معرفی و دانلود کتاب شوخی اثر میلان کوندرا رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: میلان کوندرا
- مترجم: فروغ پوریاوری
- ناشر: نشر روشنگران و مطالعات زنان
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 416
- سال انتشار: 1967 میلادی
- افتخارات: -
عاشقانه فلسفی شوخی در سال 1968 توسط میلان کوندرا نویسنده چیره دست اهل چک تالیف گردید. داستان کتاب در پراگ پایتخت چک امروزی رخ میدهد و اتفاقات مربوط به زندگی مردی به نام لودویک را از نوجوانی تا 37 سالگی به تصویر میکشد. البته از مناظری گوناگون و توسط راویان مختلف. غیر خطی بودن ماجرای روایت شرح داده شده از جمله ویژگیهای کتاب پیش رو به شمار میرود و هدف مولف روبرو کردن مخاطب با تاثیراتی است که اعمال لودویک در ارتباطش با افراد دیگر جامعه بر آنها میگذارد. در آغاز، داستان اینگونه تعریف میگردد که لودویک در دفتر کارش با زنی به نام هلنا دیدار میکند که قرار است مصاحبهای میان آنها انجام شود و هلنا از طرف رادیو به عنوان مصاحبهگر در این جلسه حاضر شده است. لودویک تصور میکند هلنا یک متعصب کمونیست است و از این رو سعی بر آن دارد که با دادن پاسخهایی نه چندان درست و حسابی وی را دست به سر نماید، اما وقتی نام کامل او که هلنا زمانک است را میفهمد و فکر میکند که شاید همسر دوست دوران دانشجوییاش یعنی پاول زمانک باشد نظرش برمیگردد.
ماجرا از این قرار است که دشمنی دیرینهای از آن موقع بین لودویک و پاول شکل گرفته و همین موضوع موجب گردیده که لودویک اکنون را فرصت مناسبی برای گرفتن انتقام از او به وسیله اغوا کردن همسرش بداند. وی نقشهاش را دنبال کرده و از آنجا که هلنا برای تهیه یک گزارش از مراسمی سنتی با نام سواری شاهان عازم موراویا زادگاه لودویک میباشد بازگشت به زادگاه برای عملی کردن انتقام تصمیمی است که لودویک میگیرد. خوانندگان کتاب در اصل با ماجراهایی که در این سفر سه روزه به وقوع میپیوندد و البته یادآوریهایی که شخصیت اصلی داستان با برگشتن به محل تولدش در دوران نوجوانی و جوانی به خاطر میآورد مواجه گشته و همچنین با پایانبندی زیبا آن را به انتها میرسانند. از نکات جالب قصه میلان کوندرا جملهای است که نقش اول آن به شوخی میگوید اما راه زندگیاش را با مسائلی که برایش به وجود میآورد تغییر میدهد.
جمله این است: خوش بینی، افیون مردم است. فضای سالم بوی حماقت میدهد زنده باد تروتسکی. همچنین معشوقه لودویک که دختر فقیر و بسیار کم حرف به نام لوسی است هم ورقهایی زیبا را در دل داستان به خود اختصاص میدهد. شخصیت لوسی خیلی با جزئیات توصیف نمیگردد و گاهاً در مکالمهها رگههایی از روحیات و اعتقاداتش بر مخاطب روشن میگردند، مثلاً لوسی به واسطه سختیهایی که در دوران نوجوانیاش متحمل شده است به این اعتقاد رسیده که جسم، کثیف است و در مقابل آن عشق معنوی بوده و از جسم کاملاً جداست و به همین دلیل این دو را کاملاً از یکدیگر تفکیک میکند و نپذیرفتن چنین اعتقادی از سوی عاشقش یعنی لودویک باعث ویرانی رابطه این دو شده و چالشهایی را به وجود میآورد که برای درک جزئیات وقایع توصیه میگردد مدتی را با این اثر ارزنده همزیستی کنید.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب شوخی به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
میلان کوندرا (Milan Kundera) متولد روز 1 آوریل سال 1929 در برنو چکسلواکی میباشد. وی پس از تبعید به فرانسه در سال 1975 در سال 1981 به تابعیت این کشور درآمد. وی تا به حال چندبار نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شده اما هیچگاه موفق به دریافت آن نشده است. کوندرا که جوایز گوناگونی در فعالیت هنریاش از جمله: جایزه مدیسی، جایزه اورشلیم، جایزه هردر و جایزه دولتی ادبیات چک را تاکنون به دست آورده از بهترین آثارش میتوان به هویت، سبکی تحمل ناپذیر هستی و هنر رمان اشاره کرد.
افرادی که خواندن رمانهایی با روایتهای غیر خطی و البته آثار نویسندههای بسیار نامی از جمله میلان کوندرا را همواره در دستور کار خود قرار میدهند پیشنهاد میشود کتاب مذکور را مطالعه کنند. علاوه بر این علاقه مندان به داستانهای سیاسی اجتماعی هم میتوانند از خوانش این اثر بهره کافی را ببرند.
کتاب شوخی در چهار بخش توسط چهار راوی متفاوت توسط انتشارات گوناگونی از جمله نشر ثالث و نشر روشنگران و مطالعات زنان در 414 و 416 صفحه به چاپ رسیده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
از همان اول دقیقاً میدانستم که این هوا و هوس نیست. از همین هم ترسیدم. میدانستم که احساسم نسبت به تو حقیقی است. تو حقیقت من بودی و هیچ کاریش نمیتوانستم بکنم.
هیچ عملی به خودی خود خوب یا بد نیست. تنها جای آن در نظم امور، آن را خوب یا بد میکند.
هیچ چیز به اندازهی غم مشترک، آدمها را به این سرعت و سهولت (گرچه اغلب به گونهای کاذب و فریبنده) به هم نزدیک نمیکند.
هرگز نمیتوانم پاول را از لوح دلم پاک کنم، حتی با اینکه دیگر عاشق او نیستم، حتی با اینکه مرا جریحه دار کرده باز نمیتوانم.
هیچ زنی نمیتواند تا ابد به یک عشق بچهگانه قانع باشد. پاول کاملاً راضی بود. او از آسایش بیتعهدی لذت میبرد، هر مردی در وجودش یک رگه خودخواهی دارد، بر زن است که از خود و از ماموریت خود به عنوان یک زن دفاع کند.
دشمنان نیستند که انسانها را به تنهایی و انزوا محکوم میکنند، دوستانند.
از همان اول دقیقاً میدانستم که این هوا و هوس نیست. از همین هم ترسیدم. میدانستم که احساسم نسبت به تو حقیقی است. تو حقیقت من بودی و هیچ کاریش نمیتوانستم بکنم.
تمسخر زنگاری است که به هر چه بنشیند کم کم آن را تحلیل میبرد.
برای تملک بدنی که آن قدر حسرتش را داشتم فقط میبایست او را درک میکردم، او را میشناختم، او را نه فقط به خاطر آنچه برای من بود، بلکه به خاطر هر آنچه که بود و مستقیماً روی من تاثیر نمیگذاشت، که مال او بود و فقط متعلق به او بود دوست داشته باشم.
هر ذره از هر آنچه در نتیجه یک اشتباه ایجاد میشود به اندازه چیزهایی که از راه منطق و ضرورت ایجاد میشوند واقعی هستند.
فتح کردن ذهن یک زن تابع قوانین سخت و انعطاف ناپذیر خودش است و تمام تلاشها برای به راه آوردن او با حرفهای منطقی محکوم به فناست. عاقلانه این است که تصویر بنیادی خود ساخته او (اصول، آرمانها، اعتقادات اساسی) را تعیین کنید و بعد به یاری زبانآوری، گفتارهای غیر منطقی و از این قبیل تدبیری برای ایجاد رابطهای هماهنگ میان تصویر خود ساخته او و رفتار دلخواه او بیندیشید... مرد میتواند هر چیزی از زن طلب کند، اما جز در مواردی که دلش میخواهد در چشم زن همچون جانوری درنده خوی بنماید، باید این امکان را برای او فراهم کند که هماهنگ با ژرفترین خودفریبیهای خویش عمل کند.
آدمها نه از نحوه اعطای بخشش آگاهند و نه قدرت انجام همچو کاری را دارند. آنها قدرت ندارند گناهی را که یک بار اتفاق افتاده بیارزش کنند. به یاری خارجی نیاز دارند. محروم کردن گناه از اعتبار آن، بیاعتبار کردن، محو کردن آن در زمان و به عبارت دیگر تبدیل کردن چیزی به هیچ، عملی مرموز و فوق طبیعی میطلبد. تنها خدا میتواند گناه را بشوید و پاک کند، آن را به هیچ تبدیل کند و گناهکار را ببخشد، زیرا که او از قوانین زمینی معاف است، زیرا که او آزاد است، زیرا که میتواند معجزه کند. انسان در صورتی میتواند همنوع خود را ببخشد که کار خود را بر بخشش الهی متکی سازد.
نویسنده | ميلان كوندرا |
مترجم | فروغ پورياوري |
شابک | 9789641125402 |
ناشر | روشنگران و مطالعات زنان |
ردهبندی کتاب | ادبیات دیگر زبانها (شعر و ادبیات) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
خیلی کتاب خوبیه توصیه میکنم بخونید
کتاب شوخی، رمانی نوشته ی میلان کوندرا است که به داستان زندگی مردی به نام لودویک یان می پردازد. این اثر، ماجراهای اتفاق افتاده برای لودویک از دوران بلوغ تا 37سالگی را پی می گیرد اما به صورت خطی این اتفاقات را روایت نمی کند و در عوض، بر چگونگی تأثیر کارهای یان بر دیگران و اطرافیان نزدیک به او تمرکز دارد. این رمان درخشان که درباره ی عشقی نافرجام و انتقامی به ثمر نرسیده است
کاغذ با کیفیت . من راضی بودم
امتیاز من از 20 به این کالا ، 15 میباشد
کوندرا ست دیگه عالییییی