
معرفی و دانلود کتاب مو حنایی اثر فهیمه بزرگزاد رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: فهیمه بزرگزاد
- مترجم: -
- ناشر: نشر ندای الهی
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 150
- سال انتشار: 2022 میلادی
- افتخارات: -
موحنایی کتابی با مضمون اجتماعی است که فهیمه بزرگزاد با شخصیتپردازی ماهرانه و روایت زیبای داستان، به رشته تحریر درآورده است. دختری که به خاطر رنگ حنایی موهایش مورد تمسخر قرار میگیرد و پس از کودکی در یک عمارت کار میکرده است، حالا با موضوعاتی مواجه گردیده که قرار است چالشهای مختلفی را در زندگیاش به وجود آورند.
موحنایی که بارها بهمانند یک رعیت از طبقه فرودست با او برخورد شده است، سختیهای زیادی ناشی از فاصله طبقاتی را متحمل گردیده است. نون مردانی به او توجه نشان میدهند که هرگز فکرش را هم نمیکرده است. حالا سؤال بزرگی که برای او پیش آمده این است که آیا این علاقهها واقعاً از روی حس دوست داشتن هستند یا دلایل دیگری در پشت آنها میباشد؟ بنابراین سردرگمی هم به دیگر احساسات درونی او اضافه شده است.
بزرگزاد چنان متبحرانه عشقهای داستانش را ساخته و پرداخته کرده و در عین حال از آمال و آرزوهای دخترانه سخن گفته است که بیتردید خواننده را در مقابل اثری ارزنده قرار داده و بهصورت پیوسته از مطالعه آن لذت خواهد برد. همچنین کوتاه بودن قصه و تعداد صفحات به نسبت پایین آن، موجب میشود که حتی افرادی که تازه به جرگه کتابخوانها اضافه شدهاند یا میخواهند وارد این گروه شوند نیز به خوانش موحنایی اقبال نشان داده و در صفحاتی از نوشته مذکور، حس همزادپنداری در آنها بیدار گردد.
فهیمه بزرگزاد از نویسندگان جوان و موفق ایرانی میباشد که در سال ۱۳۶۳ متولد شده است. از بزرگزاد تا به امروز تنها اثری با نام "موحنایی" به چاپ رسیده است که توانسته استقبال مخاطبان زیادی را با خود به همراه داشته باشد.
طرفداران رمانهای عاشقانه و اجتماعی، از مخاطبان اصلی نوشته بزرگزاد محسوب میشوند.
موحنایی در حال حاضر در بازار کتاب، به همت انتشارات ندای الهی در یک نسخه ۱۵۰ صفحهای موجود است و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نگاهم به میز جلوم و شیرینیهای جورواجورش افتاد و دلم قار و قور کرد و یادم افتاد از صبح چیزی نخوردهام. یه دونه شیرینی با لذت توی دهنم گذاشتم و با صدای یه نفر سریع قورتش دادم. یه پسر جوون تقریباً همسنوسالهای خودم کنارم اومد و گفت: «سلام من مازیارم.» نمیتونستم چیزی بگم. با یه لبخند نصفهونیمه سلام کردم.
یه پسر قدکوتاه سبزه با چشمهای ریز که وقتی میخندید دیگه چشمی براش نمیموند. مازیار گفت: «خانم زیبا، چهقدر رنگ موهات قشنگه.» «ممنونم.» مازیار دوباره میخواست حرف بزنه که سیروس اومد سر میزمون و مازیار هم سریع از اونجا رفت. سیروس با همون نگاههای دلفریبش بهم خیره شد و گفت: «حنا خانم، مهمونی چطوره؟» نمیدونم چرا کنارش معذب بودم و خجالت میکشیدم. سرم رو زیر انداختم و گفتم: «ممنون، هم برای لباس هم برای دعوتتون.»
سیروس تکخندهای کرد و گفت: «خواهش میکنم، من باید از اینکه اومدی تشکر کنم. نمیدونم تابهحال کسی بهتون گفته خیلی خاص و جذابید؟» باورم نمیشد توی یه مهمونی با اون همه دختر رنگارنگ، دو تا مرد پشت سر هم ازم تعریف کنن. رنگبهرنگ شدم و فقط لبخند زدم. نگاه کینهتوزانهی دلارام منو از اومدنم پشیمون کرد. انگار یه رویا بود اما حتی توی رویاهامم جرأت تصور همچین مهمونی باشکوه و زیبایی رو نمیکردم.
نمیدونم چهقدر زمان برد که موزیک قطع شد و از خدمتکاری که مقابلم بود، جای دستشویی رو پرسیدم. از جمعیت دور شدم و به پشت عمارت رفتم. توی دستشویی یه آب به صورتم زدم تا از التهاب درونم کم بشه اما با دستهای کسی دور کمرم، سریع برگشتم. با دیدن مازیار ترسیدم.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب مو حنایی به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب مو حنایی