اول شخص مفرد اثر هاروکی موراکامی

معرفی و دانلود کتاب اول شخص مفرد اثر هاروکی موراکامی رایگان به همراه خلاصه کتاب

«هاروکی موراکامی»، در کتابش با عنوان «اول شخص مفرد» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه را به رشته تحریر درآورده است که اولین بار در سال ۲۰۲۰ روانه بازار نشر جهانی گردید. وجود ۸ داستان با مضامین مختلف که راویان متفاوتی دارند، مثل همیشه مخاطبان را به پای یکی دیگر از آثار این نویسنده بزرگ کشانده است. قصه‌ها به گونه‌ای روایت شده‌اند که گاهی می‌توان خود مؤلف را یکی از راویان دانست.

تأملاتی در مورد موسیقی، علاقه وافر به بیسبال، روبرویی با یک میمون که سخن می‌گوید، روزهای نوستالژیک دوران جوانی و آلبوم‌های جاز فیلی، از جمله اصلی‌ترین مواردی هستند که در کتاب با بیانی شیوا و هنرمندانه به آن‌ها پرداخته شده است. از طرفی دیگر داستان‌های گاهاً اسرارآمیز و فلسفی موراکامی قصد دارند مفاهیمی همچون کودکی، عشق و خاطرات را به تصویر بکشند که بایست دید هر طیف از خوانندگان چگونه با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند.

وجود راوی «اول شخص» در هر داستان، شروعی جالب و پایانی پیش‌بینی‌ناپذیر که موجب به وجود آمدن لحظاتی همراه با هیجان و تردید در مخاطبان می‌شود، همگی باعث می‌شوند که مهر تأییدی بر ذکاوت همیشگی موراکامی بخورد. در ضمن رابطه‌ی تنگاتنگی که کتاب پیش رو با «زندگی شخصی» مؤلف دارد، اهمیت آن را بیشتر کرده و قرار است روز به روز بر تعداد خوانندگانش افزوده شود.

درباره هاروکی موراکامی

«هاروکی موراکامی» نویسنده ژاپنی است که در روز ۱۲ ژانویه سال ۱۹۴۹ در «کیوتو» متولد شد. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه هنرهای نمایشی «واسدا» در سال ۱۹۶۸، با همسرش در سال ۱۹۷۱ ازدواج کرد. اولین نوشته او در سال ۱۹۷۹ منتشر شد و از آن زمان به بعد به نویسندگی به صورت حرفه‌ای پرداخت. موراکامی که سابقه اداره کردن یک بار را هم دارد، از مطرح‌ترین نویسندگان صاحب سبک ادبیات جهان به حساب می‌آید و برخی از آثارش عبارتند از: «جنگل نروژی»، «پس لرزه»، «به آواز باد گوش بسپار» و «از دو که حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم».

کتاب مناسب چه افرادی است؟

دوستداران آثار «هاروکی موراکامی» و همچنین علاقه‌مندان به «بیان داستانی» می‌توانند از خوانش اثر مذکور بهره‌مند شوند.

فهرست مطالب

ناشرین متعددی با این مشخصات دست به انتشار این کتاب زده‌اند:

  • خوب با ترجمه «امیر مرزبان» و «امیر قاجارگر» در ۱۵۸ صفحه
  • افق در ۲۰۰ صفحه با برگردانی از «مهدی غبرایی»
  • نیماژ با ترجمه «شیوا مقانلو» در ۱۶۰ صفحه
  • ویژه نشر در ۱۴۴ صفحه با ترجمه «المیرا محمودجانلو»
  • روزگار با ترجمه «سمانه تیموریان» در ۱۸۱ صفحه
  • افراز در ۱۷۵ صفحه با ترجمه «حسام ملکی»
  • اشراقی با ترجمه «حدیث مددی ماهانی» در ۱۴۰ صفحه
  • نشر چشمه در ۱۴۳ صفحه با برگردان «محمد حسین واقف»
  • آوای مکتوب در ۱۴۴ صفحه با ترجمه «معصومه عباسی نتاج عمرانی»

بریده‌هایی از کتاب

نوزده سالم که بود، اصلاً از احوال درونی خودم آگاه نبودم، چه برسد به احوالِ درونی دیگران. با وجود این احساس می‌کردم از عملکرد غم و شادی سر درمی‌آورم. ولی آنچه هنوز از درکش عاجز بودم، وجود هزاران پدیده‌ای بود که در فاصله میان غم و شادی وجود داشت و اینکه چه رابطه‌ای بینشان برقرار است. بنابراین همواره مضطرب و درمانده بودم.

می‌خواهم داستان زنی را برایتان تعریف کنم. فقط موضوع این است که درباره‌اش تقریباً هیچ نمی‌دانم؛ حتی اسمش را به یاد نمی‌آورم یا چهره‌اش را. شرط می‌بندم او هم مرا به‌خاطر نمی‌آورد. اولین بار که او را دیدم، دانشجوی سال دوم دانشکده بودم و حدس می‌زنم او هم بیست‌وپنج سالی داشت. هر دو نیمه‌وقت در جایی کار می‌کردیم. بنا نبود چنان اتفاقی بیفتد، ولی یک شب را باهم گذراندیم و بعد از آن هرگز یکدیگر را ندیدیم.

همه چیز برایم مثل معما بود. تنها موضوعی که به آن یقین داشتم، این بود که امروز در این مکان قرار نبود رسیتال پیانو یا هر مناسبت دیگری برگزار شود. همه کاری که می‌توانستم انجام دهم این بود که گل به دست، راهی خانه شوم. بی‌گمان مادرم می‌پرسید: این گل‌ها برای کیست؟ و من باید پاسخی آماده می‌کردم. می‌خواستم همانجا در سطل آشغال بیندازمشان، ولی پول زیادی بابتش داده بودم؛ دست کم برای فردی مثل من پول زیادی بود.

دکمه زنگ را فشار دادم، اما کسی جواب نداد. کمی صبر کردم، دوباره فشار دادم، ولی باز هم جوابی نیامد. به ساعتم نگاهی انداختم. طبق برنامه رسیتال پانزده دقیقه پیش باید شروع می‌شد. ولی هیچ خبری از باز شدن در نبود. رنگ روی در ورودی در بعضی قسمت‌ها پوسته‌پوسته شده بود و کم‌کم داشت زنگ می‌زد. فکر دیگری به ذهنم نرسید، بنابراین دوباره دکمه زنگ را فشار دادم و این بار اندکی نگاه داشتم، ولی خبری نشد. سکوت مطلق. واقعاً دیگر مستأصل شده بودم.

ده دقیقه‌ای پشتم را به دروازه تکیه دادم و همان‌جا ایستادم. گفتم شاید کسی پیدایش شود. اما هیچ خبری نشد. هیچ نشانی از جنبش و حرکت به چشم نمی‌خورد.

دانلود کتاب اول شخص مفرد

در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب اول شخص مفرد به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.

دانلود pdf کتاب اول شخص مفرد

مشخصات کتاب اول شخص مفرد

مشخصات

نظرات کتاب اول شخص مفرد

عکس خوانده نمی‌شود

خرید کتاب اول شخص مفرد