
معرفی و دانلود کتاب زیر درخت سیب اثر آلیس مونرو رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: آلیس مونرو
- مترجم: مصطفی شایان
- ناشر: نشر چلچله
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 180
- سال انتشار: 2014 میلادی
- افتخارات: برنده جایزه ادبی گیلر
زیر درخت سیب کتابی است از نویسنده توانای کانادایی آلیس مونرو که سابقه بردن جایزه نوبل ادبیات را دارد. زیر درخت سیب در اصل مجموعه داستانی ست که از چهار داستان کوتاه تشکیل شده با نامهای:
چگونه با همسرم آشنا شدم
دوست روزهای جوانیام
زیر درخت سیب
شکوفایی عشق
مونرو در این کتابش همانند دیگر آثارش، مسائل زنان را مورد اشاره و بررسی قرار داده و جایزه ادبی گیلر را نیز بابت آن بدست آورده است. مونرو که لقب ملکهی بیبدیل داستانههای کوتاه را نیز یدک میکشد در هر 4 داستان، موضوع جنسیت را جدی گرفته و زنانی را که بین مدرنیته و گذشتهی سنتی گرفتار شدهاند را محوریت ماجراهایش قرار داده است. نکته مشترک قصههایش نیز همانند گذشته بعد مکانی آنها میباشد که روستایی در انتاریوی کاناداست که همان محل زندگی و بزرگ شدن وی در گذشته است.
شخصیت پردازیهای این نگارنده مطرح آنقدر قوی است که ذرهای به خیالی بودنشان نمیتوان فکر کرد و دوستان و فرزندان و انواع نقشهایی که برای آدمها در نظر میگیرد، بصورت کاملاً واقعی و باورپذیر در پیشگاه خواننده قرار میگیرد. برخی از منتقدین، زیر درخت سیب را حتی برای فیلمنامه نیز مناسب دانستهاند که میتوان از روی آن یک اثر تلویزیونی یا سینمایی ساخت و ببینندههای بسیاری را به سمت آن کشاند. به هرحال مانند گذشته آلیس مونرو اعجابانگیز نوشته است و خواننده را عاشق روایتهایش خواهد کرد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب زیر درخت سیب به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
آلیس مونرو (Alice Munro) نویسنده معاصر کانادایی است که در 10 ژوئیه سال 1931 در وینگهام انتاریو متولد شده است. او که از تواناترین نویسندگان داستان کوتاه است در خانوادهای با پدری کشاورز و مادری معلم، پرورش یافت. تحصیلاتش را در دانشگاه وسترن انتاریو گذراند و پیش از آنکه به نویسندگی بپردازد، حرفههایی چون پیشخدمتی، تصدی کتابخانه و کار در مزارع تنباکو را تجربه نمود. مونرو پس از نقل مکانش به ویکتوریا در سال 1963، کتابفروشی مونرو را افتتاح کرد و بر خلاف علاقه اولیهاش به نگارش رمان، متوجه شد که نگرش او برای نوشتن داستان کوتاه مناسب است. مونرو درسال 2013 برنده جایزه نوبل ادبیات شد و بسیاری از منتقدین وی را با آنتوان چخوف مقایسه میکنند. شماری از کارهای او عبارتند از: دورنمای کاسا راک، دست مایهها، آموندسن، پاییز داغ، پیشروی عشق، فرار، دره اتاوا و میخواستم چیزی بهت بگم.
به هوادران داستانهای کوتاه با محوریت زنان و همچنین دوستداران کتابهای آلیس مونرو توصیه میگردد زیر درخت سیب را در اسرع وقت مورد مطالعه قرار دهند.
زیر درخت سیب در ایران به همت انتشارات چلچله با ترجمه مصطفی شایان در 180 صفحه به چاپ رسیده است و هم اکنون عموم میتوانند از کتابفروشیهای مختلف، آن را تهیه کنند.
شکوفههای درخت گیلاس مرا یاد درختان مزرعهی مک آلپین میانداخت. آن روزهایی که تازه شکوفه داده بودند، خیلی دلم میخواست آنها را تماشا کنم. البته نه تنها تماشا چرا که از جاده هم میشد آنها را دید. دلم میخواست زیر آنها دراز بکشم و سرم را به تنهی درخت تکیه بدهم و به انبوه شکوفههای بالای سرم چشم بدوزم.
من به خاطر او دروغ گفتم و البته تا حدودی هم به خاطر خودم. اکنون میفهمم که زنها باید هوای هم دیگر را داشته باشند و این کارها را در حق هم نکنند، ولی آن روزها متوجه این نبودم.
ظهر بود که متوجه آمدن هواپیما شدیم. آنقدر صدایش نزدیک و بلند بود که احساس کردیم با خانه برخورد میکند، به همین خاطر همه از ترس با عجله به داخل حیاط دویدیم. از لابه لای شاخههای درختان دیده میشد، قرمز رنگ و نقرهای بود. این اولین بار بود که هواپیمایی را از نزدیک میدیدم. خانم پیبلس بسیار ترسیده بود و فریاد زد.
پسر کوچکشان جوی با صدایی بلند و کشیده گفت: «فرووووووود اضطراری.» دکتر پیلس گفت: «نگران نباشین، اون کارشو بلده، میدونه چه کار میکنه». آقای پیبلس دامپزشک بود، اما مانند دیگر پزشکان آرام و با متانت حرف میزد.
وقتی که تازه در جادهی نزدیک خانهمان شروع کرده بودم به تمرین، خواهرم پرسید: «قصد که نداری با دوچرخه به مدرسه بری؟» سن او از من کمتر بود، اما گاهی وقتها پیش از آنکه کار احمقانهای انجام دهم، متوجه میشد و به خاطر من و کارهایم رنج میکشد.
به خاطر شکل و شمایل عجیب دوچرخه نبود که او مرا از این کار منع میکرد، بلکه به خاطر این بود که من سیزده ساله و کلاس اول دبیرستان بودم و این برای دخترانی که با دوچرخه به مدرسه میرفتند خیلی مهم بود. دخترانی که میخواستند زنانگیشان را شکل دهند باید دوچرخه را کنار میگذاشتند. دخترانی هم که با دوچرخه به مدرسه میآمدند، آنهایی بودند که یا پدر و مادرشان توان گرفتن خانه در شهر را نداشتند و یا خیلی ساده بودند و متوجه قوانین نانوشته، اما حیاتی و مهم نمیشدند. ما این گونه محدودیتها را نداشتیم، بنابراین اگر من با دوچرخه، بخصوص این دوچرخهی عجیب و غریب به مدرسه میرفتم در زمرهی این گونه دختران قرار میگرفتم. دخترانی که کفشهای چرمی زنانه و جورابهای بلند میپوشیدند و موهایشان را بالا میبستند.
روزها میگذشت و من همچنان منتظر بودم، تا این که یک روز به زنهایی فکر کردم که اینگونه فکرشان و زندگیشان را نابود کرده بودند. زنهایی که ماهها و سالها چشم به راه نامهای مانده بودند، اما سرانجام هیچکس برایشان نامهای نفرستاده بود. خودم را تصور کردم که سالهای زیادی گذشته است، موهایم دیگر سفید شدهاند و من همچنان منتظرم. سپس فکر کردم که نباید این کار را انجام دهم، بنابراین از آن روز به بعد نرفتم که آنجا بنشینم و انتظار بکشم.
نویسنده | آلیس مونرو |
مترجم | مصطفی شایان |
شابک | 978-964-8329-92-6 |
ناشر | چلچله |
موضوع | رمان |
ردهبندی کتاب | اشعار فارسی (شعر و ادبیات) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 180 |
تعداد جلد | 1 |
سایر توضیحات | جهت مشاهده کليه کتب ما بر روي، واژه بوکاف در يکي از محصولات ما کليک نمائيد. به انضمام نشانگر کتاب اختصاصی بوکاف چاپ شده با کاغذ بالک(کاغذ دوستدار طبیعت بدون استفاده از مواد شیمیایی) فونت درشت و خوانا |
کتاب خوبیه ولی ترجمه خوب نیست نمی دونم با چه انگیزه ای سال و ماه میلادی به شمسی ترجمه کرده حتی سنت به ریال ترجمه کرده است
از خرید راضی نبودم
خوب بود
خوب
خوبه به قیمت
خوب است خوب
رمانی عالی ،واقعا از خواندنش سیر نمیشم
کیفیت چاپی خوبی داشت.ترجمه ساده و روان
کتابهای مقرون به صرفه هستند
عالیییی بود از همه نظر
بد نبود
کتاب خوبیه سالم به دستم رسید
خیلی خوب
مشکلی تو خود کتاب نیست،داستانش رو هنوز نخوندم،اگه کتاب دوست دارین حتما تهیه کنین
خوب هست و نوع کتاب هم خوبه