معرفی و دانلود کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: اوریانا فالاچی
- مترجم: یغما گلرویی
- ناشر: نشر دارینوش
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 118
- سال انتشار: 1975 میلادی
- افتخارات: -
اوریانا فالاچی نویسنده بسیار مشهور ایتالیایی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را درباره باورها و احساسات یک مادر به زیبایی هرچه تمامتر خلق کرده است. اثری که از تاریخ انتشارش تا به همین الان هنوز هم تأثیرگذار و پرفروش میباشد. وی با ظرافت کم نظیری از لحظاتی که یک موجود دیگر در رحم مادر شکل میگیرد سخن گفته و انواع احساسات نظیر خشم، اضطراب، شادی، شور، هیجان و ترس را به خوانندهاش القا میکند به گونهای که مخاطبش چارهای جز همذات پنداری با نوشته مذکور پیدا نمیکند. فروش 4 میلیون نسخهای آن در سرتاسر دنیا خود گویای محبوبیتش میباشد و فالاچی در کتابش به صورتی خارق العاده با فرزندی که هنوز به دنیا نیامده است مکالمههایی را در مورد رنجها و چالشهایی که در زندگی وجود دارند، دارد و سعی میکند تا او را پیش از ورود به جهان مادی از قوانین سفت و سختش آگاه سازد.
قصه اصلی کتاب به روزهای بارداری یک زن مربوط میشود که در دو راهی قرار گرفته است، دوراهی سقط جنینش و یا نگهداری از او و بخشیدن تمام عشقی که در وجود خود دارد به این موجود معصوم. فالاچی آنجایی جزئیات احساس مادر مانند خشم را به زبان میآورد که از اتفاقاتی که برای بشر افتاده، زن یعنی شخصیت اصلی داستان آن را برای فرزند به دنیا نیامدهاش بازگو میکند و یا در بخشی که مادر ذوق و علاقهای که برای تولد فرزندش دارد را پنهان نمیکند و در صحبتها و احساساتش موج میزند، میتوان به نوعی عشق را لمس کرد. به هرحال راوی داستان سؤالات بسیاری برایش به وجود آمده است که یک به یک آنها را مطرح میکند و حتی در جاهایی گویی از دغدغهها و مشکلات دنیا، به ستوه آمده است و به عبارت دیگر از آنها ناله سر میدهد.
اگرچه منتقدان اعتقاد دارند جذابیت ادبی متن اثر تحت الشعاع پرداختن به مسائل جنسیتی و دغدغههای زنان قرار گرفته است و حتی عقاید شخصی خود نویسنده در سطرهایی از زبان راوی مطرح میگردد ولی با این حال نگارش داستان به نحوی است که خواننده غرق در آن میشود و احساس یک زن حامله و همراهی با یک جنین چند ماهه را به خوبی درک مینماید. در نهایت وجود تقابلی صریح و جالب و البته زیبا میان یک مادر و کودکی که هنوز پایش به دنیای مادی باز نشده است بهانه بسیار مناسبی برای همنشینی با کتاب محبوب فالاچی میباشد.
در ادامه میتوانید علاوه بر خلاصه کتاب متنی، به خلاصه صوتی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد گوش دهید و آن را دانلود کنید:
اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci) نویسنده مطرح ایتالیایی در سال 1929 در شهر فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. این شخصیت محبوب و مشهور، روزنامهنگار، منتقد و مصاحبهگر بسیار توانایی بود که سابقه مصاحبه با افرادی همچون معمر قذافی، یاسر عرفات و هنری کسینجر را هم در کارنامه داشت. از آثار پرفروش و شناخته شده دیگر وی میتوان به: «اگر خورشید بمیرد»، «پنه لوپه به جنگ میرود»، «یک مرد» و «جنس ضعیف» اشاره کرد. نامزدی جایزه نوبل ادبیات و دریافت جوایزی همچون آنی تیلور و مدال طلای تلاش فرهنگی برلوسکنی هم از دیگر افتخاراتش به شمار میرود.
مسأله زنان و مادران در جهانی که امروز در آن زندگی میکنیم به با اهمیتترین دغدغهها تبدیل شده و در بیشتر جوامع پیشرفته و توسعه یافته بالاترین میزان حقوق شهروندی برای این بخش از انسانها در نظر گرفته شده است. لذا علاقه مندان به حقوق زنان و موضوعات مربوط به آنها میتوانند با خواندن کتاب معرفی شده لحظاتی تأثیرگذار را در زندگیشان داشته باشند.
کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد توسط چندین ناشر در بازار کتاب ایران و در بیش از 120 صفحه چاپ و توزیع شده است و ترجمههای مختلفی توسط افرادی از جمله غلامرضا امامی تبریزی و یغما گلرویی از آن صورت گرفته است و دارای فهرست خاصی نمیباشد به گونهای که پس از مقدمه، داستان در قالب یک بخش کلی و اصلی روایت میشود.
انسانیت؟ اصلاً مگر تو انسان محسوب میشوی؟ آیا یک حباب تخمک و یک اسپرم پنج میکرونی واقعاً برای به وجود آوردن یک انسان کافی است؟ انسان کسی است که بتواند فکر کند، حرف بزند، لبخند بزند و گریه کند و در جهانی که در پی انجام کارها و ایجاد ایده هاست سازنده باشد، کسی مثل من. تو فقط یک عروسک جانداری که نه توانایی فکر کردن دارد نه حرف زدن، نه جنگیدن و نه گریستن و برای هیچکس جز خودش سازنده نیست. من برای تو ذهن و توانایی ادراک متصور شدم و با تو حرف زدم اما ذهن تو در واقع ذهن خودم بود و حرفهای دو نفرهمان گفتگویی یکطرفه بیش نیست، گفتگوی من با خودم. این مسخره بازیها و هذیان بافیها دیگر کافی است.
انسانها تا وقتی که خطری آنان را تهدید میکند بزدلانه رفتار میکنند و به محض رفع خطر به یکباره ادعای شجاعت میکنند. هیچگاه نباید از خطر کردن برای چیزهای باارزش اجتناب کنی.
آزادی هم واژهای است مثل عشق که در خلال استفاده بیش از حد از آن معنایش را از دست داده و تنها کلیشهای نامفهوم از آن باقی مانده است.
زندگی تلاش مداوم و ملالآور است کوچولو! همانند جنگی است که هر روز از سر گرفته میشود و در ازای لحظات شاد کوتاهی که به تو میدهد باید بهایی گزاف بپردازی.
در این دنیا کسی نمیتواند به سبکی که تو الان زندگی میکنی به تنهایی از پس نیازهایش بربیاید. کسانی که تلاش میکنند هم در بهترین حالت فقط با شکست مواجه میشوند، اگر شانس بیاورند و دیوانه نشوند.
چرا باید این رنج و عذاب را تحمل کنم؟ به چه علتی؟ بخاطر سلولی که ابتدا به دو سلول دیگر و سپس به چهار سلول دیگر و بعد به هشت سلول دیگر و پس از آن به بینهایت سلول دیگر تقسیم شد؟ بدون اینکه بخواهم؟ بدون اینکه بدانم؟ یا شاید هم به فرمان زندگی؟ اصلاً قبول، به فرمان زندگی. اما این چه قانونی است که برای تویی که هنوز در این دنیا وجود نداری از منی که در آن حضور دارم، اهمیت بیشتری قائل است؟ این چه عزت و احترامی در حق توست که عزت و احترام را از من سلب میکند؟ این چه حق زیستنی برای توست که هیچ ارزشی برای حق زیستن من قائل نمیشود؟ هیچ انسانیتی در تو نیست؟
مادر بودن یک شغل نیست وظیفه هم نیست، تنها حقی است میان سایر حقوق یک زن و فهماندن این موضوع به دیگران بسیار سخت است و اغلب اوقات هم نمیتوانی متقاعدشان کنی و حدوداً همیشه شکست خواهی خورد اما نباید امیدت را از دست بدهی.
هیچکس پیش از زاده شدن از حقوق طبیعی انسان بودن برخوردار نیست ما پس از زاده شدن انسان محسوب میشویم چرا که در میان دیگر انسانها زندگی میکنیم چرا که دیگران به ما کمک میکنند، چون یک مادر یا یک زن و یا یک پدر یا یک مرد به ما خوردن، راه رفتن، صحبت کردن، فکر کردن و رفتار کردن شبیه یک انسان را میآموزد. تنها چیزی که من و تو را به هم پیوند داده فقط همان بند ناف است عزیز دلم. من و تو یک زوج نیستیم، من و تو شاکی و متهم هستیم شاکی منم و متهم تو. تو مثل یک سارق وارد بدنم شدی رحمم را دزدیدی و بعد جریان خون و تنفسم را هم تصرف کردی و حالا هم میخواهی وجودیتم را تصاحب کنی، این اجازه را به تو نخواهم داد.
آیا فکر میکنی قبل از انفجار یا به وجود آمدن سلول کسی حق انتخاب داشت؟ آیا فکر میکنی از اولین سلول پرسیده شد که دوست داری به وجود بیایی یا نه؟ آیا کسی به فکر گرسنگی، سرما و بدبختی بعد از به وجود آمدنش بود؟ من اینها را قبول ندارم.
کوچولوی من این تصمیم از روی خود خواهی نیست قسم میخورم که به دنیا آوردن تو برای دلخوشی خودم نیست تصور اینکه با شکمی برآمده در خیابانها قدم بزنم و یا به تو شیر بدهم، تر و خشکت کنم و حرف زدن یادت بدهم آزارم میدهد. من زن خانه دار نیستم هزار جور مشغله و گرفتاری دارم قبلاً هم گفتم که نیازی به تو ندارم.
من زنی هستم که خودم تنها زندگی کردن را انتخاب کردهام پدرت با من زندگی نمیکند من از این بابت ناراحت و متأسف نیستم، وقتی او با گامهای مصمم از در این خانه بیرون میرفت من فقط به در خیره شدم و برای برگرداندنش هیچ تلاشی نکردم چرا که اگر هم بر میگشت حرفی برای گفتن نداشتیم.
چگونه یک مرد میتواند حس زنی را که بچه در شکمش است درک کند؟ مردها که نمیتوانند حامله شوند راستی به نظر تو این برای مردها نقص است یا مزیت؟ من که تا دیروز فکر میکردم مزیتی برای آنهاست اما امروز به نظرم نوعی نقص و ناتوانی در آنهاست. اینکه آدم موجود زنده دیگری در درون خود داشته باشد غرورانگیز است.
کوچولوی من سعی میکنم برایت توضیح دهم که مرد بودن فقط داشتن ریش و سبیل نیست مرد بودن یعنی اینکه برای خودت، کسی باشی. برای من مهمتر از همه چیز این است که تو برای خودت کسی شوی، کسی شدن کلمه زیبایی است و حد و مرز نمیشناسد و ربطی به مرد بودن و زن بودن ندارد.
دیروز اصلاً حال خوشی نداشتم از اینکه در مورد سقط تو و اینکه چیزی حالیت نمیشود و نمیفهمی که من در موردت خوبی میکنم یا بدی، حرف زدم، معذرت میخواهم همهاش حرف بود و باد هوا. من در انتخاب و تصمیم خود قاطع هستم اگرچه این کار موجب تعجب دیگران شده است. شب گذشته تلفنی با پدرت حرف زدم او در اینجا زندگی نمیکند. به او گفتم که تو وجود داری، از تن صدایش فهمیدم که خبر خوبی به او ندادهام.
نویسنده | اوریانا فالاچی |
مترجم | یغما گلرویی |
شابک | 9789645250971 |
ناشر | دارینوش |
موضوع | داستان های کوتاه خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 118 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 149 گرم |
من نسخه صوتی همین کتاب رو گوش دادم، عالیه و پر از احساسات مثبت و منفی، پر از اتفاقات امیدبخش و ناامیدکننده یه مقدار در انتها جبهه گیری داره و فمینیستی میشه، اما در کل ارزش خوندن داره، به نظر من بیشتر برای ما آقایون که احساسات طرف مقابل رو درک کنیم. در کل یاد بگیریم کل نوشته های هر نویسنده ای رو قبول نکنیم، منطقی روی هر بخش فکر کنیم، در صورت لزوم قضاوت کنیم و در زندگی واقعی به کار بگیریم.
بنظر من کتاب جالبی هست که ارزش خوندن داره (: ممکنه احساسات منفی و مایوس کننده ای در کتاب وجود داشته باشه ولی تعارف که نداریم با خودمون، خیلی هاش حقیقته و در زمان هایی از زندگی تجربشون کردیم این کتاب در واقع گیر و دار و احساسات ناپایدار مادرانه/خانمانه هست! نگرانی ها و ترس ها که گاها احساسات لطیف و عاشقانه ی مادرونه هم درونش دیده میشه! بنظرم چیزی که باعث میشه بعضیا این کتاب رو دوست نداشته باشن این هست که؛ 1/ نمیتونن به عقاید دیگران احترام بذارن و دوست دارن همه ی مردم با اون ها هم عقیده باشن 2/ کسایی که نمیخوان باور کنن زندگی یه روی سیاه هم داره بنظرم این کتاب حتی با داشتن بار احساسی منفی، حقیقته و حقیقت هم همیشه تلخ بوده، گرچه قطعا افراط هم شده، که باتوجه به گذشته نویسنده نشات گرفته از شرایط دوران کودکی و تحت تاثیر احساسات اون زمانشه که روی تمام زندگیش اثر گذاشته! شاید اعتقادات شخصی نویسنده افراطی باشه، اما وقتی بی سانسور ازشون میگه، میشه به اون جسارت به عنوان یه نقطه مثبت نگاه کرد البته قطعا بنده همه ی اعتقاداتت نویسنده رو قبول ندارم و مورد پذیرش من نیستن، اما به عقایدشون احترام میذارم و درسی که باید بگیرم رو از کتاب می گیرم علی ایحال به خانمها پیشنهاد می کنم بخونن چون هم خانمانه هست و هم جملات زیبایی نداره (:
روند اینطوریِ که در اوج امیدواری فقط با یک جمله نویسنده شما رو به اعماق ناامیدی میبره و شما هم مثل عنوان کتاب یه لحظه به خودتون میگین کاش هرگز بدنیا نمیومدم. هرچقدر هم بی طرفانه بخونین و فکر کنین باز هم حس فمنیستیش رو متوجه میشین. باید این کتاب رو خوند ! توش به نکاتی اشاره شده که شاید یه مرد هیچوقت بهشون فکر نکنه ! هیچوقت واسه یه مرد مهم نباشه ! واسه هیچ مردی !! نویسنده خیلی جبهه میگیره. خیلی زیاد و از وسط های کتاب ادم بخاطر این حس جنگ و جبهه گیری یکم ازش ناامید میشه...ولی باید خوندش. در مورد ترجمه هم...میتونست بهتر از این باشه. ولی نوع نوشتن و نگارش عالیه...شاید بعضیا بگن غلط املاییِ ولی جذاب ترش کرده. اگه کتاب زبان اصلی رو یه نگاهی بندازین متوجه میشین.
من عاشق این کتابم ، سالها پیش در شرایطی مشابه شرایط نویسنده ی کتاب ، خوندمش و اشک ریختم و لذت بردم ، حتما بخونید ،حتما
با خواندن این کتاب یک لطف کوچیک برای خودمون می کنیم.
برای این حجم از کتاب قیمتش بالاست، حتی اگه مترجمش هم شناخته شده باشه
کتاب خوبیه ولی حیف که ترجمه ی یغما گلرویی عزیز برای این انتشاراته که انتشارات هم سواستفاده میکنه و کیفتی تقریبا نامطلوب رو با این قیمت بسیار بالا در دسترس قرار میده
با این قیمت میتونست چاپ کتاب بهتر از این باشه .
زن بودن، حس مادرانگی، احساس ارزشمند زیستن و زندگی کردن از مهمترین مضامین این کتاب است
این یکی از بهترین کتابایی بود که تا بحال خوندم و این هم بستگی به نثر روان و ترجمه ی عالیِ مترجم هم به چاپ صحیح و دقیق مربوطه. با ترجمه های مختلفی این کتاب به چاپ رسیده و من بهتون این ترجمه رو پیشنهاد میکنم و بهتون قول میدم هیچوقت از خوندنش پشیمون نخواهید شد
حتما این کتاب بخونید و حرف دل خیلی هاس
کتاب خوبیه. کوتاه هم هست ، اگه حوصله ی زیادی برای کتاب خوندن ندارین بخرینش .
بیشتر به در فمنیست ها میخوره
این کتاب عالیه حتی با دیدن جلدش از خود بی خود میشم،حتما بخونید
بسیار عالی...
عالی
اوریانا فالاچی عشقه
خوب بود قیمتش
عالی
قلمی زیبا و تامل برانگیز
خوبه حتما بخرید
کتاب خوبیه پیشنهاد میدم