معرفی و دانلود کتاب تماما مخصوص اثر عباس معروفی رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: عباس معروفی
- مترجم: -
- ناشر: نشر گردون
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 362
- سال انتشار: 2011 میلادی
- افتخارات: -
عباس معروفی به عنوان آخرین کتاب خود، رمان تماماً مخصوص را به رشته تحریر در آورد که داستان زندگی یک روزنامهنگار تبعیدی به نام عباس ایرانی میباشد. شخصیت اصلی داستان که راوی ماجراهاست و پررنگترین فرد قصه میباشد، پس از تحولات دهه شصت در ایران، مجبور میشود از دیار خود فرار کرده و کشور آلمان را به عنوان مقصد برای سکونت انتخاب میکند، معروفی، بخش عمده داستانش را به زمانی اختصاص داده است که روزنامهنگار ایرانی، در یک هتل با عنوان شغلی مدیر شبانه، شروع به فعالیت میکند.
عباس ایرانی، علاوه بر آنچه که در زمان زندگی در آلمان بر او میگذرد، از خاطراتش در ایران صحبت میکند و درد و دلهایی نیز دارد نظیر آرزوها و خیالاتی که در ذهن دارد و هنوز هم دوست دارد بتواند یک زندگی عاشقانه با کمترین مشکلات را داشته باشد. راوی ادامه میدهد و از جزئیات مهاجرتش نیز سخن به میان میآورد تا اینکه طی برخی اتفاقات، میبایست به قطب شمال سفر کند. نویسنده که تا حد بسیار زیادی، زندگی واقعیاش به موضوعات رمان تماماً مخصوص شباهت دارد و حتی انتخاب نام نقش اول رمانش به احتمال خیلی زیاد، بیدلیل شبیه نام خود او نبوده است، در دل داستان که برای مخاطبش تعریف میکند به چندین موضوع و دقیق، پرداخته است.
معروفی دغدغههای تبعیدیها، درگیر شدن در روابط عاطفی و احساسی، تشویشهای ذهنی جوانان، تنهایی و حسرتها و نگرانیهایی که از کودکی همراه تنسان بودهاند، را به زیبایی ساخته و پرداخته کرده و در پیشگاه خواننده قرار میدهد. نویسنده فوقالعاده اثر کوتاه نمیآید و در توصیف صفحههای مربوط به معشوق و همچنین دنیای عجیبی که در مقابل شخصیت اصلی قصهاش ترسیم میکند نیز فوقالعاده عمل کرده است.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب تماما مخصوص به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
عباس معروفی (Abbas Maroufi) شاعر، ناشر، روزنامهنگار، رماننویس و نمایش نامهنویس ایرانی بود که در 27 اردیبهشت سال 1336 در ایران متولد شد. او به دلایل سیاسی تحت فشار بود و سرانجام کشور را به مقصد آلمان ترک کرد. معروفی اولین تمرینهای نویسندگیاش به 14 سالگی و رونویسی داستانهای چخوف بر میگردد و از فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در رسته ادبیات دراماتیک بود. اولین اثر او در سال 1359 منتشر گردید و تا پایان عمر مشغول به نگارش آثار بود و جوایزی مانند هلمن هامت، روزنامهنگار آزاده سال و بنیاد ادبی آرنولد تسوایگ را از آن خود کرد. معروفی در 10 شهریور 1401 در سن 65 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. برخی از آثار او شامل این عناوین هستند: ذوب شده، عطر یاس، شاهزاده برهنه، روبروی آفتاب، تا کجا با منی، چهل سالهتر از پیامبر، مجله ادبی گردون، پیکر فرهاد و سال بلوا.
به علاقه مندان به نوشتههای عباس معروفی و همچنین رمانهای ایرانی که به زیبایی به مشکلات و مسائل اجتماعی پرداختهاند، توصیه میگردد تماماً مخصوص را با تمرکز کامل بخوانند.
تماماً مخصوص توسط انتشارات گردون در نسخه چاپی 369 صفحهای منتشر گردید و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
عشق یعنی چی؟ یعنی تپشهای بیدلیل قلب؟ یعنی نگاهی که روی اجزای صورتت میچرخد و بعد دیگر نیست؟ یعنی دیر جنبیدن و حسرتی که میماند؟ شاید هم یعنی درد کشیدن و فشرده شدن دل که آدم هستیاش بیاید پشت چشمهاش.
قرار نیست همهی ملتهای جهان سختیها و مصائب آلمانیها را دوباره تجربه کنند که! ما هم تجربههای خودمان را داریم. ما همیشه صدای انفجار شنیدهایم، مدام به ما تجاوز شده، ما هم به محبت نیاز داریم. شاید دلیلش این چیزها باشد که ما کلمهی نه را برای دوست و رفیق هرگز به کار نمیبریم. حتی برای آشنایان هم به کار نمیبریم. به رهگذران هم نمیتوانیم به آسانی نه بگوییم.
خیلیها فکر میکنند سلامتی بزرگترین نعمت است، ولی سخت در اشتباهاند. وقتی سالم باشی و در تنهایی دست و پا بزنی، آنی مریض میشوی، بدترین نحوستها میآید سراغت، غم از در و دیوارت میبارد، کپک میزنی. کاش مریض باشی ولی تنها نباشی.
آدم در تنهایی است که میپوسد و پوک میشود و خودش هم حالیش نیست. میدانی؟ تنهایی مثل ته کفش میماند؛ یکباره نگاه میکنی میبینی سوراخ شده، یکباره میفهمی که یک چیزی دیگر نیست.
همه از هم فاصله داریم عباس! ما نسل بدبختی هستیم. دستمان به مقصر اصلی نمیرسد، از همدیگر انتقام میگیریم.
آدم چقدر احمق است که گاهی سرنوشتش را میسپارد به دست روز مبادا. گاهی چیزی کوچک میتواند با سرنوشت آدم بازی کند، گاهی آدم نامهای را بیدلیل حفظ میکند که بعدها همان نامه سند محکومیتش میشود.
از مرگ نمیترسیدم، از گیر افتادن میترسیدم. دم را که فرو میدادم تا بازدم نمیدانستم چه بلایی سرم میآید، در هراس این بیخبری میخواستم از تنم فرار کنم. میخواستم پر باز کنم و یکباره بگریزم، اما توی تنم گیر افتاده بودم.
رادیو داشت آهنگی از آرو پِرت پخش میکرد که تا آن روز نشنیده بودم و نداشتمش. چقدر آهنگهای قشنگ در این دنیا وجود داشت که من نشنیده بودم. چقدر چهرههای زیبا از برابرم گذشتند که من آنها را ندیدم، چقدر رویاهای عجیب دیدم که وقتی از خواب بیدار شدم، هرگز دیگر به یادم نیامد، و بوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد که همیشه تا همیشه خودم را نبخشم.
ژاله گفت: قورت دادن بعضی از مسائل مثل ماهها تو را ندیدن عادت من است. این تحمل را عملی به توانایی من در پذیرفتن مسائل ندان. آنچه را که پذیرفتم زندگی توست، آنچه را که آرزو میکنم خوشبختی توست. تصمیم بگیر که دیگر مرا نبینی، چون من چندان با تعقل کاری ندارم، من دیوانهام.
همین تابستان چند ساعتی زودتر رفته بودم هتل که هم هدیه تولد یانوشکا را بدهم و هم کمی کنار دریاچه قدم بزنم. یک عطر هالووین براش گرفته بودم و کتابی از آلبرکامو. به عطر نگاهی کرد و آن را گذاشت روی میز، اما کتاب را به سینهاش چسباند و ذوق کرد. میدانستم که عاشق کتاب است، و مدام میخواند، نمیدانستم تا این حد. و بعدها همیشه بوی عطر هالووین میداد.
در سفر بود که پس از سالها فرصت یافتم خودم را از دور تماشا کنم. واقعاً تا آدم سفر نکند، هرگز خودش را نمیشناسد. سفر یعنی اینکه تو با دیدن یک درخت احساس کنی برای اولین بار است آن درخت را میبینی. وگرنه اینهمه خلبان و راننده شب و روز از جایی میروند به جای دیگر. هیچ درختی براشان تازگی ندارد. این که سفر نیست. سفر یعنی دور شدن از یکنواختی. وسعت دید نسبت مستقیم دارد به بعد مسافت؛ هرچه دورتر، وسعت دید بیشتر. و من این را پیش از سفر نمیدانستم. سفر یعنی اینکه وقتی صبح از خواب بیدار شدی تعجب کنی، و از خودت بپرسی من اینجا چه میکنم؟
نویسنده | عباس معروفی |
شابک | 3938406801 |
ناشر | گردون |
موضوع | رمان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
چاپ شده در | ایران |
تعداد صفحه | 362 |
وزن | 200 گرم |