معرفی و دانلود کتاب رنج های ورتر جوان اثر یوهان ولفگانگ فون گوته رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: یوهان ولفگانگ فون گوته
- مترجم: محمود حدادی
- ناشر: نشر ماهی
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 220
- سال انتشار: 1774 میلادی
- افتخارات: -
رنج های ورتر جوان به حق یکی از شاهکارهایی است که توسط گوته خلق شده است، رمانی که در سال 1774 برای نخستین بار از آن رونمایی شد، حکایتگر زندگی مردی جوان و پرشور است که از شرایط کنونی زندگیاش ناراضی میباشد و به همین دلیل احساساتی نظیر عشق و نفرت را همزمان در حال تجربه کردن است. ورتر به همسر یکی از دوستانش دلباخته است و این زن که لوته نام دارد با عشقی که در دل مرد جوان قصه به وجود آورده است موجب شده تا مفاهیمی همچون سعادت، عشق و پایان زندگی با مرگ در نظرش بیش از پیش مورد سوال قرار گیرند.
داستان از آنجایی که در دنیای واقعی هم به وقوع پیوسته است، بر جذابیتش افزوده گردیده زیرا از زندگی خود نویسنده الهام گرفته و مربوط به دورانی ست که گوته عاشق زنی میشود که به نامزدی یکی از دوستانش در آمده بود. از طرف دیگر ماجراهایی روایت شده در قالب نامههایی هستند که شخصیت اول رمان به دوستش ویلهم مینویسد و آنچه که تاکنون از زندگی دریافت کرده را به همراه اتفاقات ریز و درشت و روزگارش برایش روایت مینماید. رنج های ورتر جوان که درسال 1976 اثری سینمایی از روی آن ساخته شد، در 24 سالگی گوته به رشته تحریر درآمد و در اوایل حضورش در بازار نشر، به دلیل توجیهاتی که در ارتباط با مسأله خودکشی داشت مدتی از فروش به دلیل مخالفت روحانیون منع شد، اما پس از مدتی کوتاه به چاپ رسید و بارها به زبانهای مختلف ترجمه شد.
همچنین ناپلئون در ملاقات خصوصی با گوته به او گفت که این کتاب را بیش از 6 بار مورد مطالعه قرار داده است. به هرحال اثری که در فضای اجتماعی پس از انقلاب فرانسه در اروپا، خود را به علاقمندانش معرفی کرده بود، آنقدر مورد اقبال مخاطبان و خود مؤلف واقع شد که بسیاری آن را بزرگترین موفقیت ادبیاش میدانند و گوته در زمان کهنسالی این جمله را بابتش به زبان آورد: کسی که در 24 سالگی ورتر را نوشته برگ چغندر نیست.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب رنج های ورتر جوان به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Wolfgang von Goethe)، نویسنده، شاعر، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی بود که در روز 28 اوت سال 1749 در فرانکفورت دیده به جهان گشود. وی که از مطرحترین چهرههای ادبیات آلمان و رمانتیسیسم به شمار میرود پدر و مادری سرشناس داشت و در کنار آنها زبانهای لاتین، فرانسوی، عبری، یونانی و انگلیسی را یاد گرفت. گوته تجربه 10 سالهای را بعنوان وزیر حکومت در کارنامه خود داشت و علاوه بر نویسندگی که مشغله اصلیاش به شمار میرفت، به تحصیل رشته حقوق و هنر و مجسمهسازی در لایپزیگ و ایتالیا پرداخت. این نویسنده آلمانی که از شیفتگان اشعار حافظ نیز بود، آثار مطرحی در زمان حیاتش از جمله: نغمههای رومی، سفرنامه ایتالیا، خویشاوندیهای اختیاری، دیوان غربی شرقی و فاوست را به جا گذاشت و در روز 22 مارس سال 1832 دار فانی را وداع گفت.
به عزیزانی که موضوعات مرتبط با عشق و تنهایی را میپسندند و همیشه سعی دارند آثاری با چنین درون مایههایی را مطالعه نمایند توصیه میگردد یکی از بهترین کتابهایی که در این حوزه به زیبایی تالیف گردیده است را برای همنشینی از دست ندهند.
رنجهای ورتر جوان که در برخی از نسخهها با نام سرگذشت شورانگیز ورتر از آن یاد میشود تاکنون توسط سه انتشاراتی به چاپ رسیده است. نشر ماهی با ترجمه محمود حدادی در 224 صفحه، نشر جامی با ترجمه سعید فیروز آبادی در 224 صفحه و نشر دنیای کتاب در 212 صفحه با برگردانی زیبا از عنایت اله شکیباپور.
با افراد گوناگونی آشنا شدهام، اما هنوز هیچ مصاحبی برای خود نیافتهام. نمیدانم چه نکتهای در وجودم، برای دیگران جذاب و خوشایند است، زیرا همواره دیگران در جستجوی مصاحبت با من هستند، به من وابسته میگردند و پیوسته هنگامی که ناگزیر هستیم مسیر واحدی را بپیماییم، دستخوش رنج و اندوه میشوم؛ گرچه برای چند ثانیه باشد! چنانچه از من بپرسی مردمان این منطقه چگونه هستند، بیدرنگ پاسخت میدهم: «مانند همه جا...» نژاد بشر، به طرز عجیبی، یکسان و مشابه است. اکثر مردم، ناگزیرند بخش زیادی از اوقاتشان را برای زنده بودن کار کنند، و آن مقدار کمی هم که برایشان باقی میماند، چنان بر وجودشان سنگینی مینماید که از هر راه و شیوهی ممکنی برای رهایی یافتن از آن استفاده میکنند. آه! ای سرنوشت بشری.
پس این روزهایی که با مباهات میگوید برای خودش شوکت و دولتی داشته، کی بوده است؟ مادر با لبخندی ترحمآمیز گفت امان از این آدم خل. منظورش آن روزهایی است که هیچ خودش را نمیشناخت. به این روزهاست که حسرت میبرد، آن روزهایی که در کنج تیمارستان بود. آن روزها که نمیدانست کیست و کجاست.
امان از دست شما جماعت عاقل. احساس زدگی! مستی! جنون! شما آدمهای منزه و پاک خونسردید و بیاعتنا و با همین خونسردی و بیاعتنایی مست را سرزنش میکنید و دیوانه را تحقیر. و مثل زاهد دامن میکشید و رد میشوید و مثل واعظ شکر میکنید که خداوند شما را مثل آنها نیافریده است. من بیشتر از یکبار مست بودهام و شوریدگیام با جنون خیلی فاصله نداشته است و از هیچ کدام از این حالات هم پشیمان نبودهام و با معیارهایی که دارم عمیقاً فهمیدهام که مردم هر آدم فوق معمولی را که به کاری بزرگ و یا در ظاهر ناممکن دستزده از قدیم و ندیم با انگ مستی یا دیوانگی بدنام کردهاند.
تمایل طبیعی بشریت، ما را وسوسه میکند که دست خود را پیش بریم... مگر کودکان نیز به سهم خود، همواره سعی ندارند آن چه را مشاهده میکنند، به سرعت چنگ زنند و در مشت خود نگاه دارند؟ پس من چه...؟
کاش خوشبختی آن را داشتم که در راه تو بمیرم! خود را فدای تو کنم! اگر که بتوانم آرامش و شادی زندگیات را دوباره به تو برگردانم، با شجاعت و خوشحالی میمیرم. ولی افسوس که سعادتِ ایثارِ خون در راه خویشان، و برافروختن زندگیای هزارگانه برای دوستان در پرتو گذشتن از جان، تنها ارزانی شماری اندک از سعادتمندان میشود.
همه بزرگان و آموزگاران و مربیان معتقدند بچه خودش نمیداند برای چه این یا آن چیز را میخواهد. ولی اینکه بزرگترها هم مثل بچه در دامان زمین تاتی میکنند و مثل بچه نمیدانند از کجا آمدهاند و به کجا میروند و در کار و کردارشان حتی آن هدف راستین و روشنِ بچه هم نیست و مثل بچه هم به حکومت با ابزار نانقندی و توسری تن در میدهند واقعیتیست که بسا بسیاری نپذیرند، حالی که بهگمان من این واقعیت روشنی روز را دارد.
آدمها که خدا میداند چرا چنین خمیرهای دارند، بسیار کمتر رنج میبردند اگر که اینقدر به خیال تن نمیسپردند و از تلخیهای گذشته یاد نمیکردند، یا بهجای بیخیالی و پرداختن به اکنون، در حال و هوای خاطرات ناگوار گذشته غرق نمیشدند.
نویسنده | یوهان ولفگانگ فون گوته |
مترجم | محمود حدادی |
شابک | 9789649971582 |
ناشر | ماهی |
موضوع | داستان کوتاه خارجی |
قطع | جیبی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 220 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 165 گرم |
امروز متوجه شدم از صفحه ۶۴ پریده به ۸۱. خیلی ضدحال بود، حداقل از این نشر بعیده.
توی زندگیم انقد به مغزم خوش نگذشته بود.
رمان مشهور یوهان ولفگانگ فون گوته که به شکل رمان-نامه نوشته شده و عشق خالصانه ورتر نسبت به زنی به اسم لوته رو بیان میکنه در عین حال در این رمان میتوان طبیعت، هنر و انعکاس اتفاقات زندگی رو هم دید. در عین کوتاه بودن بسیار پربار هست. نکته دیگر اینکه بهتره زمانی که شرایط روحی تان خوب است بخوانید
چند ص از کتاب نبوووود خیلی حال گیری بود فکر کنم ص های ۶۴ تا ۸۸ :((( مجبور شدم پی دی افش هم از یه ترجمه ی دیگه دانلود کنم،بعد دیدم این کتاب به اندازه ی پی دی افی که دانلود کردم روون نبود ولی بازم بد نبود،محتوا که خیلی زیبا و دلنشین بود کلا دوستش داشتم
راجع به خود اثر و ترجمه استاد حداد که جای سخن باقی نمیماند اما از اینکه برای اولین بار نشر ماهی کتاب قطع جیبی رو با کاغذ بالکی منتشر کرده یکم عجیب بود.
رمانی کوتاه با درون مایه ی فلسفی که بی شک خواندنش برای هر کس عاری از لطف نیست.
یادش بخیر دانشجوی ترم اول بودم که این کتاب رو از انقلاب گرفتم. اشکمو در اورد! ولی الان که با فلسفه های دیگه و سبک های دیگه آشنا شدم، یه کم تو ذوقم میزنه. گرفتم که خاطره ها زنده شه
در مورد این کتاب فقط همین رو بگم که به نظر توماس مان (برنده ی جایزه نوبل ادبی) این کتاب بزرگ ترین پر دامنه ترین و جنجالی ترین موفقیت گوته است
یه عاشقانهی شاعرانهی تمام عیار که نیازی به تعریف نداره. رنجهای ورتر جوان وقتی منتشر شد اروپا رو تکون داد. این رمان از دو حیث مهمه: یکم) یکی از بهترینهای مکتب رمانتیسمه، دوم) تو تاریخ ادبیات آلمانی اولین رمانیه که تراژدیش بر اساس تقابل خیر و شر نیس و از این منظر جریان سازه. گوته یکی از پیشروان ادب اروپاست و بیشتر شاعر بوده تا رماننویس. گوته یکی از ادیبان اروپاییه که بسیار به ادبیات فارسی علاقه داشتن؛ همین گوته بارها از علاقهاش به حافظ شیرازی گفته و حافظ رو شاعرترین شاعران خونده؛ همین امر فضاهای عاشقانه و لطیف و احساسی آثارش رو توضیح میده. پیشنهاد میکنم دیوان شرقی غربیش رو هم بخونین. دوست عزیز اون شومنی که این کتاب رو معرفی کرده خودش هم نخوندَتِش، فقط میخواسته با آوردن اسم گوته و آویزون شدن به اسم گوته خودش رو آدم خفن و اهل مطالعهای جلوه بده. الکی با مفاهیم مبتذل زرد و صورتی و «شومنی» مخاطب جوونتر رو به اشتباه نندازین. کتاب ایرادی نداره، تنها ایرادش کاغذ کاهیشه که اونم مقتضیات زمانهاس. تماشاچیهای «شو» و «شومن»پسندها که نباید طرف گوته بیان؛ شما «شو» تماشا کنین و لذت ببرین، گوته رو هم بذارین برای اهل ادب.
کتاب خیلی خوب بود همین که اولش مطالعه کردم به دلم نشست یه آرامش خاصی داره برام البته کسایی که به ادبیات و فلسفه علاقه دارن خیلی خوبه و روحیشون لطیفه اما باز هر کسی میتونه مطالعه کنه و مطمئنم پشیمون نمیشید
رنج های ورتر جوان کتابی هست که ناپلئون چندین بار خونده و جزو کتابهای محبوبش بوده خود کتاب و نویسنده که نیازی ب توضیح نداره اما کتاب از لحاظ فیزیکی ب درد مسافرت میخوره و سایز پالتویی داره داستان هم ک بسیار عالیه قیمت نسبت به کتاب و محتواش عادلانه ست
این کتاب احساساتنامهایست از جوانی پیش و پس از عاشقی. دردها و رنجهای عاشقیای کمرشکن، پرتلاطم و حزنبرانگیز که در قالب نامهنوشته در سرآغاز عصر رمانتیک از قلم جاوید گوته، این نویسنده و شاعر ماورایی-آلمانی تراوش کرده است. پیشنهاد من این است که نخست تحقیقاتی از آلمان در آن دوره داشته باشید تا ارتباطتان با کتاب بهتر گردد. در مورد ترجمه هم باید گفت بینظیر و ذرهای شک نباید داشت. انگار گوته خود به پارسی نوشته بود.
رمان کوتاه و قشنگیه با درونمایه فلسفی و عاشقانه
این کتاب مورد علاقه ناپلئون بوده و درکل کتاب خیلی خوبیه.
به عنوان یک مرد هیچ وقت فک نمیکردم آخر خوندن یه کتاب گریم بگیره!!! :)))) ولی گرفت