
معرفی و دانلود کتاب مرگ وزیر مختار اثر یوری نیکلایویچ تینیانوف رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: یوری نیکلایویچ تینیانوف
- مترجم: مهدی سحابی
- ناشر: نشر ماهی
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 568
- سال انتشار: 1969 میلادی
- افتخارات: -
مرگ وزیر مختار نوشتهای متفاوت از یوری نیکلایویچ تینیانوف است که روایتگر زندگی الکساندر گریبایدوف، نویسنده، شاعر و فیلمنامهنویس معروف روس میباشد. گریبایدوف برخلاف مسیری که در زندگی برگزیده بود و به نوشتن عشق میورزید، بهیکباره وارد سیاست شد و پس از امضای معاهده ترکمنچای، به مقام وزیر مختار روسیه در سفارت ایران رسید.
نقش اول قصه از زمان عباس میرزا تا پادشاهی فتحعلیشاه در سیاست روسیه و ایران جایگاه مهمی را در دست داشت اما با وقوع برخی فعل و انفعالات، در نهایت در ایران جانش را از دست داد. از نقاط عطف اثر میتوان به بیطرفی نویسنده اشاره کرد که اگرچه ممکن است گاهی ریتم کند داستانش مخاطب را اذیت کند ولی بیغرضی در قلمش موج میزند و وجوه مختلف قصه با جزئیاتی دقیق بیان گردیدهاند.
همچنین شناخت تینیانوف تا حد زیادی از کشور ایران در برخی از نقاط داستان، مخاطبان را تا حدی شگفتزده نیز خواهد کرد و البته سرعت بیشتری که در اواسط و پایان اثر با آن روبهرو خواهیم شد، همزمان جذابیت نوشته را نیز افزایش میدهد. بنابراین میتوان گفت پرداختن به رسم و رسومهای ایران آن هم با اشراف به موارد مختلف، به خواننده انرژی مضاعفی برای دنبال کردن کتاب تا پایان میدهد.
روایت بخشی از مرگ وزیر مختار به زبان شعر از دیگر دلایلی است که خواندنش را ضروری میسازد و احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در حین و پس از مطالعهاش آن را جزو تجارب تکرارنشدنیتان در خوانش آثار تاریخی به حساب بیاورید.
یوری نیکلایویچ تینیانوف، نویسنده، محقق، مترجم و فیلمنامهنویس روس بود که در سال ۱۸۹۴ متولد شد. این نویسنده در سال ۱۹۴۳ درگذشت و تا سال ۱۹۵۴ یعنی ۱۱ سال بعد، کسی نامی از او در روسیه نمیبرد.
به طرفداران آثار سیاسی و تاریخی توصیه میشود در فرصتی مناسب کتاب مذکور را در لیست مطالعاتی خود قرار دهند.
مرگ وزیر مختار در حال حاضر به همت انتشارات ماهی در قالب یک نسخه ۵۶۸ صفحهای با ترجمهای از مهدی سحابی به چاپ رسیده و در اختیار عموم علاقهمندان قرار گرفته است.
گفتهاند ایرانزمین مملو از هر نعمتی است نعمتی در کار نیست سرزمینی لعنتی است ترانه سربازان روس نه پرنعمت است و نه لعنتی.
جادههایی بیرنگ، کشتزارهایی به رنگ آبی روشن با ساقههای خسته گندم، کوهستانهایی سرخ و رودخانههایی که شبهنگام میغرند. سرزمینهای آسیا به کف دست پیرمردی میمانند و زنجیره کوهساران آن به پینهای که سالهای سال است بر آن نقش بسته. کار زلزله، اثر زمینلرزه.
در مغان مار هست و در میان ساسهایی که فقط غریبهها را میگزند. مسافرانِ دهه ۱۸۲۰ درباب زهرآگینی این ساسها اغراق میکردند و مسافران دهه ۱۸۴۰ درباره آن قضاوتی منصفانه داشتند.
تنبلی آسیایی با آسایشی عمیق همراه است: بر زمین دراز میکشی و به شیشههای رنگارنگ پنجره نگاه میکنی که گوشهای از آن شکسته است. اهمیت و تشخص ایرانی هم هست و نیز عشق به شهرفرنگ. پنجرهها رو به حیاط باز میشوند و پنجرهای رو به بیرون در کار نیست، چونان مردی که پشت به شنباد کرده باشد.
فرشهایی که بر دارِ رنج بافته شده و مبلهای ایرانی؛ نیمکتها و صندلیهایی که با رنده رنج صاف شده است. کشور کهنسالی که از کهنسالی خود هیچ نمیداند، چون آدمیان در آن زندگی میکنند.
در سال ۱۸۲۹، به روسیه زمان ایوان سوم یا شاید آلکسی دوم شبیه بود. بیشک پتر کبیرِی به خود ندیده بود یا شاید چنین کسی از آن گذشته بود و کسی متوجهش نشده بود. رقابت دو شهر کهنه و نو آن، تبریز و تهران، به رقابت مسکو و سنپترزبورگ میمانست. اما تبریز حتی در قرن هشتم نیز شهر پررونقی بود، حال آنکه تهران تازه در زمان تیمور لنگ بر نقشه پیدا شد.
آغامحمدخان، بنیادگزار و نخستین پادشاه دودمان قاجار، تهران را پایتخت خود خواند. قاجاریان ایرانیتبار نبودند. آنها از اهالی مازندران بودند و در جنگلهای سرسبز آن میزیستند. ترک بودند. عدهشان چنان کم بود که کلمه قجر در فارسی مفهومی تحقیرآمیز یافت، اما در قرن هجدهم توانستند جایگزین سلسله خسته صفویه شوند که شاهانش شیفته زیبایی و ظرافت بودند.
گروهی از قاجارها سلسلهای ایرانی تشکیل دادند، همانگونه که گروهی آلمانی سلسلهای روسی، دستهای فرانسوی سلسلهای سوئدی، جماعتی سوئدی سلسلهای لهستانی و چندین هانوفری سلسلهای انگلیسی پدید آورده بودند. آغامحمدخان، همچون ناپلئون، عمر خود را در جنگ گذراند.
روزی پس از فتح یک شهر، دستور داد بر هر دروازه آن ترازویی قرار دهند. با این ترازوها، چشمان از کاسه بیرونآورده مردم شهر را میکشیدند. در استرآباد، برادرزاده خود فتحعلی را، که کودکی بیش نبود، به سوی خود خواند. وقتی فتحعلی بزرگ شد، شاه والیگری فارس را به او سپرد و تهران را پایتخت قلمرو خود نامید. در سال ۱۷۹۶، وقتی آغا برای اطمینان از فتح کامل گرجستان وارد شهر شیشه میشد، دو تن از غلامانش با هم نزاع کردند. آغامحمدخان دستور داد هر دوشان را بکشند. اما آن دو هیچ میلی به مردن نداشتند، از همینرو دیروقت شب به چادر شاه ریختند و با خنجرهایشان او را کشتند.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب مرگ وزیر مختار به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب مرگ وزیر مختارنویسنده | یوری نیکلایویچ تینیانوف |
مترجم | مهدی سحابی |
شابک | 9789642090716 |
ناشر | ماهی |
موضوع | رمان تاریخی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 568 |
وزن | 640 گرم |
چاپ جدید این کتاب به ترجمه مرحوم سحابی توسط نشر ماهی نسبت به چاپ های گذشته(ناشران سالهای دور) این حسن را داشته که توسط مهدی نوری به دقت ویراستاری شده و دو قطعه از کتاب که قبلا توسط مترجمان دیگر(احتمالا فرانسه) جا افتاده بود توسط مترجم خوشنام آبتین گلکار به فارسی برگردانده و اضافه گردیده است. همت نشر ماهی در این کار ستودنیست.
کتاب خواندنی است
سالم و تمیز رسید
قیمت خوب و محتوا عالی
کتاب عالی تمیز با محتوا و ترجمه عالی استاد مهدی سحابی دیگه حرفی نمیزاره
خوب
کتاب پر محتوا و جالب
عالی
کتاب بسیار عالی با برگردان خیلی خوب و قابل فهم. تکمیل تر از چاپ های قبلی است!
خوب
ترجمه کتاب که عالیه منتها کاغذش از نوع بالکی بیکیفیته چنگی به دل نمیزنه
کتابهای نشر ماهی بینظیرند