معرفی و دانلود کتاب گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: اسکات فیتز جرالد
- مترجم: محمد هاشمی
- ناشر: نشر باران خرد
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 208
- سال انتشار: 1925 میلادی
- افتخارات: -
کتاب گتسبی بزرگ رمانی عاشقانه که البته حرفهایی بیش از یک رابطه رمانتیک را در خود دارد اثری به یاد ماندنی از اف اسکات فیتزجرالد نویسنده فقید آمریکایی میباشد. ماجرای کتاب در مورد زندگی شخصی به نام جی گتسبی است که دارای ثروت فراوانی بوده و پایان هر هفته مهمانیهایی را در عمارتش برگزار میکند اما در پس این اقداماتش رازی دارد که در پایان داستان برملا میشود. روایت داستان توسط فردی به نام نیک کاراوی صورت میگیرد که پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ییل به نیویورک مهاجرت میکند تا برای خودش شغلی در زمینه اوراق قرضه دست و پا کند. او در دهکدهای به نام westegg ساکن میشود که اطرافش متعلق به ملکهایی از ثروتمندان است. در نزدیکی نیک دخترعمویش دیزی به همراه همسرش که شخصی متمول و البته بیرحم به نام تام میباشد زندگی میکند. در گفتگوهایی که در اواسط کتاب از زبان دیزی صورت میگیرد ناراضی بودن او از زندگی مشترکش برای نیک و خواننده روشن میشود و تقریباً مصادف با این انتقال اطلاعات نیک با گتسبی آشنا شده و در یکی از مهمانیهایش حضور پیدا میکند.
در طول آشنایی نیک و گتسبی صحبتهایی از مدالها و تحصیلات گتسبی به میان میآید و سپس جردن بیکر که از دوستان دیزی بوده به نمایندگی از گتسبی از نیک میخواهد تا دیزی را به یکی از مهمانیهای مجللش دعوت نماید. نیک ابتدا کمی تعجب میکند و پس از کمی تحقیق پی به این موضوع میبرد که در گذشته دیزی و گتسبی عاشق یکدیگر بودهاند. به هر حال ملاقات دیزی و گتسبی صورت میگیرد و راه برای حضور دیزی در عمارت او و مهمانیهایش باز میشود. دیری نمیگذرد که گتسبی از ماهیت اصلی خودش برای نیک پرده بردارد و به او میفهماند که نه تنها فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد نیست بلکه ثروتی را که بدست آورده است از راههای خلافی همچون قاچاق بوده است.
طی فعل و انفعالاتی در یک سفر تام بوکنن همسر دیزی، نیک و گتسبی با هم به نیویورک میروند و در طول مسیر با همسر میرتل که گفته میشود عشق سابق تام بوده روبرو میگردند و سپس تام گتسبی را متهم میکند که قصد داشته دیزی را بدزدد و همین موضوع موجب ایجاد درگیری شدیدی میشود که رنگ جذابتری به داستان میبخشد. چند قتلی که در این میان رخ میدهد و یکی از دلایل اصلی آنها قضاوت زودهنگام افراد است موضوعی است که بیشک خواندن کتاب را برای علاقه مندان ضروری میسازد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب گتسبی بزرگ به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
اسکات فیتزجرالد (F.Scott Fitzgerald) نویسنده آمریکایی بود که در سال 1896 در ایالات متحده آمریکا متولد شد. این نویسنده که بیشتر شهرتش را پس از مرگش و به واسطه داستانهای کوتاه و جذابی که نوشته بود بدست آورد دارای آثار دیگری مانند: زیبا و ملعون، لطیف است شب، آخرین قانون، بازگشت به بابل و آن سوی بهشت میباشد. او سرانجام در روز 21 دسامبر سال 1940 در لس آنجلس جان به جان آفرین تسلیم کرد.
از آنجایی که گتسبی بزرگ رمانی عاشقانه و کلاسیک میباشد میتواند به افرادی که علاقهمند به اینگونه آثار هستند پیشنهاد شود. همچنین به علت زبان انتقادی که نویسنده در تالیف اثر به کار گرفته است آنهم در مورد شرایط جامعه آمریکا در زمانی که این داستان به وقوع میپیوندد لذا به خوانندگان این سبک از رمانها هم توصیه مطالعهاش خالی از لطف نیست.
کتاب نه چندان پر حجم گتسبی بزرگ توسط چندین انتشارات بین 170 تا 200 صفحه با ترجمههای مناسبی از افرادی همچون محمد هاشمی پس از یک مقدمه در یک بخش اصلی پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.
امیدوارم که او یک احمق باشد این بهترین چیزی است که یک دختر میتواند در این دنیا داشته باشد یک احمق کوچک زیبا.
مهمانیهای بزرگ را دوست دارم آنها بسیار صمیمی هستند در مهمانیهای کوچک هیچ گونه حریم خصوصی وجود ندارد.
نمیتوانید گذشته را تکرار کنید؟ البته چرا میتوانید.
بیایید یاد بگیریم که دوستی خود را برای یک مرد وقتی زنده است نشان دهیم و نه بعد از مرگ او.
میبینید که من معمولاً خودم را در میان غریبهها میبینم زیرا اینجا و آنجا میرانم و سعی میکنم اتفاقات غمانگیزی که برای من افتادهاند را فراموش کنم.
بنابراین با تابش آفتاب و انبوهی از برگهای روی درختان همانطور که همه چیز در فیلمها به سرعت رشد میکنند من این اعتقاد راسخ را داشتم که زندگی با تابستان دوباره از نو آغاز میشود.
من در درون و برون آن بودم به طور همزمان محور و دفع شده توسط انواع پایان ناپذیر زندگی.
من در واقع عاشق نبودم اما نوعی کنجکاوی را احساس میکردم.
من عادت کردهام که قضاوتهایم را توی دلم نگه دارم و همین خصوصیت باعث شده که باطن عجیب و غریب خیلی از آدمها برایم رو بشود و در عین حال گرفتار آدمهای پر چانه کار کشتهای هم بشوم.
خانهشان آراستهتر از حدی بود که انتظار داشتم. عمارت شوخ و شاد سرخ و سفیدی بود به سبک مهاجرنشینهای جورجیا و مشرف به خلیج. چمن از کنار آب شروع میشد و بعد از یک ربع مایل دویدن و از روی ساعتهای آفتابی و گذرگاههای آجری و باغچههای گر گرفته پریدن میرسید به در اصلی و سرانجام که به عمارت میرسید به شکل پیچکهای براق از دیوار بالا میرفت انگار از فشار دویدن.
نمای اصلی را یک ردیف از پنجرههای قدی میشکافت که برق میزدند از رنگ طلا که در آنها منعکس میشد و کاملاً هم باز شده بودند به روی هوای گرم و بادخیز آن عصر و تام بوکنن با لباس سوارکاری روی ایوان جلو ایستاده بود و پاهایش را از هم باز کرده بود.
حسن بزرگی است مشروب نخوردن وسط مشروب خورهای قهار آدم میتواند زبانش را نگه دارد و از این هم مهمتر آدم میتواند هر نوع رفتار غیر عادی و بینظمی جزئی خودش را طوری زمانبندی کند که بقیه کور کور باشند و نبینند یا اهمیت ندهند.
گتسبی به نور سبز باور داشت به آن آینده سراسر لذت که سال به سال از برابر ما بیشتر پس مینشیند پس از چنگ ما گریخته است اما مهم نیست فردا تندتر خواهیم دوید دستهایمان را بیشتر خواهیم گشود و روزی در صبحی خوش. پس همچنان میکوبیم مانند قایقهایی خلاف جریان و همواره به گذشته رانده میشویم.
رفیق نمیتونم بگم چقدر تعجب کردم وقتی دیدم عاشقش شدم حتی یه مدت امید داشتم که ولم کنه ولی نکرد چون خودش عاشقم شده بود. فکر میکرد خیلی سرم میشه چون چیزهایی که میدونستم فرق داشت با چیزهایی که خودش میدونست. خب بله خیلی با آرزوهام فاصله داشتم اما لحظه به لحظه هم عاشقتر میشدم بعد دیگه هیچی برام مهم نبود. چه فایده داشت کارهای مهم بکنم وقتی میتونستم براش بگم چه کارهایی میخوام بکنم و با گفتنش بیشتر بهم خوش میگذشت؟
هر کسی حداقل یکی از فضیلتهای مهم را برای خودش قائل است و فضیلت من این است: من یکی از معدود آدمهای با صداقتیام که در عمرم شناختهام.
شبهای تابستان از خانه همسایهام صدای موسیقی میآمد در باغهای لاجوردیاش مردها و دخترها مانند شب پرهها در میان نجواها و شامپانی و ستارهها، رفت و آمد میکردند.
یک شب پاییزی پنج سال پیش وقتی برگهای پاییزی داشتند میریختند آنها در خیابان قدم میزدند و بعد به جایی رسیدند که هیچ درختی نبود و پیاده رو از نور ماه سفید شده بود. آنها رو در روی هم ایستادند، شب سردی بود با هیجانی اسرارآمیز که فقط دو بار در سال هنگام تغییر آب و هوا رخ میداد. نور چراغ خانهها در سکوت به تاریکی بیرون هجوم میآورد و در بین ستارگان غوغایی بود. گتسبی از گوشه چشمش میدید که بلوکهای دیوار پیاده رو مثل نردهبان هستند از آنها بالا رفت و جایی مخفی را در بالای درختها دید اگر تنها بود میتوانست بالاتر برود و اگر بالا میرفت میتوانست بر بام جهان بایستد و طعم شیرین پیروزی را بچشد.
قلبش تندتر و تندتر میزد، صورت سفید دیزی در مقابل صورتش قرار گرفت. میدانست اگر این دختر را ببوسد و خیالات نگفتنیاش را برای همیشه به عقد نفس فانی او درآورد افکارش دیگر هیچگاه مانند فکر خدا مغشوش نخواهد بود پس منتظر ماند و برای چند لحظه دیگر به نوای دیاپازونی که به ستارهای دیگر نواخته میشد گوش سپرد بعد او را بوسید وقتی لبهایش را بر لبان دیزی گذاشت لبهای او برایش مثل گل شکفت و روح در جسم او کاملاً دمیده شد.
نویسنده | اسکات فیتز جرالد |
مترجم | محمد هاشمی |
شابک | 978-622-6199-05-6 |
ناشر | باران خرد |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
نوع کاغذ | تحریر |
چاپ شده در | ایران |
تعداد صفحه | 208 |
وزن | 1000 گرم |
بینظیر بود خیلییییی بینظیر بود مرسی دیجی جون مرسی باران خرد مرسی فیتز جرالد
با توجه به قیمتش جنس کاغذ خوبی داشت ولی سانسور شده بود و قسمت های زیادی حذف شده بود.
از همه لحاظ خوبه
متن کتاب خیلی سانسور شده بود ترجمه از نسخه اصلی خیلی دور بود
خیلی معمولی بود با اینکه با این قیمت من کتانب بهتری سفارش دادم که طراحی زیبا تری داره ولی داستانش جالبه البته اگر سانسورش کمتر بشه بهتره
داستان خوب و غیرخطی داره ولی ترجمه با توجه به متن اصلی کمی کاستی داشت.جاهایی حتی بی ربط!!
این کتاب اونقدری که معروفه و آوازه بلندی داره خوب نبود بنظرم ولی در کل ارزش خوندن داره حتماً از جنس کتاب هم راضی بودم
عالی
جالبه
بعد دیدن فیلمش تصمیم گرفتم بخونمش
متن ساده و داستانی قشنگ
کتاب بهترین هدیه است
با توجه به نظرات دوستان عزیز سفارش دادم
خیلی خوب راضیم خصوصا با تخفیف هایی که دیجی میزاره
یک داستان جالب