دختری که مدت‌هاست در طبقه سوم خانه زندانی شده اما پس از سال‌ها با ورود خانواده‌ای جدید به ساختمان قدیمی قرار است این راز برملا گردد، موضوع کتاب "دختری در اتاق طبقه سوم" است که نویسنده‌اش مری داونینگ هان، متبحرانه آن را تحلیل کرده است. جولز دختر نوجوان قصه به عنوان شخصیت اصلی، سال‌هاست که به دلیل شغل پدرش مجبور است به همراه خانواده‌اش دائم در حال مسافرت از این شهر به شهری دیگر باشد.
آنها این بار از اول هیک سر درآوردند و محل سکونتشان خانه‌ای متروک و سه طبقه است که بدون اطلاع از گذشته‌اش وارد آن می‌شود. جولز خیلی زود متوجه حضور روح دختری غمگین طبقه سوم می‌شود که سال‌ها در آنجا محبوس شده است. جز علی رغم باور نکردن حرف‌هایش توسط والدینش، با کمک یکی از دوستانش سعی می‌کند به دخترک نزدیک شده و حقیقت را افشا سازد. قرار گرفتن دو کودک در مقابل هم، یکی به عنوان ناجی و دیگری به عنوان قربانی، از زوایای اصلی کتاب پیش رو به شمار می‌رود و همچنین گره خوردن وقایع زمان گذشته با زمان حال که با وجود تفاوت نسلی میان آنها، قرار است پایانی رقم بخورد که در آن نتیجه تلاش‌های شخصیت‌های اصلی به چشم می‌آید.
بیان کردن رخدادها با آغاز متفاوت، چهارچوب بندی هنرمندانه و پایان‌بندی ای پیش بینی ناپذیر، همگی دلالت بر قلم قدرتمند نویسنده دارد که خوانندگان بدون زمین گذاشتن کتاب می‌خواهند لذت همنشینی با آن را تجربه کنند.
مری داونینگ هان (Mary Downing Hahn)، نویسنده، آمریکایی و فعال در حوزه رمان‌های تخیلی و فانتزی است که در سال ۱۹۳۷ در این کشور متولد شده است. او گذشته سخت و تلخی را در زندگی واقعی‌اش ا از سر گذرانده است و شاهد بدرفتاری‌های مادربزرگش و از دست دادن عمویش در جنگ جهانی دوم بوده است و قبل از آنکه به نویسندگی روی بیاورد، کتابدار مدرسه بوده است. از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به این موارد اشاره کرد: داستان یک روح، عمیق و تاریک و خطرناک، مهمان.
به هواداران، آثار فانتزی مخصوصاً در رده سنی نوجوان، این کتاب پیشنهاد می‌شود.
اثر مری داونینگ هان در بازار کتاب توسط چند ناشر با این مشخصات به چاپ رسیده است: پرتقال در ۱۶۶ صفحه با ترجمه مروا باقریان، آرشیو روز در ۱۳۵ صفحه با ترجمه سارا فرشباف و هیرمند با ترجمه مینا وکیلی نژاد در ۲۲۲ صفحه.
دختر محبوس در اتاق پشت پنجره ایستاده است. حالا دیگر بیشتر روزهایش را اینجا سپری می‌کند، کشیک دختر مومشکی را می‌کشد که از وقتی باران گرفته بیرون نیامده است. چیزهایی که دختر مومشکی از زیر خاک درآورده بود توی سوراخی پر از آب گل‌آلود افتاده‌اند. می‌تواند کله‌ی کچل عروسک را تشخیص دهد. یکی از دست‌های عروسک از آب بیرون آمده، انگار دارد غرق می‌شود.
پایین پنجره‌ی اتاقش، دختر مومشکی و مادرش زیر باران دوان‌دوان می‌روند سمت ماشینِ حلبی‌شان. رخت و لباسشان از همیشه عجیب‌وغریب‌تر است. دختر مومشکی کتی پوشیده که رنگ زردش چشم را می‌زند. دخترک را یاد ناخداهایی می‌اندازد که کشتی‌شان را وسط آب‌وهوای توفانی هدایت می‌کنند. حتی کلاهی که سرش گذاشته هم به درد همین کار می‌خورد. شمعی، به آنها می‌گویند لباس‌های شمعی.
آخر دختر این لباس‌ها را از کجا می‌خرد؟ مسلماً از براونز امپریوم نمی‌خرد.
مادر پالتوی مشکی براق کمربندداری پوشیده که کم‌تر عجیب است، ولی او هم مثل دختر شلوار بلند آبی پایش کرده. چرا هر دو مثل پسرها لباس می‌پوشند؟
مادر می‌گوید: «جولز، حواست به اون چاله‌هه باشه. خیلی عمیقه.»
دختر مومشکی را نگاه می‌کند که چست و چابک از روی چاله می‌پرد. جولز یعنی اسمش این است؟ برای دخترها اسم عجیبی است، بیشتر شبیه اسم پسرانه‌ی فرانسوی است. حتماً از آخرین باری که دخترک دنیا را دیده، همه‌چیز خیلی تغییر کرده است.
از جایی که دراز کشیده بودم، می‌توانستم بیرونِ پنجره‌ام نمای پشت خانه قدیمی را ببینم. چشمانم از روی یک پنجره تخته‌شده به پنجره دیگر حرکت می‌کرد، از طبقه اول به طبقه دوم و بعد به طبقه سوم که پنجره‌های کوچک‌تر داشت.
عجیب بود که یکی از پنجره‌ها را تخته نکرده بودند. شیشه‌های کوچکش در روشناییِ بعدازظهر برق می‌زد.
چیزی پشت شیشه حرکت کرد اما به‌تندی ناپدید شد و درست نفهمیدم چه بود. پلک زدم و دوباره نگاه کردم. دیگر چیزی تکان نخورد.
به خودم گفتم حتماً بازیِ نور بوده، بازتاب نور، توهم خودم، اما قانع نشدم. من پشت آن پنجره چیزی دیده بودم، درست همان‌طور که وقتی بابا خانه را نشانمان می‌داد حس کرده بودم کسی به حرف‌هایمان گوش می‌دهد. ما در اوک‌هیل تنها نبودیم.
دیگر دلم نخواست در اتاقم تنها بمانم و خودم را با فکر و خیال‌های احمقانه بترسانم. به خانه قدیمی و اسرارش پشت کردم و رفتم دنبال مامان و بابا.
مامان در آشپزخانه بود. داشت سالاد درست می‌کرد و بابا داشت مرغ بریانی را که قبل از خروج از بزرگراه خریده بودیم تکه‌تکه می‌کرد.
بابا گفت: «درست سر وقت اومدی. می‌خوایم شام رو بیرون توی ایوون بخوریم.» به درِ کشوییِ شیشه‌ای اشاره کرد که به سوی هوای تازه سرِشب باز شده بود. «اولین غذامون توی اوک‌هیل.»
در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب دختری در اتاق طبقه‌ی سوم به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب دختری در اتاق طبقه‌ی سوم
| نویسنده | مری داونینگ هلان |
| مترجم | مروا باقریان |
| شابک | 9786004627191 |
| ناشر | پرتقال |
| موضوع | کودک و نوجوان |
| قطع | رقعی |
| نوع جلد | شومیز |
| تعداد صفحه | 166 |
| وزن | 50 گرم |
رضوان رنجبرفرد
واقعا موضوعش جذاب بود کتاب بسیار تمیز وبهداشتی وبه صورت وکیوم به دستم رسید که توی این اوضاع کرونا بسیار ارزشمند بود
مریم فرزانه
کتاب جذابی هست و خیلی منو ترغیب میکنه به خوندن حتی اگر ترسناک نباشه کسی هم ک میگه کتاب بدیه اشتباه میکنه چون هیچ کتابی بد نیست حتی اگر متنش بدون مقصد باشه بازم از فکر انسان میاد
کاربر
عالی خیلی کتاب خوبی هست به کسانی که علاقه مند داستان ارواح هستید این کتاب مخصوص شماست بسته بندی هم خوب بود کتاب مثبت ۱۴ و تعداد صفحات ۱۶۶
نهال آخوند زاده
من خوندن کتاب را همین الان تموم کردم. برخلاف نقاشی رو جلد، اصلا کتاب ترسناکی نبود. داستان کتاب برخورد دو دختر با هم هست. یک دختر کوچک به نام جولز و یک دختر بنام لیلی ( که ما در ادامه میفهمیم به دلیلی هنوز از 1889 در خانه قدیمی اوک هیل بجا مانده و فراموش شده است) بسیار داستان لطف، هیجانی و درعین حال دلهره آور. از همه مهم تر سبک بودن کتاب، نوع کاغذ و نوع صفحه بندی و جلد و نوع برش اون هست که توسط انتشارات پرتقال برای آن در نظر گرفته شده. و انتشارات پرتقال، ممنون از شما
کاربر
عالی
روح الله سرحدی مقدم
من این کتاب رو از یه سایت دیگه ای خریدم. قشنگ بود. خلاصه محتوا:پدر و مادر جولز، خانه های قدیمی را بازسازی می کنند و به همین دلیل، مجبورند دائم جا به جا شوند. تا اینکه به عمارتی در هیلزبرو می‌روند. محلی ها همه معتقدند که این خانه روح دارد. خانواده ی جولز، اعتقادی به روح زدگی یک خانه ندارند، اما خود جولز، نمی داند که باید این حرف ها را باور کند یا نه. روزی از روزها، جولز چهره ای رنگ پریده را می بیند و از آن به بعد، در اتاق قفل طبقه ی سوم، حضوری ترسناک و عجیب را احساس می کند. بعد از مدتی، ترس جولز، تبدیل به شگفت زدگی می‌شود و تمام تلاشش را می کند تا با این شبح مرموز ارتباط برقرار کند. قفل را باز می کند و موفق می شود با روح دختر، ارتباط برقرار کند. بیش از یک قرن پیش، اتفاقی هولناک در این عمارت افتاده است. آیا ممکن است جولز بتواند سرنوشت این روح مغموم را تغییر دهد؟ ممکن است!
کاربر
ممنون از که سالم و به موقع فرستاد کسایی که ژانر ترسناک دوست دارن پیشنهاد می کنم
کاربر
خیلی داستان جالبی بود
احسان چوبدار
خیلی خوبه و تقریبا ترسناکه البته که نباید توقع ترس آنچنانی رو داشته باشید اما خیلی خوبه
کاربر
قشنگ بود و جالب برای رده سنی ۱۲ تا ۱۵ جالب میاد
ارین جوان
خیلی عالیه.به نظر من که برا همه سنین خوبه
کاربر
به نظر کتاب قشنگی میاد من همین حالا ب دستم رسید ولی ب نظرم اونقدر ترسناک نیس من خودم ۱۲ سالمه از این نوع کتابا خیلیییی خوشم میاد اگر ژانر ترسناک دوست دارید حتما سفارش بدید
کاربر
کتاب خیلی جالبیه در مورد ی دختر ۱۳ ساله ب اسم جولز صحبت میکنه که روبروی خونشون توی ی ساختمون سه طبقه توی طبقه سوم ی روح دختر میبینه که......................
حسین نیکی
شاید نظرم رو ثبت نکنه ولی به هر حال مینویسم. این کتاب رو میشه یک ساعته خوند و بعد احساس کنید یک ساعت از عمرتون رو هدر دادید . همینقدر افتضاح به هیچ وجه پولتونو هدر ندید
اعظم عامری
داستانش معمولیه به نظرم اونقدر که باید هیجان به کار نرفته توش کسایی که به داستان های تخیلی ترسناک علاقه دارند به دردشون میخوره اما خیلی زیاد ترسناک نیست و فقط با گفتن چیزهای غیر معمولی داستان رو گفته
شیلا حسن زاده
بسته بندی خوبی داشت.از روی یک فیلم ساخته شده و داستان خیلی قشنگی داره.
حسن حیدری چوری
داستانش خیلی باحاله
هادی ثابت بنایان
ترسناک نبود بیشتر غمناک بودش
مریم اسدی
خوشم اومد خیلی خوبه
کاربر
کتاب یه چیز سلیقه ایه، ولی فکر کنم جالب باشه.
