
معرفی و دانلود کتاب شب لیسبون اثر اریش ماریا رمارک رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: اریش ماریا رمارک
- مترجم: محمدامین کاردان
- ناشر: نشر امیرکبیر
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 248
- سال انتشار: 1962 میلادی
- افتخارات: -
اریش ماریا رمارک نویسنده آلمانی، یکی از بهترین قصههایش را در کتاب شب لیسبون برای خوانندگان تعریف کرده است. او از دو پناهنده آلمانی در روسها و ماههای آغازین جنگ جهانی دوم به عنوان شخصیتهای محوری داستانش بهره برده است که یکی از آنها داستان خود را در سال ۱۹۴۲ ر طول یک شب در لیسبون برای دیگری روایت میکند. قصه نقل شده، ماجرای عاشقانه است که با فراز و نشیبهای گوناگونی از قبیل: فرار و دستگیری همراه است و از آنجایی که مولف خود نیز از پناهندگان آلمانی بوده است، میتوان زندگی اش الهام گرفته شده باشد اگرچه توسط وی به این موضوع اشاره نشده است.
به هر حال مخاطب فقط یک رمان ساده را در پیش روی خود نمیبیند بلکه در طول صفحات اثر به بینش و نگرشی در مورد زندگی پناهندگان اروپا میرسد، افرادی که نماینده آنها جوزف شوارتز است و در اقدامی جالب، زای خود را به پناهجوی دیگری میدهد و در ازای آن داستانش را برای وی تعریف میکند، ویزای خود را به پناهجوی دیگری میدهد و در ازای آن داستانش را برای وی تعریف میکند داستانی که حکایت از یک پرواز پر از التهاب از آلمان به لیسبون دارد و در این مسیر همسرش هم با او است.
اریش ماریا (Erich Maria Remarque) رمارک نویسنده آلمانی بود که در روز ۲۲ ژوئن سال ۱۸۹۸ متولد شد. به علت نوشتن آثاری ضد جنگ، از سوی دولت نازی تابعیتش در آلمان لغو گردید و بیشتر شهرتش را به واسطه رمان در جبهه غرب خبری نیست به دست آورد. رمارک در روز ۲۵ سپتامبر سال ۱۹۷۰ جان به جان آفرین تسلیم کرد.
طرفداران رمانهای عاشقانه از اصلیترین مخاطبان شب لیسبون به حساب میآیند.
شب لیسبون در بازار کتاب توسط دو ناشر با این مشخصات به چاپ رسیده و موجود میباشد: امیرکبیر در ۲۴۸ صفحه با برگردان محمد امین کاردان و علمی فرهنگی در ۳۵۳ صفحه و مجدداً با ترجمه محمد امین کاردان.
خیره به کشتی مینگریستم که در اسکله لنگر انداخته بود و زیر نور تندی تکان می. خورد من فقط یک هفته بود که در لیسبون بودم و هنوز کاملاً به چنین نورهای تندی عادت نکرده بودم در کشورهایی که من آنها را ترک کرده بودم شهرهای سیاه مثل معادن زغال سنگ سر بر آسمان افراشته بودند و در میان تاریکی آنها کمترین نوری ممکن بود مثل طاعون در قرون وسطا خطرناک باشد من از اروپای قرن بیستم میآمدم.
کشتی مسافری بود و آن را بار میکردند میدانستم که قرار است فرداشب از بندر خارج شود قایقهای کوچکی بین اسکله و مصب رود تاژ در حرکت بودند و گوشت و ماهی و سبزی برای مصرف داخل کشتی می. آوردند این آذوقهها را کارگران کشتی در زیر نور تندی به کمک طناب و قرقره بالا میکشیدند و درداخل کشتی ناپدید می. کردند روی اسکله کارگران در اطراف چمدانهایی که روی واگنهای کوچک باری گذاشته شده بود در حرکت بودند و جرثقیلی صندوقها و بستههای بزرگ را چنان به آسانی بلند میکرد و با چنان مهارتی به این طرف و آن طرف میبرد که گویی وزنی ندارند
در آن موقع، شب این کشتی شبیه به کشتی نوح در زمان طوفان بود و در واقع هم یک کشتی نوح بود. در آن ایام هر کشتی که اروپا را ترک میگفت یک کشتی نوح بود امریکا کوه آرارات دیگری بود و آبها هر روز بالاتر میآمدند.
ساحل پرتغال آخرین پناهگاه مهاجرانی شده بود که برای آنها عدالت و آزادی و مدارا بیش از خاک وطن و اطمینان به یافتن غذای روزانه ارزش داشت کسی که نمیتوانست راه بیفتد و به ارض موعود، امریکا برسد از دست رفته بود و مانند اینکه دچار خون ریزی، آهسته ولی مداومی شده، باشد در گیرودار ماجراهای پردردسر و پیچیده گرفتن ویزای خروج و ورود برگه اقامت و کار.
ورقههایی که از دادن آن خودداری میشد اوراق هویت ناقص قرطاس بازی ادارات، اردوگاه اسارت و بالاخره تنهایی و بی توجهی، دیگران اندک اندک جان می. سپرد بی توجهی دیگران علت و منشائی جز بدبختی و فقر و ترس نداشت. هر انسانی به خودیخود دیگر چیزی نبود در حالی که یک گذرنامه معتبر همه چیز بود. بعد از ظهر آن روز را در سالن قمار کازینوی استوریل گذرانده بودم هنوز لباس تمیز و مرتبی بر تن داشتم و گذاشته بودند وارد کازینو شوم برای باز کردن مشت بسته تقدیر دست به عمل دیوانه واری زده بودم که در عین حال آخرین کاری بود که میتوانستم انجام دهم.
اعتبار پروانه اقامت ما نزدیک به اتمام بود و نه روت و نه من هیچ کدام ویزای ورود به آمریکا را نداشتیم این کشتی که فرداشب حرکت میکرد آخرین کشتی بود که به آمریکا میرفت و ما از فرانسه برای این به پرتغال آمده بودیم که به وسیله آن خودمان را به نیویورک برسانیم از چند ماه پیش تمام جاهای کشتی اشغال شده بود و ما علاوه بر ویزا احتیاج به سیصد دلار برای مخارج سفر داشتیم. من بعد از ظهر کوشیده بودم این پول را با تنها وسیلهٔ ممکن در آنجا یعنی، قمار به دست آورم کاری بود بی فایده زیرا اگر هم پولی میبردم باز لازم بود معجزهای رخ دهد تا ما بتوانیم سوار کشتی شویم و به طرف آمریکا راه بیفتیم اما فراریها که خطر هر لحظه تهدیدشان میکند و در ناامیدی غوطه ور شدهاند برای اینکه بتوانند زنده بمانند و جان به در برند به چنین معجزاتی اعتقاد دارند و در انتظار آن. هستند از شصت و دو دلاری که داشتم پنجاه و شش دلار آن را باخته بودم.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب شب لیسبون به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب شب لیسبوننویسنده | اریش ماریا رمارک |
مترجم | محمدامین کاردان |
شابک | 9789640017005 |
ناشر | انتشارات امیرکبیر |
موضوع | رمان خارجی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
تعداد صفحه | 248 |
تعداد جلد | 1 |
وزن | 268 گرم |