"نامههای عاشقانه" کتابی است از عباس معروفی که در آن موضوعات مختلف عاشقانه بهصورت یک گفتگو میان دو نفر برای خواننده روایت شده است. در گفتگوها، راوی حرفهایش را با حروف پررنگ و جملات معشوقهاش را با حروف نازک بیان کرده و به صورتی برای مخاطب به رشتهٔ تحریر درآمده است که گویی جز راوی، بانو و خداوند، شخصیت دیگری وجود ندارد.
معروفی در قسمت اول اثرش به گونهای اشعارش را به زبان میآورد که تصاویری نظیر بازیهای کودکانه، بیتابیها، عشقبازی، انتظار، دلتنگی و شمردن لحظهها در ذهن هر خوانندهای نقش میبندد و حتی به آغوش کشیدن عاشق و معشوق در مقابل دیدگان علاقهمندان به تصویر کشیده میشود.
همچنین در قسمت دوم که عنوانش "منظومهٔ عینالقضات و عشق" است، دو شخصیت محوری قصه به گفتههایشان ادامه میدهند و نویسندهٔ کاربلد، عشق انسان به انسان را همانند عینالقضات همدانی، مانند عشق انسان به خدا در جایگاه والایی قرار میدهد تا جایی که میتوان تصور کرد خود عباس معروفی هم تجربهٔ چنین احساسی را داشته است و پس از به زبانهکشیدن در وجودش تصمیم به نگارش اثر مذکور گرفته است.
در ضمن باید این نکته را هم اضافه کرد که بخشی از کتاب پیشرو، مجموعه شعرها و متنهای عاشقانهای است که توسط پونه ایرانی، یعنی همسر عباس معروفی، خطاب به او نوشته شده است و در عین سادگی، کاملاً واقعی و سرشار از شور عاشقانه هستند.
عباس معروفی، نویسنده، روزنامهنگار، شاعر و ناشر ایرانی بود که در روز ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در ایران متولد شد. عمده شهرتش بابت نگارش کتاب سمفونی مردگان که در دههٔ ۶۰ به چاپ رسید بود، اگرچه بعدها با آثاری نظیر تماماً مخصوص، سال بلوا و پیکر فرهاد بیشتر به علاقهمندان معرفی گردید.
معروفی سابقهٔ همکاری با هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو را نیز در کارنامه دارد و در سال ۱۳۶۹ مجله و انتشارات گردون را تأسیس کرد. این نویسندهٔ معاصر و مطرح ایرانی سرانجام در ۱۰ شهریور سال ۱۴۰۱ بر اثر بیماری سرطان، جان به جانآفرین تسلیم کرد.
علاقهمندان به اشعار عاشقانه از اصلیترین مخاطبان اثر مذکور میباشند.
کتاب مذکور توسط نشر گردون در قالب یک نسخهٔ ۲۱۰ صفحهای به چاپ رسیده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
چرا وقتی میروی
همهجا تاریک میشود؟
انگار از اول مرده بودم
و ترسیده بودم
و تو هم نبودی…
نه اینکه گریه کنم، نه
فقط دارم تعریف میکنم چرا بغض کرده بودم
و آرام نمیگرفتم
چه آرزوی دلانگیزیست!
نوشتن افسانهای عاشقانه
بر پوست تنت
و خواندن آن
دستهای تو
مرا به خدا میرساند
و دستهای من
مرا به تو
پلهپله پُر میشوم
از خودم، از تنم
ساغری میشوم به دستت
نگاهم را
بر تنم بریز و...
بنوش
نه اینکه دلتنگ نشده باشم، نه
فقط میخواستم بدانی
آره آقای من!
انگار که ساعت از همان اول
بیقرارتر از من بود
که نفهمیدم چرا یکباره
معنیاش از زندگی من افتاد
نه اینکه تقصیر من باشد
نه به خدا
از همان اول هم که آمدی
روزها را رنگیرنگی میکردم
که زودتر بیایم توی بغلت
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب نامه های عاشقانه به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب نامه های عاشقانه
