معرفی و دانلود کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: جین وبستر
- مترجم: زهره شیشه چی
- ناشر: نشر داریوش
- گروه سنی: نوجوان و بزرگسال
- تعداد صفحه: 207
- سال انتشار: 1912 میلادی
- افتخارات: -
جین وبستر در رمان بابا لنگ دراز زندگی دختر یتیمی را روایت میکند که توسط یک حمایتکننده نیکوکار از پرورشگاه به کالج منتقل شده و در آنجا ادامه تحصیل میدهد. کتاب مذکور شامل نامههایی است که جودی ابوت شخصیت اصلی داستان به پدرخواندهاش نوشته است. جودی زمانی که هنوز کودک بوده است پدر و مادرش را از دست میدهد و پس از آنکه در خیابان بسون در نیویورک سیتی پیدا میشود به یتیم خانهای فرستاده میشود تا در آنجا بتواند به ادامه زندگیاش مشغول شود. توانایی نوشتن در جودی در دوران حضورش در یتیم خانه و سپس حضورش در کالج کشف شده و روز به روز بر آن افزوده میشود. یکی از خیرین پرورشگاه که پس از خواندن یکی از مقالات جودی درباره زندگیاش و البته تحت تاثیر قرار گرفتنش تصمیم به حمایت مالی او میگیرد.
شرط جالب و همچنین عجیبی برای تقبل کردن هزینههای دخترک در کالج میگذارد و آن این است که هر ماه جودی از شرایطش برای او نامه بنویسد و در ازای آن انتظار دریافت هیچ پاسخی را نداشته باشد. در میانه داستان جودی فقط یکبار موفق میشود این فرد را آنهم از پشت ببیند و از آنجایی که قد بلند شخص مورد نظر تنها ویژگی بود که در آن موقعیت میتوانست نظر جودی را به خود جلب کند، وی با استفاده از قوه تخیلش لقب جالبی برای آن مرد میگذارد و بابا لنگ دراز خطابش مینماید. با گذشت روزها و نگارش نامههای مختلف بابا لنگ دراز به محرم اسرار و رازها و داستانهای روزمره شخصیت اصلی کتاب تبدیل میگردد چنانکه جودی از دوست بسیار مهربانش سالی مک براید و از همکلاسی از خود راضیاش جولیا پندلتون برای او میگوید. اگرچه در بیشتر زمانها حضور بابالنگ دراز را در کنار خودش نمیبیند اما در دلش مطمئن است در زمانهایی که نیاز دارد او خودش را به طرق مختلف خواهد رساند.
به هر حال رمان جین وبستر شخصیتهای دیگر با ویژگیهای قابل تامل را در خود دارد که مطالعه آن بسیار زیبا خواننده را با هر یک از آنها آشنا میکند و البته روبرویی جودی ابوت با بابا لنگ دراز در اواخر داستان که غافلگیری لذت بخشی را برای مخاطبان اثر به همراه دارد. ساخته شدن چند مجموعه تئاتر، فیلم سینمایی و البته کارتونی که توسط استودیو ژاپنی نیوپون از این رمان صورت گرفت محبوبیت آن را بیشتر به همگان ثابت کرد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل بابا لنگ دراز به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
جین وبستر (Jean Webster) نویسنده آمریکایی بود که در روز 24 ژوئیه سال 1876 در فردونیا نیویورک متولد شد. وی که تنها فرزند خانواده به شمار میرفت از بستگان مارک توآین نیز بود. او دوران تحصیلش را در مدرسه عادی فردونیا در رشته نقاشی چینی و سپس در مدرسه لیدی جینگری سپری کرد. از آثار او میتوان به: تنها پتی، دشمن عزیز، شاهدخت ویت، جری جوان و وقتی پتی به دانشکده میرفت، اشاره کرد. جین وبستر در روز 11 ژوئن سال 1916 زمانی که تازه فرزندش را به دنیا آورده بود در بیمارستان اسلون نیویورک به دلیل تب زایمان جانش را از دست داد.
در نگاه اول کتاب مناسب کودکان و نوجوانانی است که قصد مطالعه یک اثر زیبا با موضوع و شخصیت پردازیهای دوست داشتنی را دارند اما با بررسی بیشتر میتوان گفت بزرگسالانی که علاقهمند به خوانش آثار اجتماعی و عاشقانه هستند هم میتوانند به خواندن آن بپردازند.
کتاب مذکور توسط نشر داریوش و فرشته با ترجمههایی از زهره شیشه چی و میمنت دانا در 207 و 144 صفحه به چاپ رسیدهاند و در دسترس مخاطبان قرار گرفتهاند.
اگر تمام عمر؛ جوراب ابریشمی بپوشم فکر نکنم اثر جای زخمی که روی قلبم است محو شود.
خیلی مشکل است، آدم بخواهد تمام وقت مراقب خودش باشد تا آنچه را که احساسش میخواهد به کسی نگوید.
زندگی چیزهایی نیست که جمع میکنیم، زندگی قلبهایی است که جذب میکنیم.
در زندگی مشکلات بزرگ نیست که آدم به اراده احتیاج دارد، بلکه به نظرم با خنده به استقبال مشکلات کوچک رفتن، واقعاً احتیاج به عزم و اراده دارد.
من هم سعی میکنم چنین ارادهای را در خود به وجود بیاورم. میخواهم به خودم تلقین کنم که زندگی فقط یک بازیست و من باید تا آنجا که میتوانم ماهرانه و درست آن را بازی کنم. چه در این بازی ببرم و چه ببازم، در هر حال شانهها را بالا میاندازم و میخندم. خوشیهای بزرگ زیاد مهم نیستند مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد.
از دست این آدمها که چشم به آسمان میدوزند و میگویند «مصلحت ما همین است» و به حرفی که میزنند ایمان ندارند، عصبانی میشوم. این نوع فروتنی یا تسلیم، یا هرچه که اسمش را میگذارید، فقط نشانهی تنبلی و سستی است.
بابا لنگ دراز عزیزم؛ تمام دلخوشی دنیای من این است که تو ندانی و من دوستت بدارم. وقتی میفهمی و میرانیام؛ چیزی درون دلم فرو میریزد… چیزی شبیه غرور. بابا لنگ دراز عزیزم؛ لطفاً گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم. من همین که هستی را دوست دارم… حتی سایهات که هیچوقت به آن نمیرسم…!
قبلاً میتوانستم دختری بیفکر و بیخیال و آسوده باشم، چون چیز ارزشمندی نداشتم که از دست بدهم! ولی حالا تا آخر عمر یک نگرانی بزرگ خواهم داشت و هر وقت که تو از من دور باشی به همهی اتومبیلهایی فکر میکنم که ممکن است تو را زیر بگیرند یا همهی تختههای اعلامیهای که ممکن است روی سرت بیفتد... و یا همهی میکروبهای وحشتناکی که ممکن است بخوری... آرامش خیالم تا ابد از بین رفته است!
خوشیهای بزرگ زیاد مهم نیستند، مهم اینه که آدم بتونه با چیزهای کوچک خیلی خوش باشه. باباجون من رمز بزرگ خوشبختی رو پیدا کردهام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلاً نباید افسوس گذشته رو خوردو یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده رو برد.
«فکر میکنید کتاب مورد علاقه من چیست؟» امیلی برونته هنگامی که بلندیهای بادگیر را نوشت، بسیار جوان بود و هرگز از کلیسای هاوُرث خارج نشده بود. او هرگز در زندگیاش هیچ مردی را ندیده بود؛ چگونه او میتوانست مردی مانند هیتکلیف را تصور کند؟ من نمیتوانم این کار را انجام دهم، من کاملاً جوان هستم و دیگر در یتیم خانه جان گیر نیستم. گاهی اوقات ترس وحشتناکی به من میرسد که من یک نابغه نیستم. بابا لنگ دراز عزیزم، اگر من نویسندهای بزرگ نباشم، به شدت ازم ناامید خواهی شد؟
با یک مرد راه رفتهام صحبت کردهام و چای خوردهام! آن هم مردی عالیقدر. با آقای جرویس پندلتن. از فامیل ژولیا، مختصراً عموی او. قدش مثل شما خیلی بلند است. به اینجا آمده بود و تصمیم میگیرد که سری به برادرزادهاش بزند. آقای پندلتن برادر کوچک پدر ژولیاست، ولی ژولیا مثل اینکه او را خوب نمیشناسد.
گمان میکنم وقتی که ژولیا طفل کوچکی بوده، عمو نظری به وی انداخته و از همان ابتدا از او خوشش نیامده و از همانوقت دیگر اعتنایی به وی نکرده است. به هر حال آقای پندلتن، مؤدب و موقر در اتاق پذیرایی، کلاه و عصا و دستکش خود را پهلویش گذاشته و روبهروی من نشسته بود.
از آنجایی که ژولیا و سالی زنگ هفتم کلاس داشتند و نمیتوانستند غیبت کنند، ژولیا به اتاق من دوید و خواهش کرد که عمویش را در دانشکده بگردانم و بعد از کلاس او را به ژولیا تحویل بدهم. البته من بدون توجه خاصی قبول کردم، گر چه من علاقهی چندانی به پندلتنها ندارم! ولی اتقافا این یکی خیلی دوستداشتنی از آب درآمد. شباهتی به پندلتنها ندارد. خیلی به ما خوش گذشت، کاش من هم یک همچو عمویی داشتم! حاضرید یک چندی هم عموی من باشید؟ مثل اینکه بهتر از مادربزرگ بودن است.
نویسنده | جین وبستر |
مترجم | زهره شیشه چی |
شابک | 978-600-8480-38-9 |
ناشر | داریوش |
موضوع | رمان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | گالینگور |
تعداد صفحه | 207 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 333 گرم |
جودی، دختری پر از احساس و خواندن داستانش پر از عشق و محبت، اما در ترجمه به قدری کلمات غیرملموس، فعل ها نابجا و پر از غلط املایی هست که خوندن داستان یه طرف، فهمیدن معنای جمله ترجمه شده یه طرف، اگر داستان از قبل ندونی، نمیتونی ادامه بدی، واقعا حیف این همه زحمت که با چهارتا فعل اشتباه هدر رفته و خوندن داستان رو سخت کرده، من چاپ دیگه ای رو خونده بودم، به اندازه ای زیبا نوشته شده بود که نتونستم کتاب از خودم جدا کنم و یک ضرب نشستم یه گوشه و همه ش خوندم، اما تا پاراگراف اول این کتاب خوندم، تعجب کردم، چون معناش نفهمیدم، همون صفحه ی اول، نونخانه، نوانخانه، نوانخوانه، ... معلوم نشد کدومش درست...
اینکه بالای صفحه ها ی کادرای آبی بود یکم زد تو ذوقم،درکل محشره
واقعا خیلی خیلی خیلی عالیه حتما بخرید ضرر نمیکنید
همه فکر کنم آشنا هستن با داستان این کتاب. فوق العاده قشنگه حتما بخونید
خوب نیست عالیه تا صفحه ی ۱۶ بالای صفحه آبیه به بعد صورتی میشه
کتاب خوبی بود،فقط لطفا کتابهایی که میفرستین رو از لحاظ ظاهری بررسی کنید که پاره نباشن مثل کتابی که برای من فرستادین.
خیلی کتاب سبکیه و برگاش هم خوبه جلد محکم کاش ارزونتر بود قیمتش خیلی زیاده تو شگفت انگیز بهتره بخرید
من که عاشقش شدم بنظرم کتابی هستش که کمک میکنه زیبا فکر کنیم و به زندگی بیشتر امیدوار باشیم
کتاب خوبیه من دخیلی دوست داشتم و سروقت رسید ولی یه مقدار پارگی داشت چون خیلی کم بود مرجوع نکردم در کل کتاب خوبیه و برای کادو مناسبه ممنون از
خیلی قیمتش نصبت به بیرون عالیه حتما تهیه کنید
خیلی کتاب خوبیه ولی من زیاد توشم نیامو چون همش جودی نامخ مینویسه
با خوندن این رمان خاطرات گذشته و دیدن سریال بابا لنگ دراز برام زنده شد. واقعا عالی بود ..
این کتاب خیلی غلط املایی داره و به نظرم قیمتش گرونه
عالیه من وقتی این کتاب رو تهیه کردم تو بیمارستان بستری بودم خوندن این کتاب از دردم کم میکرد
من خریدم ولی دوسش نداشتم همش نامه بود چیز خاصی نداشت