تنهایی الیزابت اثر ویلیام ترور

معرفی، خلاصه کتاب و دانلود pdf کتاب تنهایی الیزابت اثر ویلیام ترور رایگان

تنهایی الیزابت شاهکاری خواندنی از ویلیام ترور است که به زندگی چند زن میانسال پرداخته و ماجرا‌های گوناگون هر یک را پیش روی مخاطبش قرار می‌دهد. شخصیت‌های محوری داستان که اکنون در یک بیمارستان بستری هستند هر کدام با ادبیات خاص خودشان گذشته‌شان را برای هم تعریف می‌کنند و از آرزو‌ها، امید‌ها و ترس‌هایشان می‌گویند. الیزابت آیدلبری که اصلی‌ترین شخصیت داستان به شمار می‌آید زنی 41 ساله است که درگیر گذشته‌اش بوده و اکنون با داشتن 3 فرزند و تجربه طلاق با احساساتی از جمله افسردگی دست و پنجه نرم می‌نماید. او در هنگام انتظار برای عمل جراحی که دارد با دو زن دیگر که از طبقات اجتماعی متفاوتی نسبت به او هستند آشنا می‌گردد.

یکی از آن‌ها سیلوی کلپر جوان است که عاشق دوست پسر متقلبش شده است و دیگری خانم سامسون می‌باشد که شرایط مالی نامساعد و ظاهری با یک ماه گرفتگی دارد و پیش از حضور در بیمارستان مشغول به اداره یک خوابگاه شبانه روزی مسیحی بوده است. در این میان زن چهارمی هم به نام لیلی دراکر وجود دارد که به عنوان مسئول بخشی که سه بیمار داستان در آن بستری هستند به کارش مشغول است. لیلی مشکلات غیر قابل تحملی دارد و در عین حال تصمیمش برای فرزند داشتن بسیار جدی است.

ترور از شخصیت‌های متفاوت با ماجرا‌های مخصوص و متعلق به هر کدام از آن‌ها در اثرش استفاده نموده است تا به وسیله آن‌ها از خصوصیات مردمی که در دهه هفتاد میلادی در لندن زندگی می‌کرده‌اند پرده بردارد و حقایقی از زندگی آن‌ها را با جزئیاتی دقیق بیان نماید. کاری که اگر تا پایان کتاب با او همراه باشید متوجه می‌شوید که به درستی و هنرمندانه انجام داده است و از تک تک افراد داستانش برای رساندن منظورش به بهترین شکل استفاده کرده است.

دانلود کتاب تنهایی الیزابت

در ادامه می‌توانید علاوه بر خلاصه کتاب متنی، به خلاصه صوتی کتاب تنهایی الیزابت گوش دهید و آن را دانلود کنید:


دانلود pdf کتاب تنهایی الیزابت

درباره ویلیام ترور

ویلیام ترور (William Trevor) نویسنده ایرلندی بود که در روز 24 مه سال 1928 در این کشور متولد شد و به عنوان یکی از بهترین رمان نویسان و نمایشنامه نویسان ایرلندی شناخته می‌شود. وی در دوران فعالیتش مفتخر به دریافت جایزه ادبی دیوید کوئن و کاستابوک گردید و پنج بار هم در لیست نامزد‌های جایزه من بوکر قرار گرفت. از آثار دیگر این شخصیت فقید می‌توان به: پس از باران، سفر به فلیشا، مجردان تپه و اخباری از ایرلند و داستان‌های دیگر اشاره کرد. وی در روز 21 نوامبر سال 2016 در پایتخت جمهوری ایرلند، دوبلین، دار فانی را وداع گفت.

کتاب تنهایی الیزابت مناسب چه افرادی است؟

خواندن کتاب تنهایی الیزابت به علاقه مندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد می‌گردد.

فهرست کتاب

کتاب تنهایی الیزابت نوشته‌ای تقریباً پر حجم است که در بازار کتاب ایران توسط نشر بیدگل و ترجمه فرناز حائری در 615 صفحه و در 26 بخش به چاپ رسیده است.

بخش‌هایی از کتاب تنهایی الیزابت

آن روز صبح یعنی یازدهم فوریه سال 1973 در لندن زن‌های دیگری هم خودشان را برای رفتن به بیمارستان آماده می‌کردند یکی از آن‌ها سیلوی کلپر بود و دیگری دوشیزه سامسون. در محله شپردزبوش سیلوی کلپر در اتاقی، دو لباس خواب و وسایل بهداشتی را توی کیسه خرید ویکتور ولیو گذاشت و بعد چند بسته سیگار امبسی کینگز هم توی کیسه انداخت. در خیابان بلا کلاوه پلاک نه دوشیزه سامسون یک انجیل و یک کتاب دعا به وسایلی که با خود به بیمارستان می‌برد اضافه کرد.

دکلان، دوست پسر سیلوی کلپر به او اطمینان خاطر داد و گفت: دلم برات تنگ میشه و در خیابان بلا کلاوه دوستان دوشیزه سامسون گفتند بی‌برو برگرد برایش دعا می‌کنند. پدر راس برای اینکه دوشیزه سامسون احیانا در مورد دعا کردنشان دچار سو تفاهم نشود اضافه کرد: دعا می‌کنیم که به خواست خدا درد نکشی ولی دوشیزه سامسون فقط لبخند زد. گفت که در دستان خداوند جای دارد. عمل چیز مهمی نیست و به حبابی روی آب می‌ماند و اضافه کرد که همیشه احساس خوشبختی کرده و به هر چیزی که نگاه کرده نور امید دیده، یکی از برادران تانسل چمدان دوشیزه سامسون را برداشت.

قرار بود کارول پیدزلی و خانم دلو با اتومبیلی که از تعمیرگاه تیم کرایه کرده بودند او را برسانند. پدر راس که از زمان بازنشستگی یعنی سیزده سال پیش ساکن پلاک نه بود با او دست داد. دوشیزه سامسون دختر ولزی ریزنقش و آرتور را برای کار‌های یدی از یکی از خانه‌های معلولان آورده بود. آن دو گفتند که باید زود خوب شود دخترک ولزی سعی داشت هق هقش را پنهان کند و دوشیزه سامسون بازویش را گرفت و باز هم گفت که جراحی چیز مهمی نیست.

در محله شپردزبوش دکلان گفت: بدون تو از دست میرم سر تکان داد تا بر حرفش تاکید کند و امیدوار بود سیلوی یگوید لازم نیست تا بیمارستان همراهی‌اش کند. از بیمارستان چندشش می‌شد سیلوی خنده کنان گفت: از دست نمی‌ری بابا.

لی لی همان طور عینک به چشم و کتاب به دست توی تخت کمی گریه کرد با خودش گفت شاید باید از بیمارستان برود چطور می‌توانست شش هفت دیگر یا شاید هشت هفته دیگر طاقت بیاورد؟ دو سه بار دیگر بخش نری اتکینز پر و خالی می‌شد. خانم ترینگ راهی خانه می‌شد بقیه می‌آمدند و بعد از چند روز فکر می‌کردند یک عمر آنجا بوده‌اند. او را که در راهرو می‌دیدند می‌گفتند: وای چجوری طاقت میاری؟ گریه که کرد سبک شد اشک‌هایش را با دستمال کاغذی پاک کرد و شیشه عینکش را تمیز کرد. آن شب شیفت زن هندی نبود زن دیگری که با نام دورس می‌شناختش و یکبار قضیه عمل را برایش تعریف کرده بود. ساعت شش برایش ماهی و سیب آب پز آورد. بعد از غذا دوباره رفت دستشویی باز سر و صورتش را شست و مو‌هایش را برس زد و رژ لبش را تازه کرد، ساعت هفت قرار بود کنت بیاید.

با این حال موعدش که رسید الیزابت خوش نداشت تختش را با او شریک شود. الیزابت از این موضوع جا خورد و با دلی گرفته فرض را بر این گذاشت که از آن دست زنانی است که شراکت در تخت با هیچ مردی مطلوبشان نیست. بعضی زن‌ها اینطور بودند توی روزنامه‌ها درباره‌شان خوانده بود: چنین زن‌هایی از آنچه در دادگاه‌های طلاق جنبه جسمانی ازدواج نامیده می‌شد خوششان نمی‌آمد. در ماه عسلشان در میان خرابه‌های باستانی کرت این موضوع را با او در میان نگذاشت چون فکر می‌کرد خیلی غیرمنصفانه است. از این موضوع ناراحت بود و تا اندازه‌ای شرمگین، در واقع به مدت نوزده سال از این موضوع حرفی نزد.

الیزابت گریه کنان گفته بود طلاق می‌خواهد و سرش داد کشیده بود: تو دل مرده‌ای. آن موقع مردی پنجاه و یکساله بود بلند قد و راست قامت همچنان صورت عقابی ولی دیگر الیزابت را برای صرف چای بیرون نمی‌برد. وقتی به او گفته بود طلاق می‌خواهد مرد همانطور بی‌حرکت ایستاده بود بعد پشتش را به او کرده و از پنجره قدی به حیاط چشم دوخته بود. الیزابت گفته بود: فقط طلاق می‌خوام ولی همان وقت که داشت این را می‌گفت می‌دانست که قضیه خیلی بیش از این حرف‌ها بود.

صبح روزی که قرار بود در بیمارستان پذیرش شود تصویرش حین بستن چمدان توی آینه قاب ماهونی‌اش افتاده بود. زنی لاغر اندام در لباس فلانل خاکستری بیرون خانه زیر آفتاب بی‌رمق ماه فوریه دخترانش منتظرش بودند: جنیفر یازده ساله و آلیس هشت ساله و جوآنای هفده ساله. مردی که زمانی شوهرش بود در ابردین محل سکونت فعلی‌اش خواب بود. مردی که کوتاه زمانی عاشقش بود و حضورش در زندگی‌اش پیوند زناشوی‌اش را بر هم‌زده بود در خانه‌اش که کمتر از دو کیلومتر با آنجا فاصله داشت مشغول مطالعه مجله ساندی تایمز بود.

مشخصات کتاب تنهایی الیزابت

مشخصات
نویسنده ویلیام ترور
مترجم فرناز حائری
شابک 9786226401067
ناشر نشر بیدگل
موضوع داستان
قطع پالتویی
نوع جلد گالینگور
گروه سنی بزرگسال
تعداد صفحه 615
تعداد جلد 1
وزن 300 گرم

نظرات کتاب تنهایی الیزابت

  • امین مصداقی امین مصداقی

    خوب بود. اگه دل بدین به متن،به جانتون مینشینه. مرسی از انتشارات خوب بیدگل که ما رو با نویسندگان گمنام آشنا میکنه.

  • پرهام ابراهیمی پرهام ابراهیمی

    جلد سالم به دستم رسید

  • کاربر کاربر

    کتاب فوق العاده از ویلیام ترور خیلی خوبه که نشر بیدگل با ترجمه های عالی آثار خوبی عرضه میکنه

  • سارا صديقي سارا صديقي

    کتاب سالم رسید خیلی ممنون من ۵۷ خریده بودم شده ۱۲۰🥲🥲🥲🥲🥲🥲

  • کاربر کاربر

    سلام نمیدونم دوستان چطور ثبت نظر میکنن قبل خوندن کتاب.لاقل دووخط شو بخونین .کتاب پر از غلط نگارشی یک جاهایش و مجبور میشیی دو بار بخونی طوری که رشته کلام از دستت در میره.ممنون از

  • عکس خوانده نمی‌شود

    خرید کتاب تنهایی الیزابت