سولین تن نویسنده مالزیایی در کتاب دختر مهتاب داستان زندگی مادر و دختری را روایت میکند که با ماجراهای سحرآمیز و عجیب گره خورده است. شینگ ین دختری است که زندگی آرامی را با مادرش در ماه دارد و زندانی شدن مادرش توسط امپراطور افلاک بدون اطلاع او انجام میشود. مادر شینگ، جرمش سرقت اکسیر جاودانگی است و خود دخترک پس از آنکه به صورت ناگهانی از جادویش استفاده میکند و راز داشتن آن توسط او بر دیگران افشا میشود مجبور میگردد که خانه را ترک کند و پا در مسیری پر رمز و راز بگذارد.
شینگ وارد امپراتوری افلاک شده و بدون آنکه از هویتش بگوید، مخفیانه در کنار پسر امپراطور به یادگیری تیراندازی با کمان و فراگرفتن جادو میپردازد. پسر امپراطور و دختر داستان رابطه عاطفی را شکل میدهند اما با این حال، شینگ که میداند نجات دادن مادرش، بسیار برای او با اهمیت است، از خواسته و هدفش غافل نمیشود. نجات مادر از راهی خطرناک و مبارزه با هیولاهایی افسانهای میگذرد که رویارویی با آنها موجب برملا شدن اسرار و جادویی ممنوعه میشود.
شخصیت اصلی داستان که حالا بسیاری از مسائل به دست او حل میشوند در یک دوراهی قرار گرفته و میتواند با امپراطور سر یک میز نشسته و معاملهای را برای رهایی مادر و خودش انجام دهد و یا اینکه دست به اقدامی بزند که نتیجهاش ممکن است عواقب خطرناک را برای او و دنیایی که در آن زندگی میکند در پی داشته باشد.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب دختر مهتاب به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
سولین تن (Sue lynn Tan) نویسنده مالزیایی است که در این کشور متولد شده است. از کودکی به داستانهای فانتزی و جادویی علاقمند بود و عشقش به این کتابها، از هدیهای که پدرش برایش گرفته بود، آغاز شد. سولین تن، پس از گذراندن تحصیلاتش در لندن و فرانسه، به هنگ کنگ مهاجرت کرد و از آنجایی که هیچگاه علاقهاش به کشف موضوعات جالب و اسرارآمیز را کتمان نکرده است به تالیف کتابهایی در این سبک پرداخت. برخی از کتابهایش عبارتند از: قلب جنگجوی خورشید داستانهای پادشاهی آلمان.
علاقه مندان به داستانهای فانتزی و شگفت انگیز یتوانند از خواندن کتاب دختر مهتاب لذت کافی را ببرند.
دختر مهتاب در بازار کتاب توسط این ناشرین به چاپ رسیده و در اختیار عموم قرار گرفته است: کتاب مجازی در ۵۳۶ صفحه با ترجمه پگاه خدادادی، راز معاصر با برگردانی از المیرا امیری در ۴۶۳ صفحه و انتشارات شاهدخت در ۴۲۴ صفحه با ترجمه از رها قدیری.
احساس کردم حفرهای که در قلبم بود بیشتر باز شد. بی اختیار در آسمان شب چشم گرداندم و ماه را پیدا کردم و گذاشتم نور روشن و ملایمش بر صورتم بتابد و مرهم دردم شود. یاد مادرم افتادم و او را در ماه مجسم کردم، بعد چشمهایم را بستم و ناخنهایم را کف دستم فرو کردم.
نه، اجازه نمیدادم سایه این عشق نافرجام بر سرم سنگینی کند؛ من بیشتر از این ها بودم. خانوادهای داشتم که به یادشان باشم و آرزوهایی که به آنها برسم.
پینگ ئو به من اطمینان میداد که شبیه مادرم هستم ولی درست مثل این بود که کسی شکوفه آلورا با گل نیلوفر مقایسه کند. پوست من تیرهتر بود و چشمانم گردتر، چانهام هم زاویه تیزتری داشت و چالی وسط آن بود. یعنی ممکن بود شبیه پدرم باشم؟ نمیدانستم چون هرگز او را ندیده بودم.
یک روز در کتابخانه بودم و لابلای طومارهای کاغذی جستجو میکردم که چیز درخشانی توجهم را جلب کرد. آن را بیرون کشیدم با دیدن کتابی که تا به حال ندیده بودمش ضربان قلبم تندتر شد. از دوخت ناصاف عطف آن معلوم بود که متعلق به جهان فانیان است، جلدش آنقدر کهنه و رنگ پریده بود که به سختی میتوانستم تصویر نقاشی شده از کمان داری را بر رویش ببینم که کمان نقرهای را به سوی ده خورشید در آسمان نشانه گرفته بود.
افسانههای بسیاری درباره مادرم وجود دارد در بعضی از ان ها او به شوهر فانی خود خیانت میکند و اکسیر جاودانگی را میدزدد تا تبدیل به الهه شود. در برخی دیگر مادرم قربانی بی گناهی است که برای نجات اکسیر از چنگ دزدان ناچار به قورت دادن آن میشود.
