غول بزرگ مهربان اثر رولد دال

معرفی و دانلود کتاب غول بزرگ مهربان اثر رولد دال رایگان به همراه خلاصه کتاب

رمان تخیلی غول بزرگ مهربان داستانی از مجموعه داستان‌های عجیب آقای دال، که رمانی پرطرفدار در بین کودکان و نوجوانان محسوب می‌شود. رولد دال در سال 1982 کتابی را نوشت که تا کنون به عنوان یکی از 100 کتاب فانتزی برتر تمام دوره‌ها از سوی مجله تایم از آن نام برده می‌شود و کودکان و نوجوانانی که آن را می‌خوانند علاوه بر لذتی که از خوانشش خواهند برد، به تخیل خود این اجازه را می‌دهند که سفری به دور دست‌ها داشته باشد. بی اف جی (BFG ) غول بزرگ، مهربان و شوخی است که برخلاف سایر غول‌ها، آدم خوار نیست و دوستی او با دخترکی یتیم سرآغاز ماجرایی می‌شود که قرار است انتهای آن به شکست غول‌هایی ختم گردد که به شهر آمده، بچه‌ها را می‌دزدند و می‌خورند.

سوفیای 8 ساله که در یتیم خانه زندگی می‌کند یک روز پس از دیدن چیز عجیبی در خیابان، بسیار ترسیده و سعی می‌کند خود را در رختخواب پنهان کند، او به موجودی با جثه بزرگ که به همراه خود یک کیف و شیپور را حمل می‌کند خیره شده و سپس از ترس نمی‌داند چکار کند که در همین حین توسط آن غول از پنجره به بیرون کشیده شده و از یک غار با هم عبور می‌کنند. سوفیا تقلا می‌کند و غول به او می‌خند و بالاخره برایش توضیح می‌دهد که همۀ غول‌ها آدمخوار نیستند و آن‌ها قرار است با هم بر 9 غول دیگر پیروز شوند. البته توضیحات جالب دیگری هم از زبان غول بزرگ مهربان عنوان می‌شود، برای مثال او به طعم انسان‌های مختلف در نقاط گوناگون جهان اشاره می‌کند و می‌گوید مردم پاناما مزۀ کلاه می‌دهند یا مردم یونان را می‌توان از روی طعم چربی که دارند، شناخت.

به هرحال کتابی که تا به امروز بیش از 37 میلیون نسخه آن در سر تا سر دنیا به فروش رفته است، با تصویر‌سازی‌هایی که کوئنتین بلیک به زیبایی برایش انجام داده است، به اثری مبدل گردیده که خواهان بسیاری دارد. از زیبایی‌های دیگر مربوط به رمان مذکور، ذکر این نکته است که دال آن را به دختر فقید خود بنام اولیویا که در سال 1962 بر اثر سرخک در گذشت، تقدیم کرده است.

دانلود کتاب غول بزرگ مهربان

در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب غول بزرگ مهربان به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.


درباره نویسنده کتاب غول بزرگ مهربان

رولد دال (Roald Dahl) در سال 1916 در روز 13 سپتامبر از پدر و مادری نروژی در لانداف ولز‌ زاده شد. او که خانواده‌ای ثروتمند و ریشه دار داشت به افتخار رولد آموندس کاشف قطبی نروژی نامگذاری شد و خواهر و پدرش را در 4 سالگی از دست داد. دال با مادر و دیگر خواهرش زندگی می‌کرد و در جوانی به عضویت نیروی هوایی انگلستان در آمد و در جنگ جهانی دوم شرکت کرد. سقوط هواپیما و جان سالم به در بردن از آن واقعه از اتفاقات دیگر زندگی او به شمار می‌رود تا اینکه در سال 1942 نویسندگی را آغاز نمود. دال در طول حیاتش جوایزی را کسب کرد و بر نویسندگان پس از خود اثر بسزایی گذاشت. این نویسنده فقید سر انجام در سال 1990 بر اثر نوعی بیماری نادر و صعب العلاج در 74 سالگی دار فانی را وداع گفت. از آثار محبوب او می‌توان این موارد را نام برد: تمساح غول پیکر، انگشت جادویی، داروی شگفت‌انگیز جورج، جیمز و هلوی غول پیکر، دنی قهرمان جهان.

فهرست کتاب

غول بزرگ بزرگ مهربان در ایران توسط انتشارات کتاب چ و نشر چشمه در نسخه‌های 254 و 215 صفحه‌ای با ترجمه‌ی گیتا گرگانی و انتشارات افق با برگردانی از محبوبه نجف خانی در قالب 288 صفحه به چاپ رسیده است.

کتاب غول بزرگ مهربان مناسب چه افرادی است؟

دوستداران آثار تخیلی به ویژه کودکان و نوجوانانی که نوشته‌هایی با داستان‌های هیجان‌انگیز را می‌پسندند مخاطبان اصلی اثر رولد دال هستند اگرچه بزرگسالانی که با اینگونه رمان‌ها ارتباط برقرار می‌کنند نیز می‌توانند از مطالعه آن بهره‌مند شوند.

بخش‌هایی از کتاب غول بزرگ مهربان

غول بزرگ مهربان چمدانش را زمین گذاشت. چنان خم شد که صورت بسیار بزرگش کاملاً به صورت سوفى نزدیک شد و آهسته گفت: از حالا به بعد باید مثل بچه موش ساکت و بى‌سر و صدا باشیم.

سوفى سر تکان داد. مه ابر مانند پیرامون او مى‌چرخید. صورت او را نمناک و مو‌هایش را خیس کرده بود.

غول مهربان در چمدان را باز کرد و تُنگ‌هاى شیشه‌اى زیادى را از آن بیرون آورد. در آن‌ها را باز کرد و کنار هم روى زمین قرار داد. بعد راست سرپا ایستاد. سر او توى مه و ابر فرو رفته بود و گاهى پیدا مى‌شد و دوباره غیبش مى‌زد. تور دراز در دست راست او قرار داشت.

سوفى سرش را بالا گرفت و از توى مه گوش‌هاى بزرگ او را دید که از کله‌اش بیرون‌زده بودند و آهسته عقب و جلو مى‌رفتند.

یک مرتبه، غول مهربان از جا پرید. پرید توى هوا و تور را در میان مه و ابر به حرکت درآورد و فریاد زد: گرفتمش! یه شیشه بده! زود باش! یه شیشه بده! سوفى یکى از شیشه‌ها را برداشت و به طرف او گرفت. غول مهربان شیشه را قاپید. تور را پایین آورد. با ظرافت بسیار چیزى را که دیده نمى‌شد از توى تور به داخل تُنگ شیشه‌اى انداخت. تور را گذاشت روى زمین و با یک دست درِ تُنگ را پوشاند و گفت: درشو بده! زود باش! درشو بده!

سوفى در تنگ را برداشت و داد به او، غول مهربان در را گرفت و گذاشت روى دهانه‌ی تُنگ و آن را محکم پیچاند تا بسته شد. غول مهربان به شدت هیجان‌زده بود. تُنگ را به یکى از گوش‌هایش نزدیک کرد و با اشتیاق به صداى آن گوش داد.

با هیجانى که در صدایش بود، گفت: جینگیلى جو‌جو گرفتم! ببین چى گرفتم! از جینگیلى جوجوم بهتره. جینگیلى مستونه! یه جینگیلى مستون طلایى!

یتیم خانه کاملاً ساکت بود. نه صدای حرفی از طبقه‌ی پایین می‌آمد و نه صدای پایی از طبقه‌ی بالا. پنجره‌ی پشت پرده باز باز بود، ولی صدای پای کسی از پیاده رو شنیده نمی‌شد و هیچ ماشینی در خیابان حرکت نمی‌کرد. کوچک‌ترین صدایی به گوش نمی‌رسید. سوفی به عمرش چنین سکوتی را به یاد نداشت. با خود گفت: شاید این همان زمانی است که به آن ساعت جادوگران می‌گویند. روزی کسی در گوشی به او گفته بود که نصفه‌های شب، وقتی همه‌ی بچه‌ها و آدم بزرگ‌ها در خوابند و هفت پادشاه را خواب می‌بینند، زمان مخصوصی هست که به آن ساعت جادوگران می‌گویند. در آن ساعت، همه‌ی نیرو‌های تاریکی از مخفیگاه‌های‌شان بیرون می‌آیند و دنیا را تصاحب می‌کنند.

انسان نبود، نمی‌توانست باشد. از بلندترین آدم‌ها هم چهار برابر بلندتر بود. آن‌قدر بلند بود که سرش از بلندترین پنجره‌های خانه‌ها بلندتر بود. سوفی دهانش را باز کرد تا فریاد بزند. هیچ صدایی بیرون نیامد. گلویش هم مانند بدنش از ترس یخ‌زده بود. واقعاً که ساعت جادو بود.

اندام بلند و سیاه به او نزدیک می‌شد. خیلی نزدیک به خانه‌های کنارِ خیابان پیش می‌آمد و در گوشه‌های تاریک، دور از نورِ ماه، پنهان می‌شد. پیش‌تر و پیش‌تر آمد. نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شد. حرکتش نامنظم بود. می‌ایستاد، بعد تند و سریع حرکت می‌کرد، بعد دوباره می‌ایستاد. اما اصلاً داشت چه‌کار می‌کرد؟

آ‌ها! حالا سوفی می‌توانست ببیند آن موجود مشغول چه‌کاری است. برابر هر خانه می‌ایستاد. می‌ایستاد و از پنجره‌های طبقه‌ی بالای خانه‌ها سرک می‌کشید. در واقع برای سرک کشیدن از پشت پنجره‌های بالایی خانه‌ها مجبور بود خم شود، چون واقعاً بلند بود. می‌ایستاد و سرک می‌کشید. بعد به سراغ خانه‌ی بعدی می‌رفت و دوباره می‌ایستاد و سرک می‌کشید و این کار را در تمام طولِ خیابان تکرار می‌کرد و جلو می‌آمد. حالا دیگر خیلی نزدیک شده بود. سوفی می‌توانست آن را واضح‌تر ببیند. وقتی با دقت نگاه کرد به این نتیجه رسید که این چیز باید نوعی موجود زنده باشد.

مشخصات کتاب غول بزرگ مهربان

مشخصات
نویسنده رولد دال
مترجم محبوبه نجف‌خانی
شابک 9789643694630
ناشر نشر افق
موضوع کودک ونوجوان
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
تعداد جلد 1
تعداد صفحه 288
گروه سنی ج
وزن 272 گرم

نظرات کتاب غول بزرگ مهربان

  • کاربر کاربر

    کتاب بسیار قشنگی هست پیشنهاد میکنم

  • کاربر کاربر

    کتاب عالی هست که خیلی با ظرافت به بچه ها خیلی آموزشهای اجتماعی خوبی میده

  • سارینا  سیفی سارینا سیفی

    کتاب خیلی فوق‌العاده ای است و پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

  • محمد حسین پرهیزکار محمد حسین پرهیزکار

    کتاب خوبیه فیلمش هست پایان قشنگ

  • Farzaneh Beigloo Farzaneh Beigloo

    من برای خواهرزاده م خریدم که عاشق کتابه.

  • فاطمه آوجی فاطمه آوجی

    یه کتاب دیگه اشتباهی فرستاده بودن و حوصله مرجوع کردن نداشتم

  • ندا السادات هاشمی ندا السادات هاشمی

    خیلی جذاب بود

  • کاربر کاربر

    کتابی خیلی قشنگ است و حتما برای کودکان خود بخرید چون این کتاب مهشور است وفیلم آن هم ساخته شده

  • ندا منزوی فر ندا منزوی فر

    برای پسرم خریدم و از داستان کتاب خوشش آمد

  • سلیمه عباس آبادی سلیمه عباس آبادی

    کتابهای رولددال رو حتما بدین بچه هاتون بخونن

  • حسین زارعی محمودآبادی حسین زارعی محمودآبادی

    کتاب خوبیه بخرید

  • کاربر کاربر

    همه جیز طبق مشخصات می باشد

  • کاربر کاربر

    کتاب خوبی است

  • کاربر کاربر

    عالی بود کاملا راضی ام

  • مصطفی رشیدی پور مصطفی رشیدی پور

    بسیار عالی

  • عکس خوانده نمی‌شود

    خرید کتاب غول بزرگ مهربان