاب کردم ولی خیلی فضای داستان برای من خوشایند نبود البته فکر میکنم ترجمه اثر هم در این مسئله کم تاثیر نبود...اگر تعدد شخصیت ها در داستان و نیمه تخیلی بودن داستان براتون آزاردهنده است ، خوندن این کتابو توصیه نمیکنم . در سراسر داستان که مرور زندگی یک خانواده در گذر زمان هست برخی اشخاص ممکنه تا 200 سال زنده بمونن و از طرفی افرادی که متولد میشن ،هم نام با پدر بزرگ یا عمو یا مادربزرگشون میشن و چون نام های اسپانیایی معمولا تا دو سه کلمه هست گاهی با حذف کلمه انتهایی نامی برای شخصیت جدید داستان به وجود میاد که شاید خیلی جالب نباشه و در طول رمان بیشتر از اینکه از فضای داستان لذت ببرین باید مدام حواستون باشه شخصیت ها رو جابه جا و اشتباه نگیرین با هم.از طرفی یه جاهایی واقعا استفاده بی اندازه از صنعت اغراق خسته کننده میشه برای مخاطب مثلا ابعاد یک انسان تا دو نیم متر ارتفاع و بیش از یک متر در عرض توصیف شده (آدم یاد شاهنامه و رستم میفته!!) روابط افراد با هم زیاد سر وته نداره و شاید در کنار شخصیت پردازی خوب نویسنده ، با داستان پردازی تا حدودی ضعیف رو به رو هستیم.در هر صورت مطالعه آثار نویسندگان مختلف به بالا رفتن دانش ادبی کمک میکنه و نقد داستانها هم بیشتر سلیقه ای هست.امیدوارم اگر کتاب رو تهیه کردین ازش لذت ببرین.
به نظر من به دلیل این که این اثر جایزه نوبل دریافت کرده به یک بار خوندنش می ارزه. من اصلاً نمیگم کتاب آقای گابریل مارکز جالب نبود؛ شاید فهم من برای فهمیدنش قد نداد...
پیشنهاد بنده خواندن این کتاب با ترجمه بهمن فرزانه یا کاوه میرعباسیه که هر دو ترجمه در موجود هستند. ترجمه کیومرث پارسای حذفیات زیاد داره.اگر اشتباه نکنم نزدیک به 30 صفحه از متن اصلی. ترجمه بهمن فرزانه از دو ترجمه و مخصوصا از ترجمه کیومرث پارسای بهتره اما این کتاب هم در چاپهای جدیدش متاسفانه 6 صفحه از متن اصلی حذف شده! در حال حاضر بهترین ترجمه در مجموع، ترجمه کاوه میر عباسی هست به چند دلیل: حذفیات نداره، از متن زبان اصلی (اسپانیایی) ترجمه شده، ترجمه روان تر، کاملتر و وفادارانه تری نسبت به ترجمه کیومرث پارسای داره.
من این کتاب رو با ترجمه کیومرث پارسای (همین مترجم) خوندم و باید بگم ترجمه خوب و روانی بود. در مورد خود کتاب هم یه توضیح کوچک اینکه اگر اهل کتابخوانی و خواندن آثار ادبی جهان هستید و این کتاب رو هنوز نخوندید، حتما بخونیدش. اگر هم کتابخوانی رو تازه شروع کردید یا با این نوع کتابهای ادبی آشنایی ندارید برای خوندنش دست نگه دارید و بذاریدش برای بعد، چون از خوندن خسته میشید. این کتاب از اون کتابهایی بود که وقتی خوندنش رو شروع کردم نمیتونستم کنار بذارمش. داستان در مورد خانواده ایی هست که جدشون به همراه عده ایی مهاجرت میکنن و در جایی دیگر شهر تازه ایی رو بنا میکنن. تمام کتاب در مورد داستان این خانواده در طول 100 سال هست. برخی قسمت ها داستان تخیلی میشه ولی مارکز جوری هنرمندانه داستان رو جلو میبره که واقیت و خیال باهم ترکیب میشن و قسمت های خیالی هم دیگه غیر واقعی به نظر نمیرسن. در یک کلام باید بگم یکی از بهترین های جهان هست و هر کسی حتما باید یک بار هم شده بخونه
به دلیل معروف بودن کتاب رو شروع کردم . اصلا برام جذاب نبود و به سختی تمومش کردم
شاید در هفتاد صفحه اول داستان به دلیل ازدیاد نام ها کمی دچار سردرگمی شوید ولی از خواندن داستان دست نکشید این کتاب بهترین کتابی خواهد شد که خوانده اید.
صدسال تنهایی رمان بینظیریه بنظر من.قبول دارم همهپسند نیست،ممکنه شباهت اسامی گیجکننده باشن واسه بعضیا (هرچند اگه درست خونده شه و وسطش چندین صفحه رو نپرید بعیده چون اسامی درعین شباهت،تفاوتهایی دارن و اصلا از مسیر داستان مشخصه معمولا که چه کسی مدنظره) اما تا الان کتابی شبیهش نخوندم و بعد از سالها هنوز تو خاطرم مونده و برای من نه تنها اصلا خسته کننده نبود بلکه تو این مدت چندین بار دوبارهخوانی کردمش.تو این داستان واقعیت و وهم و خیال جوری درهم ادغام شدن که فضای بسیار جذاب و خاصی بوجود اومده.من ترجمههای دیگهش رو نخوندم و فقط همین رو خوندم و بنظرم مشکلی نداشت و خوب و روان بود و نزدیک ده سال پیش که من این نسخه رو خریدم بنظر نمیومد سانسور شده باشه.چاپهای جدیدش رو نمیدونم.درمجموع خیلی دوسش دارم و خوشحالم که خوندمش اما به کسی که خوندن رمانهای غیرایرانی رو تازه شروع کرده توصیه نمیکنمش
من اصلا ارتباط نگرفتم با این کتاب خیلی کسل کننده بود
دوستان عموما کتب شاهکار ادبی تنها توصیف , تشبیه , فضا سازی و ... خیلی خوب دارد و اگر کتابی نوبل برده نباید فکر کرد داستانی زیبا دارد .اگرچه داستان این کتاب فوق العاده بود که داستان زندگی سه نسل را توصیف کرده بود و انتهای داستان هم بینظیر بود ...
وقتی شروع می کنید به خوندن دیگه رها کردن ش غیر ممکن میشه
در صورتی که علاقه مند به خواندن کتابهای پیچیده نیستید, اگر دنبال یک داستان پیچ در پیچ و متفاوت و سخت خوان نمی گردید به هیچ وجه انتخاب مناسبی نیست. برای خواندن کتاب عجله نکنید و نسبت شخصیت های داستان و با پیشرفت داستان یادداشت کنید تا دچار سردرگمی نشید. داستان من و به اندازه ای درگیر خودش کرد که لحظه های فوق العاده ای با خوندش تجربه کردم و البته خودم به فضای جادویی داستان سپردم و بخشی از اون بودم.
بهیچ عنوان نخرید متاسفانه این آقای پارسا یک کتاب صد سال تنهایی دیگر برای خودشون نگارش کردند و کسانی که صد سال تنهایی با ترجمه های قدیمی را خوانده باشند میدانند از چه سخن میگویم، این آقا برداشتند یکی از شاهکارهای ادبی جهان را کاملا تحریف کردند و داستانی دیگر تحویل خواننده دادند.
بخوانید و لذت ببرید من ترجمه آقای فرزانه از نشر امیرکبیر رو ترجیح میدم در عین این که یک داستان رئال جادوییه ولی به قول خود مترجم طوری تعریف شده که واقعیت و خیال رو با هم ترکیب میکنه، اینجاس که زیبایی خاصی به داستان میبخشه به خوبی شمارو وارد دنیای خودش میکنه و بعد شما میمونید با یه دنیای جدید که هر روز تو دنیای واقعی تون تکرار میشه؛ خود من وقتی این کتابو خوندم، هم من وارد دنیاش شدم هم کتاب وارد دنیای من از سری کتابایی که نمیشه گذاشت زمین کتابی که خیلی بیش از اون چه به نظر میاد با حقیقت نزدیکه کتاب راویه شش نسل از خانواده ی بوئندیا هاست، شش نسلی که من ازشون به عنوان کل نسل هایی که تا حالا رو زمین بودن تعبیر میکنم شاید این کتاب چیزی فراتر از یک کتاب باشه، شاید تاریخ غیر محسوس انسان ها باشه یکی از بهترین جمله هاش رو براتون مینویسم، البته از دید خودم: «روزی که قرار است بشر در کوپه ی درجه یک سفر کند، ادبیات در واگن کالا، دخل دنیا آمده است» امیدوارم مفید بوده باشد
انقدر اینجا از سر و ته این کتاب زدن و سانسورش کردن ک هیچی از کتاب نمونده و شما وقتی کتاب و میخونی یهو از ی قسمت میپره ب ی قسمت دیگه و کلان داستان و درست نمیفهمی
دوستانی که میگن ترجمه به شدت بد بود رو من درک نمی کنم چون یا کامل نخوندن یا کلا یه سری از شنیده هارو بدون فکر تکرار میکنن دوستانی هم که مقایسه انجام دادند و گفته برای بهمن فرزانه خیلی بهتره یا کاوه میر عباسی قطعا این ترجمه رو نخوندن چون فکر نمی کنم حداقل تو ایران کسی دوتا تر جمه مختلف از یه کتاب رو بخونه همونطور که بنده فقط ترجمه آقای پارسای رو خوندم. تنها نسخه ای که از روی زبان اصلی (اسپانیایی) ترجمه شده ترجمه آقا کیومرث پارسای هست.
چند صفحه اول کتاب و که خوندم اصلا خوشم نیومد قلم نویسنده برای سنگین بود و خیلی کسل کننده بود اما گفتم ادامه بدم حتما یه چیزی داره که جایزه نوبل ادبیات و برنده شده این همه ازش تعریف میکنن خلاصه الان طوری شده که کتاب و نمیتونم بزارم کنار کم کم داستان پیشرفت و خوشحالم که نزاشتمش کنار .