اشتیلر اثر ماکس فریش

معرفی و دانلود کتاب اشتیلر اثر ماکس فریش رایگان به همراه خلاصه کتاب

اشتیلر اثر شگرف و متفاوت از ماکس فریش ست که در دل یک رمان به جستجوی هویت فردی می‌پردازد. خواندن این کتاب از آنجایی که با سایر آثار فرق می‌کند نمی‌توان از آن به عنوان یک داستان معمولی یاد کرد لذا به افرادی که جزو مبتدی‌ها در حوزه مطالعه به حساب می‌آیند توصیه نمی‌شود. شخصیت اصلی قصه، ردی است که همگان تصور می‌کنند همان لودیگ اشتیلر، مجسمه ساز به نام است اما خودش  موضوع را نمی‌پذیرد و می‌گوید نامش جیمز وایت می‌باشد و اکنون به اتهام همکاری با روس‌ها در زندان زوریخ به سر می‌برد.

تمام جرم‌هایی که به او نسبت می‌دهند را انکار می‌کند و برای اینکه خودش را از اتهامات مبرا کند، شروع به نوشتن خاطراتش از کشورهایی می‌کند که به آنجا سفر کرده، البته آمریکا که ادعا می‌کند محل تولدش است. اگر کتاب مذکور را به دو قسمت اصلی تقسیم کنیم، بخش ابتدایی‌اش مربوط به روایت‌های جیمز وایت است که از خاطراتش می‌گوید و قسمت دوم هم مربوط به گفته‌های دادستان پرونده است.

از نقاط عطف قصه فریش، می‌توان به اعتراف شخصیت اصلی داستان به سه قتلی که پرونده‌اشان باز بوده و معمایشان حل نشده بود، اشاره کرد به گونه‌ای که خواننده را در قضیه فریب دادن خویشتن و همچنین مفاهیمی نظیر آزادی، دچار دگرگونی و چالش می‌نماید اما برای اینکه مقصود اصلی مولف برای مخاطب آشکار گردد، راهی جز خوانش این رمان بی‌بدیل وجود ندارد.

درباره ماکس فریش

ماکس فریش (Max Frisch)، نویسنده و نمایشنامه نویس سوئیسی بود که در ۱۵ می سال ۱۹۱۱ در این کشور به دنیا آمد. تحصیلات وی در رشته ادبیات آلمانی در دانشگاه زوریخ تکمیل شد و از سال ۱۹۳۴، نویسندگی به عنوان حرفه اصلی‌اش انتخاب و آثاری توسط او به بازار جهانی عرضه گردید. این نویسنده خوش ذوق و قریحه سرانجام در روز چهارم ۴ سال ۱۹۹۱ چشم از جهان فرو بست.

تاب مناسب چه افرادی است؟

اشتیلر کتابی است متفاوت که خوانندگان آثاری با مضمون شناخت خود و پی بردن به هویت فردی، از مخاطبان اصلی آن خواهند بود.

فهرست مطالب

اشتیلر در حال حاضر به وسیله دو ناشر در بازار کتاب حضور دارد: ماهی در ۴۴۸ صفحه با ترجمه علی اصغر حداد و نیلوفر با برگردان حسن نقره چی در ۴۱۶ صفحه.

بریده‌هایی از کتاب

من اشتیلر شما نیستم. از جان من چه می‌خواهید؟ من مرد بینوا، حقیر و بی اهمیتی هستم که گذشته‌ای ندارد، هیچ گذشته‌ای. چرا این همه دروغ؟ فقط برای این که شما مرا با خلاء درونی ام، با حقارتم، با آنچه واقعاً هستم به حال خود رها کنید؟ چون فرار ممکن نیست، و چیزی که شماها به من عرضه می‌کنید آزادی نیست، فرار است، فرار به یک نقش. چرا دست از سرم برنمی دارید؟

انسان هر چیزی را می‌تواند بازگو کند، مگر زندگی واقعی خودش؛ همین امر غیرممکن است که محکوممان می‌کند آن چیزی باشیم که همراهانمان می‌بینند و بازمی تابانند. آن‌هایی که وانمود می‌کنند مرا می‌شناسند، کسانی که خود را دوست من می‌دانند و نمی‌گذارند تغییر کنم، هر معجزه‌ای را که نمی‌توانم بازگو کنم، آن رویداد بیان نشدنی را، که نمی‌توانم اثبات کنم، نابود می‌کنند، فقط برای این که بگویند: «من تو را می‌شناسم».

علت از هم پاشیدن بسیاری از زندگی‌ها، توقع بیش از حد از خود است.

بله، تعدادی عکس، در ضمن خیال هم ندارم منکر شوم که میان اشتیلر گم و گور شده و من از لحاظ ظاهری شباهت‌هایی هست، با این‌همه من خودم را کاملاً طور دیگری می‌بینم.

سلول من – همین حالا با کفشم آن را اندازه گرفتم – مثل همه‌چیز این کشور کوچک است و تمیز، طوری که از فرط نظافت مشکل می‌شود نفس کشید، همه‌چیزِ آن اندازه است و به‌قاعده، و به همین دلیل تنگ و دلگیر. نه کم و نه زیاد! همه‌چیز این کشور به طرزی خفقان‌آور به قدر کفایت است. سلول را اندازه گرفتم: طول سه متر و ده، عرض دو متر و چهل، بلندی دو متر و پنجاه. یک زندان بشردوستانه که جای گله و شکایتی باقی نمی‌گذارد، و این عین رذالت است. نه تار عنکبوتی و نه قارچ و کپکی پای دیوارها تا با آن خشم و خروش خود را توجیه کنی.

مردها موجودات عجیبی هستند!» زیبیله هنوز هم بر این عقیده است: «شما مردها با آن جد و جهدتان! گاهی ساعت‌ها، روزها یا حتی هفته‌ها به نظر می‌رسد جز همنشینی با زن محبوب خود آرزویی ندارید، بی‌محابا می‌کوشید به او برسید، از هیچ اقدامی روگردان نیستید، ظاهراً از هیچ خطری نمی‌ترسید، از این‌که مضحکه‌ی این و آن شوید هراسی به دل راه نمی‌دهید، اگر کسی سد راهتان شود حتی از قساوت و بی‌رحمی هم ابایی ندارید، به نظر می‌رسد دنیاست و آن زن، زن محبوب شما… و بعد به یک چشم‌برهم‌زدن همه‌چیز تغییر می‌کند، ناگهان معلوم می‌شود که جلسه‌ای مهم در پیش است، جلسه‌ای چنان مهم که به‌ناچار همه‌چیز باید مطابق با آن سامان بگیرد. شما مردها یکباره به جنب‌وجوش می‌افتید، زن محبوبتان به موجودی مهربان، اما مزاحم تبدیل می‌شود.

بله، من ملاحظه‌کاری مسخره‌ی شما را با غریبه‌ها خوب می‌شناسم، اما در ارتباط با زنی که دوستتان دارد از ملاحظه خبری نیست. شما مردها با آن نگاه جدی‌تان به زندگی! کنفرانس قضایی بین‌المللی، مدیریت گالری، ناگهان دوباره مسایلی مطرح می‌شوند که در موردشان هیچ‌گونه کوتاهی‌ای جایز نیست! و وای به حال آن زنی که چنین مسایلی را درک نکند و احتمالاً بخواهد به آن‌ها بخندد! بعد، به یک چشم‌برهم‌زدن رفتاری پیش می‌گیرید شبیه به هانسِ کوچک موقع رعد و برق. غیر از این است؟ شما مردها برای آن‌که در ورطه‌ی ناامیدی نغلتید، برای آن‌که در این دنیای سراسر جدی به‌رغم همه‌ی دادستانی‌ها و نمایشگاه‌ها احساس بطالت نکنید، سراغ ما می‌آیید، به ما نیاز دارید… خدا می‌داند.

آدمی تا وقتی خویشتن خویش را نپذیرد، نگران است که مبادا اطرافیانش در مورد او دچار سوءبرداشت و سوءتفاهم شوند. برای چنین کسی اهمیت زیادی دارد که دیگران به چه چشمی به او نگاه می‌کنند و درست همین نگاه کوته‌نظرانه که مبادا دیگران او را به قبول نقشی ناخواسته مجبور کنند، خواهی‌نخواهی دیگران را به آدم‌هایی کوته‌فکر تبدیل می‌کند. چنین کسی خواهان آن است که دیگران او را آزاد بگذارند، ولی او خود دیگران را آزاد نمی‌گذارد.

دانلود کتاب اشتیلر

در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب اشتیلر به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.

دانلود pdf کتاب اشتیلر

مشخصات کتاب اشتیلر

مشخصات
نویسنده ماکس فریش
مترجم علی اصغر حداد
ناشر ماهی
موضوع داستان کوتاه خارجی
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
تعداد صفحه 444
تعداد جلد 1
وزن 506 گرم
سایر توضیحات - همراه با نقدی ار فریدریش دورنمات

نظرات کتاب اشتیلر

  • کاربر کاربر

    شاهکار ماکس فریش با ترجمه‌ی استاد حداد خواندنی است. ممنون از فروشنده که کتاب را با قیمت قدیم برای من ارسال کرد.

  • کاربر کاربر

    خوب بود

  • کاربر کاربر

    خیلی خوب

  • یحیی رشیدبیگی یحیی رشیدبیگی

    عالی و زیبا ارزش یکبار خوندن رو حتما داره

  • کاربر کاربر

    بهترین کتاب فریش

  • کاربر کاربر

    کتاب عالی

  • پژمان عبادی آثار پژمان عبادی آثار

    عالی بود

  • کاربر کاربر

    داستانی متفاوت از نویسنده‌ای چیره‌دست، حتما بخوانید

  • کاربر کاربر

    مترجم کتاب بسیار توانا است و ادبیات آلمانی با ترجمه ایشان فوق العاده است.

  • ماهان اخگر سلمانی زاده ماهان اخگر سلمانی زاده

    با سلام کتاب خوبی هستش

  • عکس خوانده نمی‌شود

    خرید کتاب اشتیلر