معرفی و دانلود کتاب دفترچه مرگ اثر نیسیو ایسین رایگان به همراه خلاصه کتاب
- نویسنده: نیسیو ایسین
- مترجم: سیما تقوی
- ناشر: نشر پیدایش
- گروه سنی: بزرگسال
- تعداد صفحه: 256
- سال انتشار: 2006 میلادی
- افتخارات: -
نیشیو ایشین با نام مستعار نیسیو ایسین کتاب دفترچه مرگ را به عنوان یک داستان جنایی تألیف کرده است. دفترچه مرگ تفاوتهای اساسی با دیگر کتابهای نوشته شده در این ژانر دارد، برای مثال قاتل به هیچ عنوان انگیزهاش برای قتلها، مقتول نیستند و نیت او از جای دیگری هدایت میشود. ال به عنوان قاتلی که ماجراها حول محور وجود او شکل میگیرند و به عنوان شخصیت اصلی داستان نیسیو ایسین قلمداد میشود، جنگ و جدالهایی با عقل خود دارد که فکر میکند با ارتکاب قتلها میتواند در آنها پیروز شده و یا بعبارت دیگر معمای روانی که برای خود به وجود اورده است را حل کند.
ال، قتلهای سریالی را در لس آنجلس انجام داده و مقامات و مردم و پلیس این منطقه را بسیار نگران کرده است به گونهای که همه آنها در اینکه شرایط بحرانی است، نقطه اشتراک دارند و از تمام افرادی که ممکن است اطلاعاتی راجع به قاتل داشته باشند، میخواهند که برای حل سریعتر این اتفاقات کمک کنند. بر خلاف دیگر قاتلهای سریالی که در واقعیت و خیال، همواره به صورتی اقداماتشان را انجام میدهند که سرنخ و ردپایی از آنها باقی نماند اتفاقاً قاتل قصه پیش رو از روی عمد نشانههایی را باقی میگذارد تا با دنبال کردن آنها، بتوان قتل بعدی را البته به صورت کد گذاری شده و رمزآلود پیشبینی کرد.
به هرحال آنچه که مدنظر است، بایستی با ادامه مطالعه داستان پیگیری شود تا اصل ماجرا بر خوانندگانش آشکار گردد. ال که با تبحر خاص خود هیچگاه در میان عموم ظاهر نمیشود و دیدنش کار آسانی نیست در لابه لای نقشههایش به جایی میرسد که احساس میکند به کمک نیاز دارد بنابراین به سراغ یک مأمور اف بی آی به نام نائومی میسورا رفته و درخواست کمک میکند و هر دوی آنها به اتفاق البته هر یک به روش خود، به جستجو و کنکاش درباره موضوعی در حومه لس آنجلس میپردازند.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب دفترچه مرگ به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. لینک دانلود در قسمت زیرین ویدیو قرار دارد. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت.
نیشیو ایشین (Nisio Isin)، رماننویس ژاپنی است که در سال 1981 در این کشور متولد شده است. او در زمان حضور در دانشگاه، قید ادامه تحصیل را زد و از سال 2002 شروع به نوشتن کتابهایی از جمله: چرخه سربریدن کرد و موفق شد در 23 سالگی جایزه مفیستو را از آن خود کند. او در حال حاضر علاوه بر نویسندگی، با یک مجله ادبی همکاری میکند که آثار نویسندگان جوان در آن منتشر میشوند. سبک اصلی ایشین، کمیک استریپ میباشد و در بین سالهای 2009 تا 2016 در بین 10 نویسنده برتر و پرفروش ژاپن قرار گرفت.
علاقمندان به داستانهای راز آلود و معمایی مخصوصاً افرادی که میخواهند کتابی با این ژانر اما با تفاوتهایی جالب با دیگر آثار این حوزه روبرو شوند، گروهی هستند که پیشنهاد میشود دفترچه مرگ را بخوانند. لازم به ذکر است داستان مناسب رده سنی کودکان و نوجوانان است.
دفترچه مرگ توسط دو انتشارات پیدایش با ترجمه سیما تقوی در 256 صفحه و انتشارات آوند دانش با برگردانی از مائده مرتضوی در 214 صفحه به چاپ رسیده است و هم اکنون در کتاب فروشیهای معتبر در اختیار عموم قرار گرفته است. در ضمن در نسخه به جاپ رسیده توسط نشر آوند دانش، نام کتاب یک یادداشت دیگر است که با این عنوان هم، کتاب پیش رو به مخاطبان عرضه میشود.
چشم شینیگامی، توسط یک شینیگامی و در ازای گرفتن نیمی از عمر باقی مانده شخص به او داده میشود. با چشم شینیگامی میتوان نام واقعی مردم و زمان باقی مانده از عمرشان را دید. اصولاً باید یک شینیگامی این توانایی را به دیگری بدهد و نیمی از عمر او را بگیرد، اما فرامولد برای کسب این توانایی چیزی را مبادله نکرده بود، او این توانایی را از زمانی که به یاد میآورد داشت. او قبل از اینکه شما نامتان را به زبان بیاورید آن را میدانست و زمان مرگتان را با دیدن شما میفهمید.
فرامولود در سومین جنایتش، تصمیم گرفت نوعی آژمایش تجربی انجام دهد. بررسی اینکه آیا امکان دارد یک نفر، یک انسان، به دلیل شدت خونریزی داخلی بمیرد بدون اینکه اندامش قطع و یا زخمی شود. برای همین ابتدا قربانیاش را با دارو بیهوش کرد، او را محکم بست و دست چپش را با دقت بسیار و بدون اینکه به پوست صدمه بزند مورد ضرب و شتم قرار داد.
امیدوار بود که آن قدر قربانیاش را بزند که به دلیل خونریزی داخلی جان بدهد ولی متاسفانه، در این راه شکست خورد. خون در بدن قربانیاش جمع شد و قربانی تشنج کرد ولی زنده ماند. فرامولود فکر میکرد از دست دادن خون به این صورت قطعاً باعث مرگ قربانی خواهد شد ولی مشخصاً اصل موضوع را درست متوجه نشده بود.
این متد جدید قتل در مقیاس روشهای مورد علاقهی فرامولود، تنها آزمایشی جالب و سرگرمکننده بود و هیچ وقت نمیتوانست به روشی مناسب برای قتل تبدیل شود برای همین هم برایش زیاد مهم نبود که نتیجهی نهایی موفقیتآمیز باشد یا شکست بخورد. فرامولود بیخیال شد و چاقویش را بیرون کشید.
از الان به بعد هرچه مینویسم مربوط به پرونده قتلهای لس انجلس است. به نظرم اسم جذاب و گیرابی برایش انتخاب کردهام و به حد کافی گویای آن اتفاقات سوزناکی است که درست وسط آن گرداب افتاد.