ژان تولی در کتاب آدمخواران که برداشتی از یک داستان واقعی است، واقعه‌ای را تعریف کرده است که بسیار هولناک بوده و از تبدیل شدن به جمعی خونخوار پرده برمی‌دارد. فرانسه و پروس در اواسط قرن نوزدهم جنگی را آغاز می‌کنند که در شرایط کاملاً متفاوت برای این دو سرزمین رقم می‌خورد و مکانی که داستان کتاب در آن به وقوع می‌پیوندد، دهکده‌ای در جنوب غربی فرانسه می‌باشد. شخصیت اصلی داستان که قصه حول محور او روایت می‌شود، یک اشراف زاده از وان است که قصد می‌کند تعطیلات را در یک روستا سپری کند بنابراین به آنجا سفر کرده و رابطه خوبی با مردمان آنجا دارد ولی براساس برخی فعل و انفعالات و افکار غلطی که در ذهن ساکنین روستا، نقش می‌بندد آنها تصور می‌کنند که اشراف زاده در فکر توطئه‌ای برنامه ریزی شده می‌باشد.
لذا با همفکری هم در تلاش هستند که خشم خود را بر سر او خالی کنند. دست به یکی کردن اهالی برای مورد شکنجه قرار دادن شخصی که در گذشته بسیار به او علاقه داشتند و سپس مثله کردن او، لحظاتی فوق العاده ناراحت کننده را به وجود می‌آورد که علاوه بر فراموشی گذشته، نشان می‌دهند تا چه حد می‌توانند وحشی باشند و بی رحمی تا چه میزان روحشان را اشغال کرده است.
به هرحال اشراف زاده‌ای که هم اکنون به عنوان یک جاسوس پروسی، به او نگاه می‌کنند از سوی اکثریت یک خائن قلمداد شده و در روزهای شکست ناپلئون سوم و سقوط پاریس نویسنده از او داستانی بسیار تاریک را به مخاطب ارائه می‌کند.
در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب آدم خواران به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
ژان تولی (Jean Teulé)، نویسنده و کاریکاتوریست فرانسوی بود که در روز 26 فوریه سال 1953 در این کشور متولد شد. او جوایز ادبی مختلفی را کسب کرد و در زمینه ساخت فیلم و تصویر سازی نیز فعالیت می‌کرد. تولی در 18 اکتبر سال 2022 بر اثر مسمومیت غذایی که منجر به ایست قلبی‌اش شد، از دنیا رفت. برخی از آثار او عبارتند از: مغازه خودکشی، رنگین کمان برای رمبو، دلبر و فرشته سمی.
علاقه مندان به رمان‌های ژانر وحشت از مخاطبان اصلی آدمخواران محسوب می‌شوند.
کتاب پیش رو در حال حاضر به همت دو ناشر در بازار موجود و در دسترس علاقه مندان می‌باشد: نشر چشمه در 114 صفحه ب ترجمه احسان کرم ویسی و عطر کاج با ترجمه مریم کشفی در 96 صفحه.
جمعیت همه شاد و شنگول بودند. سوختن آدم زمان زیادی می‌برد. خورشید، در افق، خون گریه می‌کرد. منظره مخوفی بود. باد خاکستر آلن را به همه طرف می‌پراکند. قدری از این گرد سیاه به زیر پای مردمی رفت که دهن‌های چربشان را با آستین‌های چرکشان پاک می‌کردند. آنها سیر و خوشحال بودند.
مرد جوان کرکره‌ی پنجره‌ی اتاقش را باز کرد. پرده‌های ململ از دو سمت پنجره پرپر زد. اتاق او در طبقه‌ی بالای یک عمارت قرن هفدهمی بود. چشمان جوان به منظره خیره ماند. گوشه‌ای از منطقه‌ی لیموزن انگار اشتباهی به پریگو چسبیده بود. در دشت تا افق گسترده‌ی پیش رویش درختان بلوط پراکنده بودند. پشت سرش، ساعت بالای بخاری هیزمی، رأس ساعت سیزده، یک بار به صدا درآمد.
این چه وقت بیدار شدن است؟ ناسلامتی تازه معاون شهردار بوساک شده‌ای. موقعی که من شهردار بودم خیلی زودتر از این‌ها بلند می‌شدم. صدا از باغ بود: صدایی ژرف و پرطنین که از زیر یک درخت شاه بلوط کهن سال می‌آمد. داشتم وسایلم را جمع می‌کردم که به نیزون ببرم، پدر.
مادر از زیر سایه‌ی درخت گفت اَمِدی، سربه‌سر پسرمان نگذار. نگاهش کن، دست کم لباسش را پوشیده و حاضر شده. زن خودش را باد زد و ادامه داد آلن جان! با این لباس‌های نو چه قدر قشنگ شده‌ای. راستی یادت نرود کلاه حصیریت را برداری. بیرون جهنم است.
آلن کلاه حصیریش را از روی میز برداشت و پایین رفت. راه پله بوی تند واکس می‌داد. چکمه‌های چرم و نرمِ جلا خورده‌اش کنار پلکان بود. گل میخ کج پاشنه‌ی کفشش نشان از لنگیِ مختصر و راه رفتنی شل و ول می‌داد. فرشینه‌ای پوسیده و مندرس بر دیوارِ سرسرا آویخته بود. آلن لحظه‌ای رو به روی تابلو نقاشی‌ای ایستاد که تصویری از بازار و میدانِ روستایی خالی از سکنه در آن نقش بسته بود.
| نویسنده | ژان تولی |
| مترجم | احسان کرم ویسی |
| شابک | 9786220105619 |
| ناشر | چشمه |
| قطع | رقعی |
| نوع جلد | شومیز |
| گروه سنی | بزرگسال |
| تعداد جلد | 1 |
| وزن | 135 گرم |
کاربر
آموزنده و خوب بود و البته ترسناک یاده دیالوگی از فیلم جوکر افتادم با خوندش :وقتی اوضاع خراب میشه همین مردم متمدن حاضرن همدیگه رو بخورن.
مهرداد رضائی مرند
کاش حداقل برای کتاب که یک محصول فرهنگی هست ارسال رایگان داشته باشه و تو این گرونی ها تخفیف هایی حتی به صورت سوبسید داشته باشه
محمد مهدی عاقبتی
جای تاسفه که ژان تولی رو با مغازه خودکشی بشناسیم و چیزی از ادم خواران نشنیده باشیم نویسنده این کتاب برای روایت این داستان رنج و زحمت چندین و چند ساله و سفر و تلاش های خطرناکی که با تهدید ساکنان شهری که روایت میشه مواجه بوده و اصلا مغازه خودکشی با این کتاب قابل مقایسه نیست این داستان یه حادثه وحشتناک مربوط به ۱۵۰ سال پیشه که متاسفانه هنوز هم این ماجرا ادامه داره امیدوارم این کتاب از ما انسانهای متمدن تری بسازه کتاب کوتاهیه ولی اصلا زحمت کمی براش کشیده نشده بنظرم کتاب بسیار ارزشمندیه
حدیثه عیار
کتاب خوب و عجیبیه.چیزی که واقعا منو تحت تاثیر قرار داد و باعث شد خوندن کتاب واسم سخت بشه این بود که نوشته شده بود این کتاب بر اساس یه اتفاق واقعی نوشته شده. مردمی که بر اثر فشار و سختی و وضع بد زندگی و کشور فقط میخواستن عصبانیت انباشته شدشون رو سر کسی خالی کنن. داستان مردمی که به معنای واقعی کلمه کر شده بودن. وحشتناکه...
هما عارفی
کتاب براساس داستان واقعی است و جذابه داستانش
ساناز نویدی
میخواستم خلاصه ای در مورد کتاب بگم ولی پیشنهاد میکنم حتما بخونید ، به نظرم کتابیه ک همه باید حداقل یک بار هم شده بخونن و درس عبرت بگیرن و یاد بگیرن در شرایط سخت خودشونو گم نکنن کتاب درباره یک واقعه تلخ تاریخی هست البته که نویسنده خیلی دیگه یه قسمتایی رو کش داده که بتونه چند فصل اضافه تر بنویسه ولی چیزی از نکات مثبت کتاب کم نمیکنه
نیلوفر رحیم پور انارکی
یه کتاب از مرگی به شدت وحشتناک و فاجعه اینجاست که واقعی بوده فکر نکنم هیچ مرگی به این وحشتناکی وجود داشته باشه اونم توسط دوستان اون فرد این کتاب نشون میده خشم و نادانی انسان بی انتهاست و در یک لحظه می تونه فاجعه به بار بیاره و هیچ موجودی ترسناک تر از انسان نیست
فائزه بزرگی
توصیه میکنم بخونیدش حتما
کاربر
خیلی خشونتش بالاست اگه روحیه تون حساسه نخونید من دوست داشتم
کاربر
داستان تکان دهنده و روایت جهل و ناآگاهی ، و اینکه انسان گاهی خطرناکترین و بی رحم ترین موجود دنیاست! یه لحظه هایی از شدت ناراحتی میخواستم دیگه به خوندن ادامه ندم …در کل کتاب خوبی بود با اینکه خیلی غمگین بود و اعصابم خورد شد ،اگر روحیه حساسی دارید پیشنهاد نمیکنم
کاربر
حتمن بخونید برای شفاف شدن مغز خیلی خوبه برای اینکه توی بحثها همدیگه رو تیکه پاره نکنیم و متوجه باشیم که نداشتن گوش شنوا و چشم بینا به حقایق چطور میتونه فاجعه آفرین باشه... چاپ و ارسال هم عالی بود حتما بخونید
آیدا احمدزاده چماچائی
کتاب بر اساس واقعیت نوشته شده، فقر، خشم، بیسواد بودن چه گونه میتونه مردم یه دهکده رو تبدیل به آدم خوار بکنه پُر از خشم و کینه بودن
فاطمه نعمتی
به جرات میتونم بگم تلخ ترین و دردناک ترین کتابیه که خوندم
فردین جمالی صوفی
شاید یکبار این کتاب را بخوانید اما تا همیشه در ذهن شما حک خواهد شد
علیرضا خسروی
داستانش تنتون رو میلرزونه اگه حساسین نخونین تازه براساس واقعیت هست و قسمتی از تاریخ که نشون میده وقتی مردم نادون و بیسواد کنترل جامعه و عدالت رو بدست بگیرن چه فاجعه ای پیش میاد
