معرفی و دانلود کتاب قانون عشق و قانون خشونت اثر لئو تولستوی رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: لئو تولستوی
- مترجم: شهاب الدین عباسی
- ناشر: نشر مروارید
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 141
- سال انتشار: 1909 میلادی
- افتخارات: -
لئو تولستوی نویسنده بسیار سرشناس روس 2 سال قبل از مرگش یعنی سال 1909 اثری را تالیف کرد که به دلیل عقاید خاصی که در آن دوره از حیاتش با آنها روبرو بود مفاهیمی را در آن مطرح نمود و با نام قانون عشق و قانون خشونت در دسترس خوانندگان گذاشت. وی در این کتاب نه چندان بلند تمام تلاش خود را کرد تا از آثار و ضرورت وجود محبت و مضرات خشونت در جامعه سخن بگوید. او معتقد بود که قانون اساسی زندگی انسانها عشق میباشد، اما به واسطه قدرتی که موجب تحریف واقعیات و تعالیم الهی شده است در مقاصدی دیگر مورد استفاده قرار گرفت و خشونت را در جامعه گسترش داد.
تولستوی با ادامه صحبتهایش روشن میکند که امروزه مردم بیشتر از گذشته فهمیدهاند که چقدر وجود عشق، حیاتی است و باید آن را جایگزین خشونت نمود. نویسنده برای قدرت بخشیدن به گفتههایش از تعلیمات مسیحیت استفاده کرده تا شاید راهی بیابد و آشتی میان ملتهای ناسازگار ایجاد نماید. به نظر مولف رنج کشیدن از خشونت به مراتب بهتر از آن است که اقدام به خشونت گردد، او اینها را پیش از جنگ جهانی اول نوشته و فلسفهای را مطرح نموده که اشخاصی همچون مارتین لوتر کینگ و گاندی در همراه کردن مردم با خودشان از آن بهره بردهاند.
شاید کتاب مذکور به اندازه آثار دیگر تولستوی به شهرت نرسیده است اما از نظر شرایطی که در آن نویسنده دست به تالیفش زده بسیار مهم محسوب میگردد. زیرا پس از تجربه یک بحران دینی که منجر به تحولاتی اساسی در اخلاقیات و روحیات درونی او گردید به نگارش درآمده است. او بسیار سرخورده و ناراحت بود که چرا اینهمه از رستگاری و مفاهیم اخلاقی در مسیحیت سخن به میان آمده اما مردم دست به فسادهای مالی و اخلاقی زیادی میزنند. تولستوی نمیخواست سکوت کند و فکر میکرد نوشتن قانون عشق و قانون خشونت و استفاده از آموزشهای دین مسیحیت برای پرداختن عمیقتر به مفهوم عشق بهترین کاری است که از او در چنین موقعیتی بر میآید.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب قانون عشق و قانون خشونت به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
لئو تولستوی (Leo Tolstoy) نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس بود که در سال 1828 در کشور روسیه دیده به جهان گشود. وی در کودکی در جنوب مسکو زندگی میکرد و پس از فوت والدینش به خویشاوندانش برای سرپرستی سپرده شد. تولستوی دوران متوسطه را در مدرسه کازان گذراند و پس از ورود به دانشگاه کازان و تحصیل در یک مقطع کوتاه در رشتههای زبانهای شرقی و حقوق آن را نیمه کاره رها کرد. او پس از دیداری که با افرادی نظیر آدلف دیستروگ و چارلز دیکنز داشت و البته الهام از آثار و شخصیت ژان ژاک روسو، مدارسی را در روستاها پایهگذاری کرد. از آثار مطرح این نویسنده میتوان به آناکارنینا، جنگ و صلح و مرگ ایوان ایلیچ اشاره نمود. وی سرانجام در سال 1901 برای همیشه دنیا را ترک کرد و در مراسمی بسیار ساده به خاک سپرده شد.
علاقه مندان به مفاهیمی همچون عشق و محبت که خواندن آثار مکتوب در این زمینه را همواره در اولویتهای خود قرار میدهند بدون تردید مخاطبان اصلی آثار مذکور میباشند.
کتاب پیش رو در بازار کتاب توسط نشر مروارید و در 141 صفحه با ترجمهای شیوا و روان از شهاب الدین عباسی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
وضعیت عجیب ملتهای مسیحی امروز نشان میدهد که آنها زندگیشان را بر تعلیمی بنا کردهاند که در معنای واقعیاش زندگی آنها را از درون ویران میکند. اما آنچه تاکنون پنهان نگه داشته شده کم کم دارد روشن میشود. ملتهای مسیحی خانهی خودشان را نه روی شن بلکه روی یخ بنا کردهاند و این یخ شروع به ذوب شدن کرده است و خانه روزی فرو خواهد پاشید. اکثر کسانی که فریب آموزههای کلیسا را خوردهاند، فقط درکی مبهم از معنی حقیقی تعالیم مسیح دارند و به جای اینکه بتهای پیشین خود را بپرستند، مسیح، خدا، مادرش و قدیسان را میپرستند و در برابر یادگارها و تمثالها تعظیم میکنند و به معجزات، شعایر، رستگاری و خطاناپذیری سلسله مراتب کلیسا اعتقاد دارند.
با این وضعیت ساختارهای مشرکانه و بیدین جهان هم میتوانستند حفظ شوند و مردم را راضی کنند. آنها به شرحی که کلیسا دربارهی معنی زندگی به آنها عرضه کرده بود، معتقد بودند و به راهنمای رفتاری و شیوهی عمل مبتنی بر آن نیز اعتقاد داشتند و این اعتقاد، مردم را به هم نزدیک کرد. اوضاع بر همین منوال بود تا اینکه مردم متوجه شدند در پشت آنچه کلیسا به اسم حقیقت به آنها ارائه داده بود چه چیز پنهان شده است.
بدبیاری دیانت کلیسایی، وجود کتب مقدس بود که در هر حال کلیسا آن را مقدس میشمرد. کلیسا به رغم تلاشهایش برای پنهان نگه داشتن ذات تعالیم کتاب مقدس و با وجود ممانعت از ترجمهی آنها به زبانهای بیشتر و تفسیر نادرست آنها، نتوانسته نور تعالیم اصیل را خاموش کند. این نور فریبکاری کلیسا را در مینوردد و روح افراد را روشنایی میبخشد. مردم اکنون حقیقت عظیم این تعالیم را با وضوح روزافزونی درک میکنند. با گسترش سواد و نشریات چاپی مردم کم کم کتب مقدس را از نو کشف کردند و به درکی از مضامین آنها رسیدند.
آنها با وجود همهی تدبیرها و ترفندهای کلیسا، متوجه تعارض ساختارهای سیاسی مورد حمایت کلیسا با تعالیم انجیل شدند. کتاب مقدس مرجعیت کلیسا و دولت، هر دو را صراحتاً رد میکرد و این تعارض بیشتر و بیشتر وضوح پیدا کرد تا جایی که مردم از اعتقاد به دین کلیسایی دست کشیدند و فقط از سر عادت، حس مالکیت و تا اندازهای هم ترس از مراجع قدرت، همچنان به شکلهای بیرونی دین کلیسایی پایبند ماندند: کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان به یک اندازه، از معنای درونی تهید شده بودند.
این اتفاقی است که برای اکثریت قریب به اتفاق مردم کارگر رخ داده است. همین اتفاق برای افراد تحصیل کردهی غیر کارگر در دنیای مسیحی هم افتاده است. این افراد حتی با وضوح بیشتر، ورشکستگی و تعارضهای درونی تعالیم مسیح را دریافتهاند و به طور کاملاً طبیعی آن را رد میکنند. اما در همین حال، قادر نیستند تعالیم حقیقی مسیح را تشخیص بدهند. چون برخلاف کل نظام موجود است و مهمتر اینکه با جایگاه ممتاز و انحصاری آنها در نظام موجود در تقابل است.