معرفی و دانلود کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معین رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: روزبه معین
- مترجم: -
- ناشر: نشر نیماژ
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 220
- سال انتشار: 2017 میلادی
- افتخارات: -
روزبه معین نویسنده جوان ایرانی کتابی با عنوان قهوه سر آقای نویسنده را به رشته تحریر درآورده است گه با یک داستان عاشقانه و البته مضامینی هیجانی که در کنارش قرار دارند، به اثری بسیار زیبا و پرطرفدار مبدل گشته است. نام شخصیت اصلی داستان، آرمان میباشد که او هم نویسنده بوده و اکنون عشقی پرحرارت را در وجودش فریاد میکشد. آرمان پس از دیدن دختری که برای آموزش پیانو به خانه همسایهاش میآید، احساسی را تجربه میکند که تاکنون این چنین درگیرش نکرده بود.
دختر قصه، 15سال از مرد عاشق پیشه بزرگتر است اما گویی این اختلاف سنی به چشم آرمان نمیآید و او فقط به دنبال هر فرصتی است تا قادر باشد معشوقهاش را بیشتر از فبل ببیند. حس رمانتیک به وجود آمده آنقدر زبانه میکشد تا اینکه مرد جوان شیطنت کرده و نُتهای موسیقی دختر را دستکاری میکند و اگرچه باعث ایجاد برخی مشکلات میشود اما در اتفاقی جالب، موجب به وجوددآمدن شاهکارهای موسیقایی میگردد که خودش را در یک کنسرت نشان میدهد. حالا آرمان قصد دارد از دلیل این کارش و حسی که مدتهاست در خود پنهان کرده، سخن به میان بیاورد که در ادامه مسیر، اتفاقاتی را رقم میزند.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب قهوه سرد آقای نویسنده به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
روزبه معین (Rouzbeh Moein)، نویسنده و نمایشنامهنویس و کارتونیست ایرانی است که در 3 مرداد سال 1370 در تهران به دنیا آمده است. وی لیسانس مهندسی شیمی را از دانشگاه اراک دریافت کرد و از کودکی به نوشتن پرداخته و همواره تنهایی را دوست داشته است. معین که دورههای تئاتر را هم گذرانده است تاکنون دو اثر از خود به جاپ رسانده که علاوه بر کتاب معرفی شده مذکور، دیگری، هنگامی که باران پیانو مینوازد، نام دارد.
علاقه مندان به آثار داستانی ادبیات معاصر و عاشقانه از مخاطبان اصلی پیش رو محسوب میشوند.
قهوه سرد آقای نویسنده در حال حاضر توسط انتشارات نیماژ در یک نسخه چاپی 220 صفحهای منتشر شده و در اختیار عموم علاقه مندان قرار گرفته است.
دخترهای درون گرا رو خیلی خوب میشناسم، بیشتر حرف هاشون رو به آینه اتاقشون میزنن، یه قیچی آماده به کار دارن واسه روزهای بیحوصلگی شون، و وقتی هم میخوان بخوابن پاهاشون رو بغل میکنن. اونها راحت دم به تله نمیدن، ولی اگه دلشون یه جا گیر کنه، مثل ساعتهای آونگ داری میشن که صدسال هم که بگذره، باز هم ساعت دوازده دل شون صداشون میکنه، فکر کنم از دست دادن واسه دخترهایی شبیه به تو سختتر باشه.
به خودم اومدم، حضار هنوز داشتن تشویقش میکردن و فهمیدم داستان این آهنگ بهقدری معروف شده که همه ازش خبر دارن، دلم میخواست از جام بلند شم و فریاد بزنم که اون پسربچه منم، من بودم که این آهنگ رو نوشتم، اما از این ترسیدم که دیوونه خطابم کنن.
انتظار کشیدن ترسناکترین قسمت دوست داشتن واسه یه دختره، ترس از اینکه نیاد یا اینکه خیلی دیر بیاد، اما من فکر میکنم اگه یه روز به پسری علاقهمند بشم، خودم واسه به دست آوردنش تلاش میکنم، چرا؟ جواب خیلی سادهست، من اون رو دوست دارم و میخوام با کسی باشم که دوستش داشته باشم.
در تیمارستان زمان بهسرعت میگذشت و با اینکه فقط چند روز بود که به اونجا رفته بودم اما بهاندازهی چند سال پیر شده بودم، چون گذر عمر توی جایی که دوستش نداری همیشه زجرآور و طاقتفرساست.
نویسنده | روزبه معین |
شابک | 9786003673144 |
ناشر | نشر نیماژ |
موضوع | رمان پارسی |
ردهبندی کتاب | ادبیات فارسی (شعر و ادبیات) |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 220 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 202 گرم |
با اشتیاق خیلی زیادی این کتاب رو از نمایشگاه کتاب تهیه کردم؛ اما واقعا ناامید شدم؛ شروع فوق العاده ی داستان، نوید یک اثر فاخر رو میداد اما به تدریج رو به افول گذاشت و نهایتا به طرزی فاجعه بار تموم شد و جز چند جمله عاشقانه چیزی عایدم نشد!!!
افتضاح!! جزو کتابایی که از خوندنش و از اینکه داخل کتابخونمه خجالت میکشم. فقط ادا بازی!! بدون هیچ محتوایی!! نویسنده ای که ی قسمتایی جوگیر میشه و یادش میره داخل رمانه و شروع میکنه به زدن حرفایی به ظاهر عمیقی که مشابهش رو در نت میتونید پیدا کنید. واقعا ارزش ادبی نداره. وقت خودتون رو صرف رمان های فاخر کنید
واقعا سطحی و پیش پا افتاده بود.فقط به درد کسایی میخوره که رمان های عشقی و آبکی ایرانی مبخونن.اگه اهل خوندن رمان ایرانی نیستید با خربدن ابن کتاب پول خودتون و دور نریزید لطفا.من که اهداش کردم به کتابخونه محل زندگیم.
کتاب طوریه که وقتی خوندمش هزار بار با خودم گفتم اشتباه کردم به جای اینکه وقتتون رو واس این کتاب بذارین کتابای خیلی خوب دیگه ای هست که میتونین از خوندنشون لذت ببرین تنها اگر از اون دسته از افرادی هستین که فیلم ترکی میبینین و با رمان های زرد که داستان های بی سر و ته و بی هدف رو دنبال میکنن این کتاب رو بهتون توصیه میکنم
داستان واقعا بی محتوابود . آقای معین فقط یه سریجمله های خوش آب و رنگ داشته که اونا رو با یه داستان به سر و ته به هم مرتبط کرده .بیشتربه درد نوجوانها میخوره .
با پیش زمینه ذهنی خیلی خوبی خریدمش، ولی صادقانه بگم کتابش مفت نمی ارزید، جزو سه چهارتا کتابیه که واقعا از پولی که بهش دادم پشیمونم.
دو پاراگراف ازین کتاب تو صفحات مجازی پخش شده بود که زیبا بود و عامل پرفروش بودنش شد که درواقع زیبایی کتاب همون چند خط بود اما فوق العاده کتاب ضعیف کلیشه ای و مضحکی بود پایان فاجعه ای داشت جوری که جای گریه آدم رو به خنده می انداخت و به طرز بچه گانه ای نویسنده سعی در تبلیغ اثارش داشت. یک کلام فاجعه
کپشن نویسی یک شبکه اجتماعی با نویسندگی فرق داره !
تنها نکته مثبتش داشتن داستان های کوتاههه ولی این واسه یه کتاب مناسب نیست و می شه به راحتی تو فضای مجازی از اینا پیدا کرد. من که صرفا گول اسمشو خوردم و تهش یه داستان بی نتیجه موند رو دستم
باسلام, اگر از آن دسته از عزیزانی هستید که مطالعه جز لاینفک زندگیتان است, بر این اساس کتابهایی با محتوای عالی و قدرت نوشتاری قوی را به صرف زمان برای خواندن کتابهایی که صرفا نوشته شده که کاغذ سیاه شود, ترجیح می دهید. ضمن احترام به نویسنده این اثر, لازم است عنوان شود این کتاب بیش از هر چیز, نشان از ضعف شدید نوشتاری نویسنده داشت, در جایجای داستان با آشفتگی کلام و نوشتار مواجه هستی بدون اینکه هدف درستی در پی باشد. به هر روی بنده خواندن هر گونه کتابی را توصیه می کنم چرا که با خواندن ست که به آگاهی و تشخیص خوب از بد می شویم.
این کتاب فقط دو سه تا پاراگراف داره ک ب درد کپشن برای اینستاگرام میخوره و بس،از صفحه ۱۲کتاب ب بعد فهمیدم ک پول و وقتمو حروم کردم،روی کتاب باید بزنن منفی ۱۶سال
ب قول یکی از دوستان چندتا جملش ک تو فضای مجازی پخش شده بود ادمو کنجکاو میکرد ک بخریش ولی واقعا ارزش وقت گذاشتن نداشت تازه اخرشم ی حالت معما داشت ک من هرکاری کردم متوجه نشدم و کلا کتاب گنگی بود
کتابخوان که باشید میبینید که این کتاب هیچ ارزشی برای تهیه کردن ندارد.
به نسبت باقی کتاب هایی که توی بازار هست کتاب متوسطیه جمله ی آخر کتاب باعث شد که من با ذوق رمز رو پیدا کنم ... اما جمله شگفتی بدست نیومد... و سوالی که برای من پیش اومد... یلدا و ابی چرا انتهای داستان فراموش شدن؟؟ انگار که از اواسط کتاب ، نویسنده فراموش کرده بود و یه داستان با شخصیت های دیگه رو شروع کرده بود
حیف کاغذ. حیف درخت. حیف جوهر.