معرفی و دانلود کتاب عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: غلامحسین ساعدی
- مترجم: -
- ناشر: نشر نگاه
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 208
- سال انتشار: 2014 میلادی
- افتخارات: -
غلامحسین ساعدی در کتاب عزاداران بَیَل هشت داستان به هم پیوسته را روایت میکند که از مشقتهای مردم روستایی بنام بَیَل میگوید. از اشتراک هشت داستان شخصیتهایشان هستند که تکرار میشوند و احتمالاً مؤلف سعی داشته ارتباط آنها با یکدیگر را به این طریق حفظ کند؛ اگرچه در بقیه ظواهر، داستانها ربطی به هم ندارند. روستای بَیَل هم به عنوان مکانی است که تمامی رخدادهای قصه در این محل به وقوع میپیوندند. اندوه، مرگ و ترس از جمله عناصری هستند که ساعدی با قلم توانمندش از آنها به عنوان درون مایه نوشتههایش بهره برده و همچنین از حیواناتی استفاده کرده است که همانند انسانها با حضورشان نقش پررنگی ایفا میکنند. برای مثال سگها در مراسم عزاداری پا به پای مردم حضور دارند.
از جمله اشخاصی که به عنوان افراد محوری در داستانها حضور دارند، مش اسلام به عنوان با تدبیرترین فرد روستا و کد خدا میباشند که در حل مسائل و مشکلات، از اصلیترین نقشها برخوردارند و در کنار آنها، پسر مش صفر، نقش منفی ماجراست که از هر فرصتی برای ضربه زدن به ساکنان بَیَل استفاده میکند و حاضر است برای اهدافش همه چیز و همه کس را قربانی کند. به هرحال عزاداران بَیَل که از سوی دانای کل به عنوان راوی، برای خوانندهاش تعریف میشود، مفاهیم عمق و متعددی را در خود جای داده است که مؤلف تمام کوشش خود را نموده تا آنها را به بهترین شکل در ذهن علاقمندانش جای دهد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب عزاداران بیل به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
غلامحسین ساعدی (Gholam-Hossein Sa'edi) نویسنده و پزشک ایرانی بود که در 24 دی 1314 در تبریز به دنیا آمد. او در خانوادهای کارمند که وضع مالی مناسبی نداشتند پرورش یافت و پس از تحصیلات دوره دبستان، در دوره نوجوانی وارد سازمان جوانان حزب توده شد. در دوران دانشگاه با صمد بهرنگی آشنا شد و تحصیلات خود را در مقطع دکترای تخصصی روانپزشکی به پایان رساند. او چندی بعد حرفه پزشکی را رها کرد و بصورت حرفهای به نوشتن پرداخت. ساعدی که از اعضای کانون نویسندگان ایرانی هم بود و سابقه فعالیتهای سیاسی نیز داشت سرانجام در 2 آذر 1364 بر اثر خونریزی داخلی در پاریس درگذشت. برخی از آثار او عبارتند از: کلاته گل، پروار بندان، وای بر مغلوب، ضحاک، مار در معبد، عاقبت قلم فرسایی، شب نشینی با شکوه، خانههای شهر ری و مقتل.
علاقمندان به داستانهای اجتماعی به خصوص تألیفات نوسندگان ایرانی میتوانند از مطالعه اثر مذکور بهرهمند شوند.
عزاداران بَیَل توسط انتشارات نگاه در نسخه چاپی 201 صفحهی در بازار نشر ایران منتشر گردید و در اختیار عموم قرار گرفت.
پسر مشدی صفر گفت: اگه من دیر کردم یه نفرو بفرست که از خواب بیدارم بکنه. اسلام گفت: خیله خب. صحبت که تمام شد، همه ساکت و منتظر ماندند. ننه خانم جلوتر رفت و گفت: کار درست شد. سه تا جوان میرن که سیب زمینی و آذوقه گیر بیارن. بقیه چه کار میکنن؟ بازم میرین گدایی؟
مشدی بابا گفت: چاره چیه ننه خانم؟ هر طوری شده باید شکم بر و بچهها رو سیر بکنیم. ننه خانم گفت: نه، فردا هیشکی از ده نمیره بیرون. فردا عزاداری میکنیم، دخیل میبندیم، گریه میکنیم، نوحه میخونیم. شاید حضرت دلش رحم بیاد و مارو ببخشه بلارو از بَیَل دور بکنه.
ننه فاطمه درخت بید را نشان داد که تکههای کهنه از شاخههایش آویزان بود و با صدای گرفته گفت: مگه نمیبینین؟ و شروع کرد به گریه و جارو را زد به آب تربت و بالاسر مردها تکان داد. اسلام با صدای بلند گفت: اغفرلنا یا رب العالمین. مردها سرها را انداختند پایین، و زنهایی که بالای دیوار ردیف شده بودند دوباره پشت دیوار قایم شدند و صدای گریههاشان بلند شد.
ننهخانم گفت: تا عزاداری نشه، آقاها ما رو نمیبخشن. ننه فاطمه گفت: من و ننه خانم میریم و همه ده را آب تربت میپاشیم و بعد علمها از علمخانه میآریم بیرون. پیرزنها از کنار مردها رفتند طرف کوچه اول. صدای پاپاخ از توی باغ اربابی بلند شد که مینالید. پیرزنها پیچیدند توی کوچه و دست بزرگ باباعلی را دیدند که از دریچه چهاردیواری آمده بود بیرون و توی خاکها چیزی را میجست.
پاپاخ برگشت و با سرعت دوید طرف بَیَل. عباس و خاتون آبادی کنار به کنار هم راه افتادند. به بَیَل که رسیدند، آفتاب غروب کرده بود. سگهای بَیَل ردیف شده بودند روی دیوار باغ اربابی، و جلوتر از همه پاپاخ. خاتون آبادی که ردیف سگها را گوش تا گوش نشسته دید، ایستاد و با ترس نگاهشان کرد. عباس گفت: بیا، کاری باهات ندارن. خاتون آبادی کنار عباس وارد ده شد. سر کوچه که رسیدند. بز سیاه اسلام آمد جلو و با دقت تازه وارد را نگاه کرد.
نویسنده | غلامحسین ساعدی |
شابک | 9789643514181 |
ناشر | نگاه |
موضوع | داستان کوتاه پارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 208 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 310 گرم |
درود.... خواندن این کتاب بر هر دوستدار ادبیات داستانی واجب است. و دیگر این که در قسمت نقد و بررسی تخصصی راوی این مجموعه داستان «دانای کل» عنوان شده بود که نادرست است. راوی عزاداران بیل «سوم شخص نمایشی» است. هیچکدام از آثار شادروان ساعدی «دانای کل» نیست و این نویسنده با روایت دانای کل میانه ای نداشته است.
در ظاهر متن ساده و آسونیه ولی بعضی جاهاشو من نمیفهمیدم، مثلا داستان اولش اهالی ده بعضا صدای زنگوله میشنون و توضیح نمیده که منظورش چیه!
عاشق حال و هوای کتابهای آقای ساعدی هستم. این کتاب و "ترس و لرز" حرف ندارن
من این کتاب رو از بین نظرات کاربران تهیه کردم و بسیار راضی هستم
از جمله رمانهای زیبای ۵۰ سال اخیر
داستان های مختلف از یه روستا.شخصیتها ثابتن ولی داستان ها ربطی به هم ندارن و متفاوتن.بسیار جالبه
راضی بودم.
من خودم اول فیلم معروف گاو رو دیدم و بعد ترغیب شدم تا اصل داستان که کتابش هست رو بخرم.
کتاب خوبیه و سالم رسید
چاپ ناشر و کتاب خودش هست کامل بود .جز کتابهای برترِ
من فعلا چند فصلش رو خوندم داستان زیبایی داره و من مشکلی یافت نکردم اگر به کتاب های داستانی علاقه دارین توصیه اش میکنم
کتابی زیبا از آقای ساعدی که خواندنی هست و دارای چند داستان کوتاه در مورد مردم روستایی به نام بیل هست. فیلم گاو هم از یکی از داستان های همین کتاب ساخته شده است.
کتاب معروفیه ! نیاز به تعریف بنده نداره ، شامل چند داستان که فیلم هم ازش ساخته شده
یکی از زیباترین کتاب های ایرانیه که اصلا حوصلتون سر نمیره هنگام خوندن
داستان های ایرانی قدیمی سرشار از نکات مهم سعی کنید هر کتابی میخونید همراه با نقدش بخونید بیلی ها نماد مردم کژ فهم و بی سواد و بی اطلاع ایرانی هست کسانیکه درگیر خرافه پرستی هستن از نظر جلد و کاغذ هم قابل قبول و خوب بود کتاب سبکی هست