«سخت پوست» کتابی فوقالعاده و متفاوت از «ساناز اسدی» است که با عناصری بیبدیل، زندگی یک «خانواده چهار نفره» را در اوج «مشکلات اقتصادی» روایت میکند. داستان در دو زمان «گذشته و حال» که با هم ۲۰ سال اختلاف زمانی دارند برای مخاطب تعریف میشود و روزهای زندگی خانوادهای را به تصویر میکشد که به دلیل بیعرضگی پدر، در تأمین مایحتاج اولیه هم دچار مشکل هستند.
راوی داستان کوچکترین عضو خانواده است که «سینا» نام دارد و به همراه برادرهایش «امین» و «داوود» و مادرش در یکی از شهرهای شمالی سکونت دارد. از طرف دیگر پدر پس از مدتها تلاش برای کسب درآمد کافی و موفق نشدن در این مسیر، به «ژاپن» میرود و برخلاف انتظار خودش و خانوادهاش، باز هم دست خالی به پیش همسر و فرزندانش باز میگردد.
در چنین شرایطی، رفتن نزد «ویلاییها» یعنی افرادی که در شمال برای خود یک یا چند ویلا خریدهاند و از قشر ثروتمند به حساب میآیند، آخرین گزینهای است که پدر انتخاب میکند ولی ناراحتی و اعتراض دو پسرش یعنی سینا و امین را به همراه دارد. مهارتی که نویسنده در معرفی خصوصیات شخصیتهای قصهاش دارد و برای مثال ابهامی که در احساس داوود به عنوان عضو دیگری از خانواده نسبت به ویلاییها قرار میدهد، از ابتدا تا انتها خواننده را مجذوب خود کرده و با اینکه سعی میکند دست به ابزار قضاوت نبرد، قدم به قدم زوایای پنهان روحیات آدمهای داستانش را آشکار میکند.
رفت و آمد بین زمان حال و گذشته، تفاوت شرایط در دو برهه مختلف با حضور پدر و سپس فوت وی و همچنین استفاده از نمادهایی نظیر «دریا»، دیگر ویژگیهایی است که میتوان به قلم قدرتمند ساناز اسدی نسبت داد و تا پایان بدون خستگی با اثرش همراهی کرد.
«ساناز اسدی» نویسنده جوان ایرانی است که در سال ۱۳۶۵ متولد شده است. کتابهای دیگری نیز در بازار وجود دارند و به چاپ رسیدهاند که برخی از آنها عبارتند از: «نیازمندیها»، نمایشنامههایی از قبیل: «سایر بازماندگان»، «کلکسیون» و «خروج اضطراری» که به نمایش عموم هم درآمدهاند. اسدی اهل «قائمشهر» است و تحصیلاتش را در رشته «تئاتر» در دانشگاه هنر تهران به اتمام رسانده است.
علاقهمندان به «رمانهای معاصر ایرانی» مطمئناً از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
«سخت پوست» در بازار کتاب به همت نشر چشمه در قالب یک نسخه ۱۱۵ صفحهای به چاپ رسیده و در اختیار عموم علاقهمندان قرار گرفته است.
پدرم روی «شوِ طنین» خط کشیده بود و یک گوشه دیگرِ برچسبِ نوارِ ویاچاس با خودکار قرمز نوشته بود «کینشازا». کینشازا را دوخطه نوشته بود. یک دور نوشته بود، بدون نقطه. بعد دوباره یک کینشازای دیگر زیرش نوشته بود و سرِ سرکش و بالاوپایینِ «الف» ها و سروته «ز» ها را به هم وصل کرده بود و توی کینشازای دوخط را سیاه کرده بود.
درست جایی که خواننده چشمهایش را میبست و با تهنفسش میخواند، یکهو تصویر قطع میشد و مسابقه شروع میشد. ما تمام هشت راند مسابقه را حفظ بودیم. تمام رقصِ پاها، تمام حملهها، تمام جاهایی را که دوربین قرار بود زوم کند روی صورتهای عرقکرده و مشتخورده «محمدعلی» و «فورمن» حفظ بودیم. راند اول که تمام میشد، محمدعلی چسبیده به گوشه رینگ دست مشتشدهاش را توی هوا میچرخاند و جمعیت یکصدا فریاد میزد «علی… علی… علی…»
در تمام دنیا دو چیز بود که حال پدرم را خوب میکرد ــ هر وقت عصبانی بود، هر وقت خسته بود، هر وقت تصادف میکرد، بیکار میشد، توی شرطبندی میباخت، هر وقت با امین حرفش میشد، هر وقت پول نداشت و هر وقت پول داشت: دریا و مسابقه کینشازا.
یک نفر را پیدا کرده بود که تمام مسابقه را داشت و روی ویدیو برایش ضبط کرده بود. هربار، بازی را با همان هیجانِ دفعه اول میدید. سر هر چرخیدن، سر هر جاخالیای که محمدعلی میداد، پدرم میترسید و نفس کشیدنش تند میشد... اما کینشازا تنها چیزی بود که همیشه آخرش همانی میشد که پدرم میخواست.
تازه تصادف کرده بود. جوری ماشین را زده بود که هر کس آهنپارهاش را میدید فقط میپرسید آدمهای توی ماشین زنده ماندند یا نه. توی ماشین تنها بود. چیزیش نشده بود. کمی سروصورتش زخم شده بود، پاهایش درد میکرد و مادرم میگفت شکم و پشت کمرش کبود شده، اما ماشین شبیه هر چیزی بود غیر از ماشین.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب سخت پوست به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لطفا توجه داشته باشید که این تنها نسخه نمونه بوده و برای دسترسی کامل به محتوای کتاب نیاز است آن را خریداری کنید. لینک خرید از منابع معتبر نیز معرفی شده و قابل دسترس است.
دانلود pdf کتاب سخت پوست
| نویسنده | ساناز اسدی |
| شابک | 9786220109655 |
| ناشر | نشر چشمه |
| موضوع | داستان کوتاه فارسی |
| ردهبندی کتاب | ادبیات فارسی (شعر و ادبیات) |
| قطع | رقعی |
| نوع جلد | شومیز |
| نوع کاغذ | بالکی |
| چاپ شده در | ایران |
| زبان نوشتار | فارسی |
| تعداد صفحه | 134 |
| تعداد جلد | یک |
| وزن | 110 گرم |
