معرفی و دانلود کتاب نیکلاس نیکلبی اثر چارلز دیکنز رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: چارلز دیکنز
- مترجم: محسن سلیمانی
- ناشر: نشر افق
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 256
- سال انتشار: 1839 میلادی
- افتخارات: -
نیکلاس نیکلبی رمانی از چارلز دیکنز است که به سرگذشت جوانی اختصاص دارد که پس از مرگ پدرش، میبایست سرپرستی مادر و خواهرش را برعهده بگیرد. پدر نیکلاس که به صورت غیرمنتظرهای از دنیا میرود، قبل از فوتش، تمام دارایی خود را در یک سرمایه گذاری از دست داده و موجب میشود که همسر و فرزندانش برای گذراندن زندگی به لندن مهاجرت کنند. رالف نیکلبی، عموی نیکلاس تنها امید آنها در شهر است که میتواند کاری برای برادرزادهاش دست و پا کرده و به زندگی آنها روحی تازه ببخشد.
مدیر مدرسهای در یورکشایر به نام آقای اسکوئز، دستیاری نیاز دارد پس از پیشنهاد رالف، مورد قبول نیکلاس قرار میگیرد. پسرک، به امید اینکه مادر و خواهرش، کیت، توسط عمویش حمایت میشوند به یورکشایر رفته و با اشخاص دیگری همچون اسمایک که همواره مورد سرزنش اسکوئز قرار گرفته و همچنین دختر مدیر مدرسه که با وجود اخلاق خاصش، عاشق نیکلاس میشود، آشنا میگردد.
دوستی با اسمایک که فرار از مدرسه را بر ماندن ترجیح میدهد، مشکلاتی را برای شخصیت اصلی داستان ایجاد میکند و در همین حال، ایجاد ارتباط با دختری به نام مادلین که نقاش است و پدری بدهکار دارد، وی را وارد فازهای جدیدی مینماید که تلخیها و شیرینیهایشان، به ساخت اثری ماندگار میانجامد. نوشتهای که مانند دیگر آثار دیکنز توجه علاقه مندان زیادی را به سوی خود جلب کرده است.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب نیکلاس نیکلبی به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
چارلز جان هافم دیکنز (Charles Dickens)، نویسنده پرآوازه انگلیسی متولد 7 فوریه 1812 در همپشایر انگلستان بود. پدرش اهل لا اوبالی گری بود اما دوست داشت خانوادهاش از طبقه ممتاز پذیرفته شوند بنابراین اقداماتی انجام داد که موجب بدهکاری وی و زندانی شدن او و خانوادهاش او و خانوادهاش به جز چارلز شد. چارلز در زمان تحصیل در مدرسه، برای تأمین معاش مجبور بود در کارخانه واکس سازی کار کند. به هرحال پس از پایان مدرسه، در دفتر وکالت مشغول به کار شد و پس از آنکه نتوانست در آزمون هنرپیشگی به دلیل سرماخوردگی حاضر شود، روزنامه نگاری و نویسندگی را در پیش گرفت. دیکنز در سال 1870 در 9 ژوئن بر اثر سکته قلبی درگذشت و تا به امروز آثارش مورد اقتباسهای فراوانی قرار گرفته است. برخی از رمانهای او عبارتند از: اسرار ادوین درود، دوست مشترکمان، دوریت کوچک، خانه متروک و دیوید کاپرفیلد.
هواداران چارلز دیکنز و رمانهایش و دنبال کنندگان داستانهای انگلیسی، افرادی هستند که نیکلاس نیکلبی به آنها برای خوانش پیشنهاد میگردد.
کتاب تحسین شده چارلز دیکنز در 22 بخش توسط وی به تألیف درآمده است که در بازار کتاب توسط انتشارات افق در 144 صفحه با ترجمه محسن سلیمانی و همین انتشارات و مترجم در نسخه 256 صفحهای به چاپ رسیده است.
آقای نیکلبی بین مردم لندن چشم انداخت تا دوستی پیدا کند اما آنقدر نگاه کرد تا چشمش هم مثل قلبش درد گرفت. بالاخره هم وقتی از جستو جو در بیرون خسته شد، برگشت نظری به خانۀ خودش انداخت، اما هر چه دید غم و تاریکی بود. پنج سال بعد وقتی همسرش دو پسر برایش به دنیا آورد، نیکلبی دوباره نگران شد. فکر کرد باید برای تأمین زندگی خانوادهاش فکر جدی کند. چون دیگر نمیتوانست با درآمد اندکش زندگی کند.
اما یک روز صبح پست نامهای برایش آورد که حاشیههای دور آن مشکی بود. نامه خبر آورده بود که عموی او رالف نیکلبی بزرگ مرده و پنج هزار پوند برایش به ارث گذاشته است.
صبح روز بعد هنوز نیکلاس درست از خواب بیدار نشده بود که صدای چرخهای درشکهای را شنید که به خانه نزدیک میشد. درشکه ایستاد و صدای خانم اسکوئرز آمد که نشان میداد خوشحال است. اما نیکلاس اولش جرئت نکرد از پنجره بیرون را نگاه کند. وقتی هم که بالاخره با نگرانی بیرون را نگاه کرد، اسمایک را دید که عصبانی و خسته بود. سرتائایش هم خیس و گل بود طوری که به زحمت میشد او را شناخت.
آقای اسکوئرز داد زد: «بلندش کنید. بیاوردیدش تو! بیاوریدش تو! «خانم اسکوئرز به شوهرش که خواست کمک کند گفت: «مواظب باش، پایش را بستهایم به گاری تا دوباره نزد به چاک. «آقای اسکوئرز با دستهایی که از خوشحالی میلرزید، طناب را باز کرد و اسمایک را که بیشتر شبیه مردهها بود تا زندهها، به خانه آرود و او را در زیر زمین بست و حبس کرد تا هروقت صلاح دید، جوی بچههای مدرسه به حسابش برسد.
خبر به دام انداختن و برگرداند اسمایک مثل آتش، فوری به همه جای مدرسه رسید. صبح همه با بیصبری منتظر دیدن اسمایک بودند، اما مجبور بودند تا بعد از ظهر صبر کنند. بعد از ظهر آقای اسکوئرز که ناهار خورده بود و سرحال بود، همه را در اتاق مدرسه جمع کرد. وقتی هم وارد اتاق مدرسه شد، شلاق نرم و محکمی که آن روز صبح برای آن مراسم خریده بود، در دستش بود. پشت سرش هم همسرش وارد اتاق مدرسه شد.
بعد آقای اسکوئرز داد زد: «همهی بچهها آمدهاند؟ «همهی بچهها جمع بودند اما سرشان را پایین انداخته بودند و میترسیدند حرف بزنند. آقای اسکوئرز مثل همیشه برای شروع مراسم محکم با چوب روی میزش زد. بعد گفت: «همه سر جایشان بنشینند! نیکلبی! بنشینید سرجایتان آقا! «نیکلاس جا خورد، اما چیزی نگفت و نشست. آقای اسکوئرز نگاه پیروزمندانهای به دستیارش انداخت و نگاه تندی به بچهها کرد. بعد از اتاق بیرون رفت و خیلی زود اسمایک را کشان کشان به اتاق آورد.
نویسنده | چارلز دیکنز |
مترجم | محسن سلیمانی |
شابک | 9789643695385 |
ناشر | افق |
موضوع | کودک و نوجوان |
قطع | جیبی |
نوع جلد | سلفون |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 256 |
گروه سنی | الف |
وزن | 242 گرم |
از لحاظ صحافی: جلد کالینگور محکم - طرحدار برجسته است جلد و حالت صحافی و جلد بندی شبیه به کتابهای قدیمی ست کاغذ درون کتاب کاهی اما ضخیم است فونت نوشتاری درشت و خواناست بند نشانگر کتاب دارد از لحاظ محتوا: نویسنده کتاب از نویسندگان بنام جهان است - البته این کتاب به سختی قابل یافت است زیرا کمتر ترجمه شده است - بنابراین ارزش خرید و خواندن دارد
متن کتاب توسط ناشر کوتاه شده که این کاملا اصل امانت رو زیر سوال میبره کاش این رو تو متن اطلاعات ذکر میکرد این همه پولشو دادم و آخر سر هم مرجوع نکرد!
هم جلدش هم ورق هاش عالی بود واقعا من که خیلی راضیم از خریدم ولی توش سفیده
کتاب جالبی بود کلا چارلز دیکنز کتاباش همه تو همین سبک هستن از نظر چاپ و صحافی هم خیلی خوب و زیباس چاپش برای سال ۱۳۹۶ و قیمت روی کتاب ۱۸۵۰۰ تومنه که اینجا ارزون تره
داستان پر کشش و قشنگی داره،حتما بخونید
من خریدم...شما هم بخرید چون من بدون تحقیق کافی چیزی نمیخرم
مگه میشه کتاب چارلز دیکنز بد باشه عالی بود
کتاب عالیه برای نوجوانان و بزرگسالان توصیه میکنم واقعا با شخصیت داستان احساس همراهی کردم.
کتاب خوبی بود
چارلز دیکنز حرف نداره
جلد زیبایی داره خود کتاب هم خیلی جذابه
همه چی عالی بود اما یکم متنش بیش از حد خلاصه شده بود
بسیار عالی و خوب
کتاب سبک ودرعین حال جنسش هم خوبه بسته بندی ک عالی ممنون
دوسش داشتم ، هم موضوع و هم جلد و صفحه آرایی کتابو