معرفی و دانلود کتاب خلیج نقره ای اثر جوجو مویز رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: جوجو مویز
- مترجم: یاسمن فروغی فر
- ناشر: نشر میلکان
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 400
- سال انتشار: 2007 میلادی
- افتخارات: -
خلیج نقرهای رمان عاشقانه دیگری از جوجو مویز است که از نظر بُعد مکانی در یک شهر ساحلی اتفاق میافتد. داستان، دارای چند شخصیت میباشد و از دید هر یک آنها بخشی از وقایع را روایت میکند. نام برخی از شخصیتها عبارت است از کاتلین، مایک، هانا، لیزا و تعدادی دیگر که به نوعی ماجراهای مربوط به هر یک از آنها با خلیج نقرهای در ارتباط است. مایک دارمر، یکی از آن افراد است. او که در لندن ساکن است قرار است برای تجارتی که قصد دارد در یک هتل راه اندازی کند، به استرالیا رفته و در یکی از بنادرش، هدفش را عملی سازد.
مایک، برنامهها دارد و در ذهن خود، انواع و اقسام پیش بینیها را انجام داده است اما خلیج نقرهای و آدمهایش و البته کارکنان هتل، با تفاوتهای رفتاری ای که دارند، باعث رخدادهایی میشوند که مایک روی دیگر شخصیتش نمایان میشود و موضوعات جدیدی رخ نشان میدهند. از طرفی دیگر، لیزا مک کالن و دخترش هانا که در خلیج نقرهای به گذران روزها مشغول هستند همانند دیگر مردم آنجا هستند با این تفاوت که لیزا احساس میکند امنیتی که در خلیج دارد، مکان دیگری نمیتواند برایش تأمین کند و هتل مورد نظر فعالیت ملک، به عمه لیزا تعلق دارد.
با این مشخصات مویز در رمانش مایک و لیزا را در سر راه هم قرار میدهد و ماجراهایی که پس از آشنایی آنها با هم رقم میخورد. کاتلین هم دختری جسور است که در هفده سالگی کار بزرگی همچون صید یک کوسه عظیم الجثه را انجام داده است و نامش در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است و از جمله جاذبههای خلیج نقرهای نام گرفته که موجب هجوم خیل عظیمی از مردم به آنجا شده است. به هر حال خواندن خلیج نقرهای بدون شک تجربه دوست داشتنی ای خواهد بود.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب خلیج نقره ای به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
جوجو مویز (Jojo Moyes) نویسنده انگلیسی و متولد 4 اوت سال 1969 در لندن میباشد. او که به روزنامه نگاری هم اشتغال دارد، از سال 2002 به بعد، رمانهای عاشقانه را تألیف میکند که در سراسر دنیا هوادران پرشماری هم دارد. این نویسنده که تاکنون دوبار جایزه سال رمان عاشقانه را از آن خود کرده است آثار متعددی دارد که برخی از آنها عبارتند از: ماه عسل در پاریس، تک و تنها در پاریس، باز هم من، اسب رقاص، دختری که رهایش کردی، مرکز فروش طاووس، کشتی عروسها، میوه خارجی و بخشنده ستارهها.
به هوادران رمانهای خارجی و دنبال کنندگان کتابهای جوجو مویز پیشنهاد میشود خلیج نقرهای را مطالعه کنند.
خلیج نقرهای به همت چندین انتشارات در ایران به چاپ رسیده است و در اختیار عموم قرار گرفته که عبارت اند از: انتشارات جامی با ترجمه کیومرث پارسای در 448 صفحه، انتشارات میلکان در 400 صفحه با برگردان یاسمن فروغی فر، انتشارات سپهر ادب با ترجمه زهرا غلامرضا نژاد در 382 صفحه، نشر هنر پارینه با نام بندر نقرهای در 424 صفحه و برگردان شقایق عظیم پور.
تصور میکردم شاید مایک دچار بحران میانسالی شده، یا لیزا واقعاً نخستین عشق او باشد. اغلب افراد، هنگامی که برای نخستین بار عاشق میشوند، معمولاً کارهای عجیب و غریب انجام میدهند. شاید برنامه توسعه، آنگونه که انتظار میرفت، ستودنی نبوده است.
در نهایت، هفته پیش به من زنگ زد و این ماجرا را تعریف کرد. نمیتوانم دروغگو باشم. هرگز اولویت من به رغم آنچه او انتظار داشت، چگونگی حمایت از آن زن نبود. ماجرایی بسیار جالب بود: دوست دختر شکستخورده مردی که میخواست سیاستمدار بزرگی شود، پس از تصادف منجر به مرگ دخترش، از کشور فرار میکند. در این ماجرا، همه جنبههای مهم را میتوان یافت. جنایت بیرحمانه، رمز و رازهای پنهان شده در مدتی طولانی، و یک موطلایی زیبا. حتی نهنگها و دلفینها هم در آن نقش داشتند.
اگه دستتون رو از مچ داخل شیشهی بیسکوییتی که تو موبی یک وجود داره فرو کنین، حداقل میتونین سه نوع بیسکوییت پیدا کنین. یوشی گفت که خدمهی قایقهای دیگه همیشه از بیسکوییتهای کمتری استفاده میکنن و آراروتها رو با بستهبندیهایی کمارزش از مغازهها میخرن. اون داشت حساب میکرد که اگه مجبور میشدی بیرون بری و صدوپنجاه دلار بابت صید دلفینها خرج کنی، حداقل چیزی که میتونستی انتظار داشته باشی یه بیسکوییت درستحسابی بود.
پس اون بیسکوییتهای کَرهای و بزرگ با طعم جو و دارای دو لایه شکلات، اسکاچ فینگرز و مینت اس لایسز پیچیدهشده تو یه ورقه رو خرید و بهندرت اگه از این اینها صرفنظر میکرد، بیسکوییتهای خونگی میآورد. لنس، ناخدا گفت که این بیسکوییتهای درستحسابی رو خریده، چون خیلی خوبن و مجبوره همهشون رو بخوره و اینم گفت که اگه رئیسشون متوجه شه که اون اینقدر پول بابت این بیسکوییتها خرج میکنه، اونو مثل گریبالدی له میکرد.
درحالیکه موبی یک داشت بهسمت خلیج میاومد به بیسکوییتها خیره شده بودم. وقتی یوشی داشت به مسافرا چای و قهوه تعارف میکرد، سینی رو بالا آوردم. قبل از اینکه این شانسو داشته باشم یکی از بیسکوییتها رو امتحان کنم، مطمئن بودم که اونا همهی بیسکوییتها رو نمیخورن.