«نسترن صحرایی» در کتابش با نام «طالع ستاره سرخ» زندگی دختری را برای مخاطبان روایت کرده است که در شب عروسیاش با اتفاق بسیار تلخی روبرو شده و وارد برههی جدیدی از دوران حیاتش میشود. «اولدوز»، دختری که در سرش رویاهای زیادی را میپروراند، با نزدیک شدن به مراسم عروسی باید دوران کودکی و نوجوانی را به گذشته واگذار کرده و وارد جهانی بیرحم و زنانه گردد.
او از روزهای تلخ و سرنوشتسازی که روزگار برایش تدارک دیده، آگاه نیست اما به زودی متوجه خواهد شد که میبایست با روزهای آمیخته با رنج و مصیبت مواجه شده و در عین حال تلاش کند تا از آنها رهایی یابد. دختر خجالتی قصه در یکی از مهمترین لحظات زندگیاش یعنی روز عقد کنان، اتفاق تلخی را تجربه میکند که تازه نقطهی آغازی برای وقایع بعدی است. نسترن صحرایی در کتاب مذکور با زبانی ساده و بیانی شیوا زندگی اولدوز را از همان بدو تولد تا ازدواج و سپس مادر شدنش برایمان تعریف میکند و با تصویرسازیهای هنرمندانهاش به خوانندگان میگوید که چطور جامعه «مردسالار» به نقش اول قصهاش سخت میگیرد.
مؤلف کاربلد داستان در اصل قصد دارد ظلم و ستمی که به زنان ایرانی روا داشته شده و مشکلات فرهنگی که در دوران «ارباب رعیتی» در ایران وجود داشتهاند را در مقابلمان ترسیم کند و در انجام این امر بسیار موفق بوده و آغاز و پایانی بدیع را رقم زده که بیشک مطالعهاش خالی از لطف نیست.
«نسترن صحرایی» نویسنده جوان ایرانی است که در سال ۱۳۷۳ در ایران به دنیا آمده است. او آثاری نظیر: «طالع ستاره سرخ» (در دو جلد) و «نیمتاج» را در کارنامهی کاریاش دارد.
اگر شما آن دسته از افراد هستید که به داستانهایی با «قهرمانهای زن» علاقهمندید، توصیه میکنیم در فرصتی مناسب به مطالعه این کتاب بپردازید.
کتاب مذکور هم اکنون به همت انتشارات «ندای الهی» در یک نسخه ۳۸۰ صفحهای به چاپ رسیده و در دسترس عموم قرار گرفته است.
«بدری» که خودش رو به اتاق رسونده بود با دیدن این وضع گفت: ای دختر احمق، چرا آقا رو عصبانی کردی؟ آقا ببخشید. این تازهوارده هر غلطی کرده شما ببخشیدش، پاشو دختر... خودت این گندی رو که زدی جمع کن... بگو ببخشید آقا غلط کردم! د بجنب دیگه. اینهمه ظرف شکسته ریخته شده وسط اتاق، بجنب جمع کن.
بغض داشت خفهام میکرد، بغضم رو فرو خوردم و بدون اینکه ازش عذرخواهی کنم مصمم و آروم شروع کردم به جمع کردن ظروف شکستهشده، خودش هم چهارزانو همونجا سیخ نشسته بود و به من خیره شده بود، دوتا دستش رو به سر زانوهاش تکیه زده بود و هیچی نمیگفت، انگاری منتظر عذرخواهی بود. ظرفها رو ریختم توی سینی و بیحرف از اتاقش بیرون اومدم، بدری دوید دنبالم و گفت: دربهدر چرا عذرخواهی نکردی هان؟
- من کاری نکردم که عذرخواهی کنم.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب طالع ستاره سرخ به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب طالع ستاره سرخ
