کله ی اسب سومین کتاب از سه گانه کسرا است که توسط جعفر مدرس صادقی به رشته تحریر درآمده است. مدرس صادقی در کتاب شریک جرم که به عنوان اولین اثر از سه گانه مذکور به شمار می‌رود، از سال‌های نخستین پس از انقلاب گفته است که شخصیت اصلی‌اش کسرا پس از یک اتفاق، به زندان می‌رود و آشنایی‌اش با شخصی دیگر و سوء تفاهمی که شکل می‌گیرد باعث اتفاق عجیب می‌شود.
در دومین کتاب یعنی سفر کسرا، جابجا شدن نقش کسرا با فردی دیگر که آنها را با هم اشتباه می‌گیرند، موجب می‌شود وقایع زندگی‌اش به زمانی برگردد که هنوز فرار نکرده بود و همین موضوع برایش، چالش‌هایی را به وجود می‌آورد و سرانجام در کله اسب، به عنوان آخرین کتاب، عاشقی کسرا و دل سپردنش به یک دختر کُرد را روایت می‌کند. کله اسب فقط یک داستان عاطفی نیست بلکه تفاوت‌هایی که میان دو جهان و دیدگاه وجود دارند را به تصویر کشیده است و نقش اصلی داستان و معشوقه‌اش، هر کدام با افکار و عقایدی که دارند، در حال دنبال کردن اهدافشان هستند.
مردی که تمام کوشش خود را می‌کند تا دختر را پاند کرده و دختری که ذهن و روحش را به ماجراجوهایی دیگر سپرده است و انگار در بند خیلی از چارچوب‌ها نیست و با وزش بادهای حوادث، به این سو و آن سو می‌رود.
در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب کله ی اسب به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
جعفر مدرس صادقی، نویسنده، ویراستار و مترجم ایرانی است که در 29 اردیبهشت سال 1333 در اصفهان زاده شده است. او در سال 1351 پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل به تهران رفت و آغاز کارش در حوزه مطبوعات در 23 سالگی در روزنامه اطلاعات با کار در بخش گزارش نویسی بود. وی همچنین در سال 1353 با رفتن به مجموعه فرهنگی آیندگان، به ترجمه، نقد و معرفی کتاب پرداخت. مدرس صادقی که عمده شهرتش را مدیون اثرش با نام گاو خونی است، آثار دیگری نیز تألیف کرده است که از جمله آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد: نمایش، شاه کلید، آب و خاک، بیژن و منیژه، روزنامه نویس، بچه‌ها بازی نمی‌کنند و دوازده داستان.
به طرفداران آثار عاشقانه و البته داستان‌هایی با درون مایه روانشناسانه، توصیه می‌شود کله ی اسب را برای مطالعه انتخاب نمایند.
کله اسب توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است که نسخه منتشر شده 240 صفحه دارد و تاکنون 3 بار تجدید چاپ شده است.
دختر دره کابین را نبست هیچ در بند این نبود که او بشنود چی می‌گفت یا نشنود. سر و صدای خیابان زیاد بود اما کسرا می‌شنید می‌شنید اما نمی‌توانست بفهمد نمی‌توانست بفهمد و خودش را نزدیک می‌کرد. هر کس آن دو تا را می‌دید خیال می‌کرد با هم اند. کسرا درست جلوی در کابین ایستاده بود و دختر پشت به دیواره کابین رو به درد و سرش زیر بود و به دم پاش نگاه می‌کرد.
طنین کلام دختر که تند تند و بیخیال حرف می‌زد میان هم همه سنگینه خیابان مشخص بود. تا دختر سرش را بالا گرفت و گفت الان تموم میشه کسرا گفت من عجله‌ای ندارم. دختر دیگر داشت خداحافظی می‌کرد کسرا فهمید که داشت خداحافظی می‌کرد، داشت می‌فهمید، هم می‌فهمید و هم نمی‌فهمید. هم فارسی بود و هم نبود. این لهجه به گوشش آشنا می‌آمد اما نمی‌دانست مال کجاست. دختر گوشی را گذاشت و حالا او باید از جلوی در کابین کنار می‌رفت تا دختر بیرون می‌رفت و حالا نوبت او بود که برود توی کابین و شماره خودش را بگیرد.
بار دوم در پارک، محوطه باز ی بچه‌ها. کسرا هر روز عصر یا یک روز در میان می‌آمد و هر روز که می‌آمد، می‌آمد همین جا. اینجا را بیشتز از هر جای دیگر پارک بیشتر دوست داشت. از دم تلفن‌ها قدم زنان آمده بود تا پارک و تا اینجا داشت بچه‌های سرخوشی را که سُرسُره بازی و تاب بازی می‌کردند، تماشا می‌کرد. دیگر به هیچ چیز فکر نمی‌کرد و به یاد هیچ چیز نمی‌افتاد. به یاد بچگی خودش هم نمی‌افتاد. دوست داشت به یاد چیزی نیفتد و از تماشا کردن بچه‌ها هیچ وقت سیر نمی‌شد.
| نویسنده | جعفر مدرس صادقی |
| شابک | 978-964-305-387-1 |
| ناشر | مرکز |
| موضوع | داستان های فارسی |
| قطع | وزیری |
| نوع جلد | شومیز |
| تعداد صفحه | 237 |
| تعداد جلد | 1 |
| وزن | 240 گرم |
حمیدرضا امانی
