معرفی و دانلود کتاب جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: محمود دولت آبادی
- مترجم: -
- ناشر: نشر چشمه
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 405
- سال انتشار: 1979 میلادی
- افتخارات: -
رمان رئالیستی جای خالی سلوچ نوشتهای از محمود دولت آبادی میباشد که وی پس از آزادی از زندان ساواک در طی مدت 70 روز آن را به مرحله نگارش درآورد. دولت آبادی میگوید که در سه سالی که در حبس بوده است ایده این اثر ارزنده را در ذهن پرورانده است. نویسنده در کتاب مذکور زندگی یک خانواده در یک روستا را با فراز و نشیبهایشان در مراحل مختلف حیات به تصویر میکشد او شخصیتها را یک به یک با خصیصههای مختص به خودشان با زیبایی بسیار، ساخته و پرداخته و به مخاطب ارائه مینماید. از اصلیترین افرادی که داستان حول محور حضور او تعریف میگردد، مرگان زنی سخت کوش است که تلخیهای فراوانی را متحمل گردیده اما همچون مردان و حتی شاید قویتر از آنان ظاهر شده و به انجام کارهای فوقالعاده دشواری مبادرت میورزد. سلوچ همسر مرگان میباشد که در یک صبح زمستانی تصمیم به ترک خانوادهاش میگیرد و آنها را تنها میگذارد. مرگان و دو پسر و یک دختری که حاصل ازدواجش با سلوچ بوده است علاوه بر روبه رویی با چنین غم بزرگی، مات و مبهوت میمانند که چگونه روزهای پیش رو را پشت سر بگذارند.
از طرفی دیگر سلوچ سرگردان در شهر به دنبال یافتن شغلی است تا بتواند ذخیره مالی مناسبی را فراهم کند. فرزندان دو شخصیت اصلی داستان با روحیات گوناگون و به تبع آن ماجراهایی که برایشان اتفاق میافتد داستان را به سمت و سویی دیگر میبرند. برای مثال دولت آبادی از چموشی قابل توجه پسران سلوچ میگوید و هاجر، دختر نوجوانش را اینگونه توصیف میکند که در نوجوانی به واسطه مشکلات بزرگی که بر سر راهش وجود دارند تن به ازدواج با مردی میدهد که سالها از او بزرگتر است. حالا مرگان با اینهمه درد و رنجی که از نبود همسرش و مشکلات فرزندانش به دوش میکشد شرایطی تلخ و سیاه را پیش رویش میبیند و همین موضوع داستان کتاب را بسیار تراژدیک و غمانگیز میکند، به صورتی که شاید خواننده سنگینی ماجراهای روایت شده آزارش دهد اما یادمان باشد صحنههای موجود در اثر آنهم با قلم محمود دولت آبادی آنقدر جای خالی سلوچ را جذاب و گیرا کرده است که بازگشتن به فضای داستان کار سختی نخواهد بود.
به هر حال مولف نامی رمان مذکور با قدرت قلمش آثار فقر در زندگی، زجرهای یک مادر در یک جامعه تهی از اخلاقیات و واقعیات نارحتکننده دنیای مادی را با استفاده از تصاویر و نمادهای در خور به خوانندگان و اذهانشان ارائه کرده و اثری به یاد ماندنی را از خود به جا گذاشته است.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب جای خالی سلوچ به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
محمود دولت آبادی (Mahmoud Dowlatabadi) متولد 10 مرداد سال 1319 در سبزوار میباشد. وی که در خانوادهای کرد زبان دیده به جهان گشود پس از اتمام تحصیلات مقدماتی از سبزوار به مشهد رفت و بازیگری در نمایشهای مختلف به کارگردانی بهرام بیضائی و اکبر رادی را در پیش گرفت. دولت آبادی بعدها حتی حرفه کارگردانی را هم تجربه کرد و نوشتن را به صورت اصلیترین شغلش انتخاب کرد. ته شب، تنگنا، کلیدر، عقیل عقیل، قطره محال اندیش، وزیری امیر حسنک و ققنوس، تنها نمونههایی از آثار او بوده و نوشتههایش تا به امروز به زبانهای مختلفی همچون سوئدی، عربی، عبری، هلندی، انگلیسی و فرانسوی ترجمه گردیده است. از جمله آثاری که با اقتباس از تالیفات دولت آبادی ساخته شده است میتوان به خاک از مسعود کیمیایی اشاره کرد و رمان کلیدر با 2836 صفحه و ده جلد رکورد بزرگترین رمان فارسی را در اختیار خودش دارد که توسط دولت آبادی به رشته تحریر درآمده است.
علاقه مندان به آثار اجتماعی به ویژه داستانهای خلق شده توسط نویسندگان ایرانی از جمله محمود دولت آبادی، مخاطبان اصلی این کتاب خواهند بود. به ویژه اگر قصد داشته باشند اثری را مطالعه کنند که با برخی واقعیات جامعه ایران در برهه زمانی مربوط به خودش همخوانی داشته باشد.
کتاب جای خالی سلوچ که تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده است در بازار نشر توسط نشر چشمه در قالب 405 صفحه مخاطبانش را از وجود خودش بهرهمند ساخته است و همچنان هم مورد استقبال بسیاری از کتاب خوانها قرار میگیرد.
مرگان که سر از بالین برداشت، سلوچ نبود. بچهها هنوز در خواب بودند: عباس، اَبراو، هاجر. مرگان زلفهای مقراضی کنار صورتش را زیر چارقد بند کرد، از جا برخاست و پا از گودی دهنۀ در به حیاط کوچک خانه گذاشت و یکراست به سر تنور رفت. سلوچ سر تنور هم نبود.
زخمی اگر بر قلب بنشیند، تو نه میتوانی زخم را از قلبت وا بکنی و نه میتوانی قلبت را دور بیندازی. زخم تکهای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی. قلبت را چگونه دور میاندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند.
کوچهها هنوز خلوت بود. گویی مردم خیال نداشتند از خانهها پا بیرون بگذارند. باد سرد زبانه میزد و در کهنه دامن سوراخسوراخ پیراهن مرگان میپیچید. انگشتهای خشکیده مرگان دستگیره پیمانه را چسبیده بودند و آن را برشانه میفشردند تا باد از جا برنکندش. سرمای پیچیده در باد، چشمهای مرگان را آب انداخته بود. اما زن، هنوز به حال خود نبود و بیاختیار نگاهش را اینسوی و آنسوی میچرخاند تا مگر سلوچ، یا نشانی از او بیابد.
دنیا را بگذار آب ببرد. وقتی تو در طوفان گرفتار میآیی، چه خیال که تو دکمهی یقهات را بسته باشی یا که نبسته باشی. چه خیالی که خاک در چشمانت خانه کند یا نکند. چه خیالی؟! تو در توفان گرفتار آمدهای، میخواهی که گلویت خشک نشود؟!
گاه عشق کم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست، که نیست. پیدا نیست و حس میشود. میشوراند. منقلب میکند. به رقص و شلنگاندازی وا میدارد. میگریاند. میچزاند. میکوباند و میدواند.
گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو عشق میجوشد، بیآنکه ردش را بشناسی. بیآنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی. عشق، گاهی همان یاد کمرنگ سلوچ است و دستهای به گل آلودهی تو که دیواری را سفید میکنند. عشق، خود مرگان است؛ پیدا و ناپیداست، عشق. گاه تو را به شوق میجنباند. و گاه به درد در چاهیت فرو میکشد.
خوشخلقی او را باید از چاپلوسی جدا میکردند. روی گشادهی مرگان در کار، نه برای خوشایند صاحب کار، بلکه برای به زانو درآوردن کار بود. مرگان این را یاد گرفته بود که اگر دلمرده و افسرده به کار نزدیک بشود، به زانو در خواهد آمد و کار بر او سوار خواهد گشت. پس با روی گشاده و دل باز به کار میپیچید. طبعا کار چنین است که میخواهد تو را زمین بزند، از پا درآورد. این تو هستی که نباید پا بخوری، نباید از پا دربیایی و مرگان نمیخواست خود را ذلیل، ذلیل کار ببیند. مرگان کار را درو میکرد.
بلایی عزیز. چیزی رنجآور که نمیتوان عزیزش نداشت. که ندیده نمیتوانش گرفت. زخمی اگر بر قلب بنشیند، تو، نه میتوانی زخم را از قلبت وابکنی، و نه میتوانی قلبت را دور بیاندازی. زخم تکهای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیاندازی. قلبت را چگونه دور میاندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند!
نویسنده | محمود دولت آبادی |
شابک | 9789643623203 |
ناشر | چشمه |
موضوع | رمان پارسی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | سلفون |
تعداد صفحه | 405 |
تعداد جلد | یک |
وزن | 551 گرم |
این کتاب داستان خوب و روانی داره منتها داخل متن پر از کلمه هایی هست که احتیاج به معنی دار ه اما متاسفانه پاورقی وجود نداره تا ما معنی کلمه ها رو متوجه بشیم. کلمه های ناآشنایی مثل زاله بندی-کلاه غیژ-دلاغ-پرخو-شلات-لبگرد-چعانت احتیاج به معنی دارند بنظر من.
داستان نامش جای خالی سلوج است .خواننده در ابتدا این فرض را می کند که همه از سلوچ خواهد شنید . اما همه از مرگان می خوانیم.مرگان، زن سلوچ، با کسره زیر میم به معنای شکارچی. رمان پی یک هدف است که به خواننده تفهیم کند .اگر از زندگی عنصر فرهنگ را به هر دلیل که مهمترین دلیل آن فقر است خارج کنی- آن وقت است که انسان از آدمیت می افتد.انسایت را بی مفهوم می کند .روابط انسانی بین همسایه و همسایه_ دوست با دوست – برادر با برادر و حتی بین مادر و فرزند را نیز سایه می اندازد (چه تشابهی که هر دو با حرف ف شروع می شوند.فقر-فرهنگ) دیگر او انسان نیست بل حیوان است وحرکات از غریضه وفطرت حیوانی اش سرچشمه می گیرد. اگر مفید بود لایک کنید(:
شاهکاری از آقای رمان قصه ی گیرا و جذاب متن گیرا ودلنشین قسمتی از متن کتاب: زخمی اگر بر قلب بنشیند، تو نه می توانی زخم را از قلبت وابکنی و نه می توانی قلبت را دور بیندازی. زخم تکه ای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی. قلبت را چگونه دور می اندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند.
دردهای گروهی و پییدگی رفتاری اون ها و امید و جدایی ها رو میشه توی این کتاب دید.
قلم استاد محمود دولت آبادی نیاز به تعریف و تمجید نداره چاپ و کیفیت کتاب عالی بود ممنونم
کتاب داستانه خوبی داره هرکسی سلیقه ای داره و من دوست دارم داستان روبخونم اما متاسفانه این کتاب بیشتر توضیح داده یهو میبینی دوصفحه ی کامل نوشته خورشید گرم و سوزان بود ووووووووو یعنی دو برگ بعدم میرفتی چیزی از داستانو از دست نمیدادی چون باز درمورده خورشید بود
بسیار روان قوی از لحاظ ارتباط حسی بین خواننده و شخصیت های داستان حتما بخونید
قیمت خرید برای این کتاب را ۱۲۰ هزار تومان گذاشتید و با تخفیف آن را به ۸۷ هزار تومان فاکتور کردید در حالی که قیمت روی جلد ۸۴ هزار تومان است ممنون میشم مسئولین بازرگانی توضیحی بابت این موضوع بدند
این کتاب از بهترین زمان هایی هست که خوندم. پیشنهاد میکنم حتما بخونید. با دیدن نطرات که می گفتن، کتاب سنگینه و کلمات خیلی سختی استفاده شده، کمی دو دل شدم؛ ولی با شروع کتاب دیگه این دو دلی از بین رفت و از اول تا آخر کتاب قول میدم مجذوبش میشین و نمیتونین نخونین. خیلی از کلماتی که به قول دوستان سنگینه اگر در اون جمله قرار نمیگرفت، به هیچ وجه اون زیبایی کتاب رو نشون نمیداد. و این رو هم باید در آخر بگم که اون چیزی که شما تو عکس خود می بینید، به دلیل این نورپردازی و جهت هایی که بهش دادن، عکس جلد خیلی طبیعی تر میاد ولی وقتی کتاب برسه دستتون متوجه میشین که جلد واقعا اون شکل عکس رو نداره.
این کتاب بهترین اثر این نویسنده معرفی شده.. هر چند مجموعه کلبدر شاهکار محمود دولت آبادی هست. کلا قلم این نوبسنده خوب هست
این یکی از بهترین کتابهای دولت آبادیه. شما واقعا با شخصیت زن سلوچ همراه میشین و همهی دردهاش میشه دردهای شما.
غیر ممکن است یک صفحه از نوشته های استاد را خواند و شیفته مطالعه دیگر آثار نشد . همه چیز سرجای خود . شکوه زن ....جایگاه فقر ..... درگیری های بورژوا و ....با یک حماسه چند وجهی مواجه میشوید .
حتما بخرید . حتما بخونید. لحظاتی رو در این رمان تجربه می کنید که تکرار شدنی نیستند.
بنظر من این نسخه بسیار خوب و قطعا ارزش خرید داره جلد محکم، چاپ تمیز و واضح و ویرایش دقیق. فاقد غلط املایی و چاپی و ... محتوای کتاب هم که نگم براتون قطعا یک شاهکار ادبیِ
کتاب عالی بود ولی موقع ارسال افتضاح به بار آورد شانس آوردم همه کتابای مهر و موم شده بود فقط یدونه یه مقدار کثیف شد که اونم نجات دادم (عکس شو گذاشتن)