گلوله‌ای که خطا رفت داستان جنایی دیگری از نویسنده توانای این ژانر، ریچارد آزمن می‌باشد که در آن، کارآگاهان به دنبال حل معمای گم شدن یک خبرنگار هستند. گروه کارآگاهان متشکل از همان شخصیت‌های داستان باشگاه قتل پنجشنبه‌ها است یعنی الیزابت یک جاسوس بازنشسته است، ابراهیم که سابقاً یک روانپزشک بود و جویس که یک پرستار بازنشسته به شمار می‌رود. این سه نفر در حال حاضر می‌خواهند زنی به نام تبانی ویتس که یه خبرنگار بوده و به طرز عجیب و مشکوکی از نظر پنهان شده را هرچه زودتر پیدا کنند و برای شروع تحقیقاتشان در ابتدا به سراغ ران به عنوان رهبر سابق اتحادیه کارگری می‌روند و مصاحبه‌ای تلویزیونی بین او و مایک و اگهورن، شخصیت سرشناس رسانه، ترتیب می‌دهند.
مایک در ابتدا تصور می‌کند هدف این افراد از برگزاری مصاحبه فقط صحبت از گذشته‌هاست در حالی که حقیقت چیز دیگری است و دوستی که در گذشته بین مایک و تبانی وجود داشته، انگیزه‌ای برای کارآگاهان قصه است تا شاید بتوان از طریق گفتگوی وی با ران، به سرنخ‌هایی در این رابطه دست پیدا کنند. از طرف دیگر و بر خلاف انتظار مغزهای متفکر رمان آزمن آنها با دو قتل که رمز و رازهایی در دل خود دارند مواجه شده و الیزابت نیز با شخصی روبرو می‌شود که چالش‌هایی را برایش در پی دارد و آنجایی که از سوی او، مأمور انجام یک قتل می‌شود اما چگونه؟
الیزابتی که خود به دنبال کشف رازهای جنایت و معماهای دیگر است آیا قادر است بدون قتل کسی، آنها را حل کرده و نیز خود را از قائله خلاص کند! خواندن کتاب تا پایان و رسیدن به پاسخ‌ها، مطمئناً برای خوانندگان نوشته کم نظیر آزمن تجربه بسیار جالبی خواهد بود.
در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب گلوله ای که خطا رفت به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
ریچارد آزمن (Richard Osman)، نویسنده، تهیه کننده، مجری و کمدین مشهور انگلیسی است که در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۷۰ در این کشور متولد شده است. نام کامل او ریچارد توماس آزمن است و عمده شهرتش بابت سال‌ها تهیه آثار تلویزیونی و همینطور اجرای برنامه‌های مختلف در شبکه بی بی سی می‌باشد. وی از زمان مدرسه، به نوشتن مشغول بود و تحصیلاتش در دانشگاه را در رشته‌های جامعه شناسی و علوم سیاسی به پایان رساند. از دیگر آثار او می‌توان به باشگاه قتل پنجشنبه‌ها و مردی که دو بار مرد اشاره کرد. جایزه بهترین کتاب گودریدز ژانر جنایی و حضور در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز از دیگر افتخارات او به حساب می‌آید.
علاقمندان به داستان‌های جنایی و معمایی از اصلی‌ترین مخاطبان این اثر محسوب می‌شوند.
کتاب پیش رو توسط نویسنده‌اش در سه بخش تالیف شده است و در بازار کتاب توسط چند انتشارات با این مشخصات به چاپ رسیده است: نشر نون در ۳۲۰ صفحه با ترجمه محدثه احمدی و قطره با برگردان ندا شاد نظر در ۴۵۸ صفحه.
ران می‌گوید: نیازی به آرایش ندارم. روی یک صندلی با پشتی صاف نشسته، چون ابراهیم به او گفت نباید جلوی تلویزیون قوز کند. مسئول گریمش، پائولین جِنکینز، پالت‌ها و قلم‌ها را از کیفش بیرون می‌آورد و می‌گوید: «جدی؟» یک آینه روی میز اتاق پازل گذاشته. دورش پر از لامپ است و نورشان به گوشواره‌های سرخش می‌تابد.
ران کمی هیجان‌زده می‌شود. قضیه همین است: حضور در تلویزیون. ولی بقیه کجا هستند؟ به آنها گفت که «اگر دوست دارند» می‌توانند بیایند. اگر پیدایشان نشود، حسابی ناراحت می‌شود. ران می‌گوید: «باید همین‌جوری قبولم کنن. با تلاش و زحمت به این صورت رسیده‌م. پشتش هزار تا قصه‌س.
پائولین به پالتش و صورت ران نگاه می‌کند و می‌گوید: «حتماً همهٔ قصه‌هاش ترسناکن.» بعد برایش بوسه می‌فرستد. ازم نیست همه خوشگل باشن.» دوستانش می‌دانند مصاحبه ساعت چهار شروع می‌شود. حتماً خیلی زود می‌رسند، مگر نه؟ پائولین می‌گوید: «ما به توافق رسیدیم، عزیزم. قرار نیست معجزه کنم. ولی یادمه قبلاً چه شکلی بودی. کثافت خوش‌تیپی بودی، درسته؟
پائولین و ران در یک ظرف دسر خوردند. شاید برای شما عادی باشد ولی من هیچ‌وقت ندیده بودم ران به میل خودش غذایش را با دیگران شریک شود، چه برسد به کیک بانوفی. پس حواستان به این موضوع باشد. خیلی زود ساعت هشت شب شد! وقتی برگشتم، آلن خیلی آشفته بود. آشفته؟ درواقع روی مبل دراز کشیده و ابروهایش را بالا برده بود، انگار می‌خواست بگوید: «تازه الان می‌خوای به من شام بدی، زنیکه‌ی خوشگذرون؟
سگ‌ها را که می‌شناسید. کمی استیک برایش آوردم، پس خیلی زود اخلاقش عوض شد. سریع یک لقمه‌ی چپش کرد. آلن ویژگی‌های زیادی دارد، ولی ظاهراً بودایی نیست. بعد در گوگل درباره‌ی هدر گاربات تحقیق کردم و به بی‌بی‌سی گوش دادم. جست‌وجو در گوگل راجع‌به او کار راحتی نبود، چون یک بازیکن هاکی استرالیایی هم با این نام وجود دارد و بیشترِ نتایج مربوط به او هستند. راستش، خیلی از این بازیکن هاکی خوشم آمد و حالا در اینستاگرام دنبالش می‌کنم. او سه بچه‌ی خیلی زیبا دارد.
| نویسنده | ریچارد آزمن |
| شابک | 9786227566789 |
| ناشر | نون |
| موضوع | شعر و ادبیات |
| قطع | رقعی |
| نوع جلد | شومیز |
| تعداد صفحه | 320 |
کاربر
