یک مرد ناشناخته اثر آنتون چخوف

معرفی و دانلود کتاب یک مرد ناشناخته اثر آنتون چخوف رایگان به همراه خلاصه کتاب

یک مرد ناشناخته، اثری خواندنی از آنتوان چخوف است که برای نخستین بار در سال ۱۸۹۳ منتشر شد و با خوانندگانش دیدار کرد. راوی داستان، قاتلی مخوف و بی‌نام و نشان است که از یکی از مهم‌ترین ماموریت‌هایش می‌گوید و در آن قصد دارد به خانه و زندگی پسر یک سیاستمدار معروف و بلندپایه نفوذ کند.

پسر این سیاستمدار که یک گروه افراطی و شورشی او را دشمنی جدی قلمداد می‌کنند، اورلف نام دارد و در خانواده‌ای پرورش یافته است که اعضایش، عادات و رفتاری اغلب عجیب دارند تا جایی که راوی قصه پس از ورود به زندگی آنها بسیار متعجب می‌شود. البته ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود و برخوردهایی که اورلف با معشوقه‌اش یعنی زینایدا دارد هم حسابی ذهن جاسوس داستان را به خود مشغول می‌کند. همچنین فعل و انفعالاتی در ادامه از سوی چخوف برای مخاطبان مطرح می‌شود که مسیر ماموریت و زندگی شخصیت اصلی یعنی راوی را دچار دگرگونی‌های قابل توجهی می‌نماید و پایانی جذاب را رقم می‌زند که تنها با همراهی تا پایان قابل درک است.

درباره آنتوان پاولویچ چخوف

آنتوان پاولویچ چخوف، نویسنده و پزشک روس بود که در ۲۹ ژانویهٔ سال ۱۸۶۰ متولد شد. او به عقیدهٔ بسیاری، بعد از شکسپیر، بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس تاریخ قلمداد می‌شود و مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس نیز به شمار می‌رود.

چخوف پس از پایان تحصیلاتش در دورهٔ متوسطه، به تئاتر رفت و اولین نمایشنامه‌اش را به رشتهٔ تحریر درآورد و سپس به مسکو مهاجرت کرد و تحصیلاتش در رشتهٔ پزشکی را در دانشگاه این شهر به اتمام رساند. سال‌ها به صورت حرفه‌ای به نوشتن پرداخت و بیش از ۷۰۰ اثر ادبی از خود به جا گذاشت. این شخصیت مطرح روس سرانجام در ۴۴ سالگی در حالی که مدت‌ها با بیماری سل دست و پنجه نرم می‌کرد، بر اثر خونریزی مغزی درگذشت.

کتاب مناسب چه افرادی است؟

به علاقه‌مندان به چخوف و همینطور رمان‌های کوتاه توصیه می‌شود در فرصتی مناسب این کتاب را مطالعه کنند.

فهرست مطالب

اثر مذکور در حال حاضر به همت انتشارات آسو در یک نسخهٔ ۱۷۴ صفحه‌ای به چاپ رسیده و با ترجمهٔ فاطمه عابدی در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

بریده‌هایی از کتاب

«روزهای پنجشنبه مهمان داشتیم. معمولاً از رستوران سفارش کباب می‌دادیم و به فروشگاه الیسیو تلفن می‌زدیم تا خاویار، پنیر، صدف و چیزهای دیگر برایمان بفرستند. پولیا از صبح به آماده کردن وسایل چایی و انداختن میز شام مشغول می‌شد. صادقانه بگویم که این فعالیت کمی به زندگی ما تنوع می‌داد و از این رو پنجشنبه روز مورد علاقهٔ ما بود.»

«وقتی سر شام صحبت از عشق و زنان می‌شد، وانمود می‌کرد که عیاشی زیرک و بی‌نظیر است. کلاً باید بگویم که زن‌بازهای پترزبورگ دوست دارند که دربارهٔ سلیقهٔ خارق‌العاده‌شان صحبت کنند. این مشاور محترم دولت در امور جوانان، شدیداً از در آغوش کشیدن خدمتکاران آشپزخانه‌اش و همینطور دخترهای بدبختی که در خیابان نوسکی پراسپکت پترزبورگ پرسه می‌زنند، به خود می‌بالید. با گوش دادن به حرف‌هایش می‌شد فهمید که به تمام رذیلت‌های شرق و غرب آلوده است، با این وجود به طور شرم‌آوری عضو افتخاری چندین انجمن مخفی و نیز تحت حمایت پلیس بود.»

«او مثل یک دختر بچه که خیلی دلش می‌خواهد شیطنتی کند، نفس راحتی کشید و دوباره خندید. اورلف در حالی که با سرش به روزنامه اشاره می‌کرد گفت: معذرت می‌خواهم، خواندن روزنامه در حال نوشیدن قهوه عادتی است که نمی‌توانم ترکش کنم، اما می‌توانم هر دو کار را همزمان انجام دهم. خواندن و شنیدن. بخوان، بخوان… عادت‌ها و آزادی ات متعلق به خودت باقی خواهند ماند. حالا چرا این قیافهٔ مایوس را به خودت گرفتی؟ همیشه سر صبح همین شکلی هستی یا فقط امروز؟ بگو ببینم خوشحال نیستی؟ کاملاً برعکس، اما باید اعتراف کنم که کمی گیج شدم.»

«با خودش حرف‌های شیرین و بی‌معنی می‌زد و می‌خندید. در حالی که به زور سعی می‌کرد چیزی جدی و مهم بگوید، گفت: چقدر مضحک است که اندیشیدن را کنار بگذاریم و برای افکار خود، هرچند هوشمندانه باشند، ارزش قائل نشویم و در مقابل افکار نادان‌های مختلف به لرزه درآییم. تا همین چندی پیش، من در مقابل افکار و اعتقادات دیگران می‌ترسیدم و به لرزه می‌افتادم، اما از زمانی که به خودم گوش دادم و تصمیم گرفتم که به روش خود زندگی کنم، چشمانم باز شد، به ترس احمقانه‌ام غلبه کردم و حالا خوشحالم و این چنین خوشحالی را برای همه آرزو می‌کنم.»

«او مثل یک قربانی خودش را بر روی صندلی راحتی در اتاق مطالعه می‌انداخت و در حالی که دستانش را سایبان چشمانش می‌کرد، کتابی برمی‌داشت، اما کتاب خیلی زود از دستش می‌افتاد. او به زور بر روی صندلی می‌چرخید و دستانش را طوری حصار چشمانش می‌کرد که گویی آفتاب مستقیم به او می‌تابد. در این هنگام بود که به خود می‌آمد و از اینکه بیرون نرفته بود شگفت‌زده می‌شد.»

«اورلف، زینایدا را با یک دست در آغوش گرفت و پیشانی و لب‌هایش را بوسید. سپس با لحنی مهربان و بی‌ریا که حتی روی من نیز اثر گذاشت، گفت: دختر خوبی باش و در غیاب من دلتنگی نکن. خدانگهدار تو باشد. زینایدا مشتاقانه به چهرهٔ اورلف خیره شد، گویی می‌خواست همهٔ ویژگی‌های عزیزش را به دقت در خاطرش حک کند. سپس به آرامی بازوانش را دور گردن اورلف حلقه کرد و سرش را بر سینهٔ او گذاشت و به فرانسه گفت: سوءتفاهم‌های مرا ببخش، یک زن و شوهر اگر واقعاً عاشق باشند، نمی‌توانند از بحث و جدال خلاصی پیدا کنند و من دیوانه‌وار عاشق تو هستم. یادت نرود تا می‌توانی برایم تلگرام بفرست با همه جزئیات سفرت.»

دانلود کتاب یک مرد ناشناخته

در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب یک مرد ناشناخته به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.

دانلود pdf کتاب یک مرد ناشناخته

مشخصات کتاب یک مرد ناشناخته

مشخصات
نویسنده آنتوان چخوف
مترجم فاطمه عابدی
شابک 978-600-8755-081
ناشر آسو
موضوع رمان
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
تعداد صفحه 174
تعداد جلد 1
وزن 100 گرم
سایر توضیحات جهت مشاهده کلیه کتب جهت ما بر روی ، واژه هافکو در یکی از محصولات کلیک نمائید.

نظرات کتاب یک مرد ناشناخته

  • کریم جعفرزاده کریم جعفرزاده

    چخوف نویسنده برجسته ای هستش ، هنوز نخوندمش قیمتش نسبت به روی جلد خیلی پایینه سایز فونت و کیفیت چاپ عالی هستش

  • کاربر کاربر

    تعداد صفحات ۱۱۱ صفحه ست در توضیحات نوشته شده ۱۷۴صفحه

  • کاربر کاربر

    کتاب خوبیه اموزدچنده

  • کاربر کاربر

    چخوف نیازی به تعریف نداره کتاب از نظر چاپ مشکلی نداشت هنوز نخوندم لذا درباره ترجمه نمیتونم نظری بدم

  • خسرو ایلات خسرو ایلات

    محتوای کتاب چیزی سلیقه ای هستش ولی از لحاظ کیفیت کاغذ و نوع صحافی خوب بود

  • کاربر کاربر

    کتاب از لحاظ ظاهری بسته بندی و ترجمه مشکلی نداشت

  • بهار مرادی بهار مرادی

    به نظرم ویژگی بارز این کتاب ترجمه فوق العاده عالی بود که من واقعا خوشم اومد.خوده کتاب هم عالیه.کتاب ها رو بخونید همه کتاب ها عالی هستند.

  • فایزه صدیقی مقدم فایزه صدیقی مقدم

    کتاب یک مرد ناشناخته اثر آنتون چخوف را هر کتاب خوانی می خواند توصیه میکنم نویسنده ای مانند چخوف را ندیده نگیرید زیرا اوقات خوبی این نویسنده بزرگ خواهید داشت

  • نرگس دهقان نیری نرگس دهقان نیری نرگس دهقان نیری نرگس دهقان نیری

    کیفیت کیفیت اصلا خوب نیست . کتابش انگار دسته دوم بود . جلد زخمی، تا خورده و ... اگر مجالی باشه قطعا مرجوع میکنم .

  • کاربر کاربر

    اگه به ادبیات روس علاقه دارید پیشنهاد میشه

  • رضا رحیمی رضا رحیمی

    عالی و زیبا

  • کاربر کاربر

    داستان خوبی داره

  • زهرا حاتمی زهرا حاتمی

    قشنگ بود دوست داشتم

  • امیر محمد قریب امیر محمد قریب

    چاپ خوب و قیمت مناسب

  • شهریر احتشام راد شهریر احتشام راد

    قابل قبول

  • حسین محمدخانی حسین محمدخانی

    کتاب خوبیه کتابای چخوف خوندنش لذت داره

  • رامین اسدی رامین اسدی

    ناشر مورد نظر

  • عکس خوانده نمی‌شود

    خرید کتاب یک مرد ناشناخته