
معرفی و دانلود کتاب عاشقانه های یک نفوذی اثر سارا عباسی رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: سارا عباسی
- مترجم: -
- ناشر: نشر ندای الهی
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 406
- سال انتشار: 2024 میلادی
- افتخارات: -
سارا عباسی در کتابش با نام "عاشقانههای یک نفوذی" قصهای عاشقانه را روایت کرده است که آوازی جالب و پایانی زیبا دارد. ماجرا با فرار یک مجرم از دست ماموران پلیس شروع میشود؛ تعقیبگریزی که در یک پارک رخ میدهد و شخصیت محوری داستان، یاسمن، در حالی که مشغول عکاسی از گیاهان و گلهای پارک میباشد، صحنهٔ فرار کردن شخصی با کلاه ایمنی از دست ماموران پلیس را خیلی اتفاقی میبیند.
فراری برای پنهان شدن از دست افراد پلیس بین بوتهها مخفی شده و لباسهایش را عوض میکند و برای آنکه هویتش مشخص نگردد از یاسمن کمک میگیرد. جالب اینجاست که یاسمن برخلاف خواستهٔ خود موجب بازداشت شدنش و گریختن شخص فراری میگردد. حالا دختر داستان در اتاق بازجویی منتظر لحظات سخت بازجویی است اما نمیداند که دست روزگار برای او چه در آستین دارد.
البته زمان زیادی هم نمیگذرد و زمانی که یکی از ماموران نیروی انتظامی برای دلجویی سراغ او میآید، بسیار غیرمنتظره او را میشناسد و دوران کودکی برایش یادآوری میگردد. مامور پلیس، نیما رادمنش نام دارد که در زمان کودکی، همبازی یاسمن و همسایهٔ خانهٔ مادربزرگش بوده و حالا با حضورش، امیدی را در قلب دختر بیگناه داستان به وجود آورده است.
این، تازه شروعی به اتفاقات بعدی است که از مهمترین آنها میتوان به قصهٔ جذاب و عاشقانهای اشاره کرد که سارا عباسی با قلم قدرتمندش در مقابل خوانندگان قرار داده است.
سارا عباسی، نویسنده و مترجم ایرانی است که در سال ۱۳۸۰ در ایران متولد شده است. دیگر اثر او «عرش عشق» میباشد.
به طرفداران کتابهای عاشقانهٔ ایرانی توصیه میشود این اثر را در فهرست مطالعاتی خود قرار دهند.
کتاب پیش رو در حال حاضر به همت انتشارات ندای الهی در قالب یک نسخهٔ ۴۰۶ صفحهای به چاپ رسیده و در اختیار عموم علاقهمندان قرار گرفته است.
«امروز که رفتی باشگاه اسبسواری پیش نازنین باید جوری رفتار کنی که اون فکر کنه تو هم به مهمانی خیلی علاقه داری و هم از نظر مالی وضعیت خوبی نداری و برای داشتن درآمد به کار احتیاج داری و هر کاری که باشه انجام میدی. اینم بگم که در وهلهٔ اول باید اعتمادشو به خودت جلب کنی تا تورو ببره تو گروهشون و بعد مهمانیهاشون. هدف ما اینه که یه کم اطلاعات از این باند به دست بیاریم؛ بعد تو رو میکشیم بیرون که دیگه خطری اصلاً و به هیچ وجه برای تو نداشته باشه، تا اینجا که سوالی یا مشکلی نداری؟»
با تردید گفتم: «نه.»
«اوکی. حالا با من بیا بریم تا بهت ردیاب و شنود وصل کنم.»
با هم تو یه اتاق رفتیم. یه گوشواره به شکل نگین کنار گوشم نصب کرد و گفت: «تو از طریق این نگین با ما در ارتباطی.»
بعد یه انگشتر داد. بهم گفت: «اینم بذار تو دستت تا ما از طریق این انگشتر بتونیم تو رو ردیابی کنیم و از موقعیت مکانی تو باخبر باشیم.»
جلوی آینهٔ اتاقم ایستاده بودم و تند تند آماده میشدم؛ آخه قرار بود نیما ساعت ۹ بیاد دنبالم.
دیشب وقتی از اتاق بنیامین برگشتم تو اتاق خودم یه پیامک از شمارهای ناشناس داشتم که نوشته بود: «یاسمن خوبی؟ تو خونه برات مشکلی پیش نیومد؟»
تا حدودی میشد حدس زد کیه ولی قطع به یقین نه!
براش نوشتم: «شما؟»
در جوابم بلافاصله بهم زنگ زد و ازم خواست که امروز همو ببینیم تا دربارهٔ موضوع همکاری من با پلیس صحبت کنیم و به اصرار آدرس خونهمون رو گرفت تا صبح بیاد دنبالم.
برای آدمی مثل من که همیشه عاشق هیجان بودم، این همکاری به نوعی ارضا حس هیجانم بود.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب عاشقانه های یک نفوذی به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب عاشقانه های یک نفوذی